eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.5هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
741 ویدیو
207 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
✡ ریشه‌ی بحران ریال (2) 1⃣ اما چه شد که در ایران به وضع سرسام‌آور سال‌های اخیر دچار گشت؟ عموماً پول ایران را در دو سطح پول‌پایه و نقدینگی به بحث می‌گذارند که اولی مستقیماً توسط خلق شده و دومی توسط کل شامل بانک‌های خصوصی و دولتی. نگاهی گذرا به روند رشد این دو مؤلفه‌ی پولی نشان می‌دهد سال‌های ابتدایی دهه 1380 نقطه‌ی عطفی است که نرخ رشد نقدینگی با شتابی فزاینده از نرخ رشد پول‌پایه پیشی می‌گیرد. یعنی تا پیش از آن، این دو مؤلفه‌ی پولی کم‌وبیش همگام با یکدیگر افزایش می‌یافتند ولی به ناگاه نقدینگی با سرعتی بیش از سرعت خلق پول‌پایه ایجاد می‌شود. 2⃣ چه اتفاقی در آن سال‌ها رخ داده که چنین نتیجه‌ای را موجب شده است؟ عده‌ای تشکیل دولت احمدی‌نژاد را، که از نظر زمانی تقریباً مقارن با این تحول است، به‌عنوان علت آن ذکر می‌کنند. اما این تقارن زمانی را تنها در صورتی می‌توان به رابطه‌ی عِلّی-معلولی بدل کرد که تشکیل دولت احمدی‌نژاد تغییری بنیادین در نظام بانکی ایران را موجب شده باشد. 3⃣ زمینه‌سازی برای بزرگترین تحول ساختاری در نظام بانکی ایران، که توان اثرگذاری فوق را داشته باشد، در سال‌های پایانی دهه 1370 صورت پذیرفت. اجرای این تحول در سال 1380 آغاز شد و اول خرداد 1384، یعنی دو ماه پیش از تشکیل دولت احمدی‌نژاد، این تحول تازه وجاهت قانونی یافت! این تحول چیزی نیست جز راه‌اندازی که الگوی نوینی برای مدیریت پول در ایران پایه گذاشت. وجه ممیزه این الگوی نوین با الگوی پیشین مشارکت بخش خصوصی در تولید نقدینگی است. به‌عبارت دیگر با راه‌اندازی بانکداری خصوصی، نظام جمهوری‌اسلامی ایران حق انحصاری خود برای را با بخش خصوصی شریک شد. 4⃣ این تفاوت ساختاری کاملاً علت پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پول‌پایه را توضیح می‌دهد. برای درک این موضوع می‌بایست حداقل به سه نکته مرتبط توجه کرد: 🔸اولاً، تا پیش از این بانک مرکزی و نهادهای دولتی می‌توانستند بسیاری پارامترها از قبیل یا را به صورت دستوری به بانک‌ها، که آن زمان همه دولتی بودند، دیکته کنند. در الگوی جدید چنین چیزی ممکن نیست و بانک مرکزی نیازمند مکانیسم‌های پیچیده‌تری برای کنترل این پارامترها است که مستقیماً بر رشد نقدینگی اثرگذار هستند. 🔸ثانیاً، رابطه‌ی مستقیمی وجود دارد بین نقدینگی خلق شده توسط یک بانک و سودی که آن بانک به‌عنوان یک بنگاه اقتصادی کسب می‌کند. در نتیجه، بانک‌های خصوصی که بنابه‌تعریف به دنبال کسب بیشتر هستند، ذاتاً تمایل به افزایش هرچه‌بیشتر نقدینگی دارند. 🔸ثالثاً در الگوی جدید، بانک‌های دولتی حتی اگر بخواهند هم نمی‌توانند در تعیین پارامترهای مهمی چون نرخ بهره و سود سپرده مستقل از بانک‌های خصوصی و مطابق با مصالح دولت عمل کنند زیرا ورشکسته خواهند شد. 5⃣ به طور خلاصه، آنچه موجب پیشی گرفتن نرخ رشد نقدینگی از نرخ رشد پول‌پایه شده، رقابت بانک‌ها بر سر خلق نقدینگی است. چنین رقابتی در نظام‌های بانکی دیگر کشورهای دنیا نیز وجود دارد لیکن الزاماً چنین نقدینگیِ سرسام‌آوری را موجب نشده است. حتماً توضیحات فنی قابل قبولی برای چرایی تفاوت اثر بانکداری خصوصی بر رشد نقدینگی در کشورهای غربی، به‌عنوان مثال، با ایران وجود دارد. اما به‌راحتی قابل‌تصور است که پیاده کردن مکانیسم‌های جاافتاده برای کنترل نقدینگی، هرچه باشند، مانع فنی ندارند. بنابراین مانع را می‌بایست در بُعد موضوع جویا شد. ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ریشه‌ی بحران ریال (3) 1⃣ به‌طور خاص باید دید چه تفاوتی است بین نسبت و در ایران با همین نسبت در دیگر کشورهای دنیا که ، افسارگسیختگی نقدینگی را موجب نشده است. در کشورهای غربی که الگوی بانکداری خصوصی حداقل طی چندین دهه‌ی گذشته مطلقاً افسارگسیختگی مشابهی در خلق نقدینگی به بار نیاورده است، برجسته‌ترین بانکداران گرچه عمدتاً سِمَت رسمی در حکومت ندارند ولی قدرت برتر و بلامنازع سیاسی محسوب می‌شوند تا جایی که صاحب‌منصبان در سطوح عالی سیاسی یا مهره‌ی ایشان هستند یا ناگزیر از این‌که در هماهنگی با ایشان عمل کنند. 2⃣ در مورد ایران ولی وضع سراسر متفاوت است. با وقوع انقلاب‌اسلامی در سال 1357، بخش عمده‌ی افرادی که در سطوح عالی قدرت رسمی قرار گرفتند نه برکشیدگان نظام بانکی که پیروان سیاسی آیت‌الله خمینی (ره) بودند. البته به تدریج برخی مناصب مهم و کلیدی در سطوح بالای قدرت رسمی توسط عوامل ، که تحت سیطره‌ی بزرگترین بانکداران جهان است، فتح گردید. لیکن هنوز برخی مناصب به‌ویژه بالاترین سطح قدرت رسمی، که اختیارات حیاتی و سرنوشت‌سازی در امور نظامی و سیاست‌خارجی را شامل می‌شود، در اختیار افرادی است که مشخصه‌ی اصلی‌شان تعلق‌خاطر به انقلاب‌اسلامی است. 3⃣ ولی بانکداری خصوصی در ایران نتیجه‌ی سفر یک هیئت بلندپایه‌ی به ایران در تیرماه 1378 بود که آقای عبدالله شهبازی سازماندهی آن را کار «کمپانی مالی ، از سرشناس‌ترین کمپانی‌های وابسته به سرویس اطلاعاتی بریتانیا» می‌دانند و نقطه‌ی کانونی عظیمی که «در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی سِر دلال و کارگزار اصلی آن در ایران بود و در جهان به عنوان مهم‌ترین کانون اقتصادی و مالی شناخته می‌شود». مهم‌ترین بانک این شبکه عظیم جهانی بانک «اچ. اس. بی. سی.» است که مدیر شعبه‌ی دُبی آن، یعنی ، را در سال 1380 به عنوان اولین ایران تاسیس نموده و 11 سال نقش مدیرعامل آن را ایفا نمود. 4⃣ نتیجه آن‌که بانکداری خصوصی در ایران توسط متنفذترین تأسیس شده که انقلاب‌اسلامی در تعارض تام با آن به پیروزی رسیده است. همین نکته، تفاوت بنیادینِ بانکداری خصوصی در ایران است با بانکداری خصوصی در دیگر کشورهایی که این کانون مالی-سیاسی در بالاترین سطوح قدرت رسمی خود را تثبیت نموده. به‌عبارت دیگر اگر شدت التها‌ب‌آفرینی بانکداری خصوصی در ایران تا این حد از بسیاری کشورهای غربی بالاتر است، علتِ آن تعارضی است که بین وفاداران به انقلاب‌اسلامی در نظام حاکم بر ایران با متنفذترین کانون قدرت جهانی که بلاشک تحت سیطره‌ی بانکداران جهان‌وطن و هم‌پیمانان ایشان است، وجود دارد. ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ریشه‌ی بحران ریال (4) 1⃣ با توجه به این تعارض بنیادین: 🔸اولاً راه‌اندازی در ایران برای بدون داشتن عواملی که نقش کارگزار این شبکه‌ی عظیم فراملی را درون جمهوری‌اسلامی ایران ایفا کنند میسر نبوده است. 🔸ثانیاً، خروجی سیاسی این تحول بنیادین در نظام پولی ایران جز به سود همین شبکه‌ی جهانیِ قدرت نمی‌تواند باشد. 2⃣ یکی از انواع خروجی سیاسی این تحول، برکشیده شدن مدیرانی در بخش دولتی است که یا مستقیماً عامل این شبکه‌ی جهانیِ قدرت هستند یا با عوامل ایشان نوعی هم‌پیمانی دارند. به‌عنوان مثال، که سال‌ها از مدیران بانکی بخش دولتی بوده است و در زمان ریاست او بر بانک صادرات اولین تاریخ جمهوری‌اسلامی در این بانک رقم خورده است، به‌همراه از اعضای هیئت‌مدیره بوده درست در همان زمانی که این بانک به‌عنوان اولین بانک خصوصی ایران تاسیس گردید. و امروز شاهد هستیم که سیف به بالاترین جایگاه مدیریتی در ایران برکشیده شده است. 3⃣ نقش این‌گونه افراد به‌ویژه از این جهت حائز اهمیت است که اساساً بانکداری خصوصی در ایران با نقض صریح اصل 44 راه‌اندازی شد. از سال 1380 تا سال 1384 که چهار بانک خصوصی به نام‌های «کارآفرین»، «اقتصاد نوین»، «سامان» و «پارسیان» در ایران آغاز به کار نمودند، مطلقاً هیچ توجیه حقوقی برای بانکداری خصوصی، که توسط اصل 44 قانون اساسی منع شده است، وجود نداشت. فقط در سال 1384 است که با تصویب «سیاست‌های کلی اصل 44» در مجمع تشخیص مصلحت نظام، بانکداری خصوصی وجاهت قانونی یافت. 4⃣ با توجه به منع قانونی ذکرشده، راه‌اندازی بانک خصوصی در بازه زمانی 1380 تا 1384 علی‌القاعده می‌بایست تصمیمی پرمخاطره برای هر سرمایه‌گذاری باشد. چطور سرمایه‌گذاران و مؤسسان چهار بانک فوق چنین ریسک بزرگی را پذیرفتند؟! جز این نیست که مؤسسان این چهار بانک به‌نحوی و از طرقی، که الزاماً در دسترس هر سرمایه‌گذاری نیست، از قانونی و عادی‌شدن بانکداری خصوصی در آینده‌ی نزدیک اطمینان‌خاطر داشته‌اند. با توجه به نقش برجسته‌ی ، دولت و مجمع‌تشخیص مصلحت نظام در زمینه‌چینی برای قانونی‌شدن بانکداری خصوصی، می‌بایست به دنبال پیوندهایی بود که در این نهادها با سرمایه‌گذران اصلی و اعضای هیئت‌مدیره‌ی این چهار بانک وجود داشته است. ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ریشه‌ی بحران ریال (5) 1⃣ گرچه به‌دلیل محدودیت اطلاعات، اشاره به مهم‌ترین نمونه‌ی این پیوندها برای من مقدور نیست، ولی به‌عنوان گواهی هرچند کوچک بر ادعای فوق می‌توان موردی را در خصوص ذکر کرد. زمان تأسیس این بانک، سهام‌داران ارشد، فرزندانِ ، برادر و رئیس‌دفتر رئیس‌جمهور، را با سهمی بسیاراندک با خود شریک نمودند. قطعاً اگر انتساب این افراد به رئیس‌جمهور نبود، مالکان بانک «سامان» انگیزه‌ای برای شراکت با ایشان نداشتند. در واقع، این شراکت به مؤسسانِ بانک، نوعی دسترسی و اطمینان‌خاطر از امکانِ هماهنگ‌شدن دفتر رئیس‌جمهور با تأسیس را می‌داده در زمانی که ‌بانکداری خصوصی در تضاد صریح با قانون‌اساسی قرار داشت. 2⃣ یا به‌عنوان نمونه‌ای دیگر، و البته مهم‌تر، نقش محوری را می‌توان ذکر کرد در تأسیس و که از نظر تقدم زمانی به ترتیب اولین و سومین بانک‌های خصوصی کشور هستند. رسول‌اف از مدیران ارشد بانکی جمهوری اسلامی ایران بوده و سابقه‌ی ریاست بر را در دهه 1370 دارا است. به‌همین دلیل وی حتماً از ارتباطات وسیعی با مسئولین مرتبط با بهره‌مند بوده است. (*) 3⃣ درهم‌تنیدگی مدیران بانکیِ بخش خصوصی با نظام سیاسی البته محدود به دورانِ پیش از قانونی‌شدن نبوده است. یکی از اولین اقدامات جنجالی احمدی‌نژاد سخنرانی او در 12 مهرماه 1385 در جمع مردم نظرآباد بود. او در این سخنرانی گفت: 🔸«به کسانی که وام‌های کلان گرفته‌اند و با قلدری نمی‌خواهند بازگردانند می‌گویم اگر تا 15 روز دیگر تکلیف خود را مشخص نکنند به‌عنوان خدمتگزار ملت، اسامی آنها را اعلام می‌کنم». 🔸و درست پس از دو هفته مدیرعامل «پارسیان» توسط بانک مرکزی برکنار شد. اما به فاصله اندکی پس از این، احمدی‌نژاد طی حکمی او را به‌عنوان عضو «شورای تدوین برنامه پنجم توسعه» منصوب کرد! 🔸این‌گونه فعل‌وانفعلات نشان‌دهنده حمایت‌هایی است که از سران بانکداری خصوصی در سطوح بالای هرم قدرت سیاسی صورت می‌گیرد، فارغ از این‌که شعار مسئولینِ حمایت‌کننده «توسعه اقتصادی» باشد یا «مبارزه با دانه‌درشت‌های اقتصادی»!! (*) رسول‌اف همچنین از اعضای جمع معینی از مدیران مالی جمهوری‌اسلامی است که از دیرباز ارتباط تنگاتنگی با داشته‌اند. از این‌رو، چه‌بسا ریشه‌ی خیلی از مشکلات و مسائل بغرنج بازار مسکن و مستغلات را در حوالی همین مدیران مالی باید جویا شد که بین بخش دولتی و بخش خصوصی در رفت‌وآمد هستند. ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ریشه‌ی بحران ریال (6) 1⃣ پیامدهای سیاسی محدود به پیوند مقامات سیاسی و بانکداران، که نمونه‌هایی از آن در بالا ذکر شد، نیست بلکه مانیپولاسیون سیاسی در سطحی بسیار کلان‌تر را نیز شامل می‌شود. همه به خاطر دارند که حسن روحانی در انتخابات 1392 وجه‌ممیزه اصلی خود با دیگر نامزدهای ریاست‌جمهوری را توان و اراده خود برای رفع (به‌عنوان عامل اصلی التهابات و نابسامانی‌های اقتصادی دوسال پایانی دولت احمدی‌نژاد) عنوان می‌کرد. وضع نابسامان اقتصادی دوران احمدی‌نژاد برای اولین بار با سقوط 80 درصدی ارزش ریال در مقابل دلار در سال‌ 1390 نمود بیرونی یافت و برای عامه‌ی مردم ملموس شد. 2⃣ توجه به تاریخ تصویب اصلی‌ترین و موثرترین تحریم‌های هسته‌ای نشان می‌دهد علت اصلی التهابات بازار ارز در دوران احمدی‌نژاد، برخلاف تصور غالب در افکار عمومی و البته بخش بزرگ، مهم و موثری از الیت سیاسی، چیزی غیر از این بوده‌اند. «تحریم‌های بانکی ایران» در پایان اسفند 1390 و «تحریم فروش نفت اتحادیه اروپا» در مهرماه 1391 به تصویب رسیدند که هر دوی این تاریخ‌ها پس از شروع سقوط ارزش ریال بودند. آقای دکتر ادیب در فروردین 1391 با مقایسه آمار سال‌های 1389 و 1390 متذکر شدند که علت سقوط ارزش ریال در سال 1390 نه عرضه‌ی کمِ دلار، که می‌توانست تابع تحریم‌های هسته‌ای باشد، بلکه سیاست‌های ریالی بانک مرکزی در زمستان 1389 بوده که اثر خود را حدود 12 ماه بعد در زمستان 1390 بروز دادند. 3⃣ در پایان دوران احمدی‌نژاد، به دلایل متعدد، پرونده هسته‌ای ایران به وضعیت بغرنجی دچار شده بود که زمینه‌ی خوبی برای قهرمان‌سازی از شخصیت‌های کلیدی در سپهر سیاسی ایران فراهم می‌کرد. به‌عنوان مثال، آقای عبدالله شهبازی انتظار داشتند «گره‌های کوری» به دست «شخصی» گشوده شود و او «به چنان دستاوردهایی نائل» بیاید «که به سرمایه کافی برای صعود وی به مقام ریاست‌جمهوری بدل شود». اما قرعه به نام زده شده بود. 4⃣ همزمانی این التهابات با تحریم‌های هسته‌ای به برخی جریانات سیاسی این امکان را داد تا ریشه‌ی مشکلات اقتصادی را در افکار عمومی و نزد الیت سیاسی، برنامه‌ی هسته‌ایِ ایران تصویر کنند نه سیاست‌های پولی مخربِ . 5⃣ بر پایه‌ی همین تصور کاذب ولی غالب در افکار عمومی، زمینه‌ی صعود حسن روحانی به ریاست‌جمهوری فراهم آمد، «گره کور» پرونده هسته‌ای در زمان ریاست‌جمهوری وی به لطف کانون‌های هم‌پیمان در غرب باز شد و با انقعاد از او تصویر یک برای ایرانیان ایجاد گردید. اغراق نیست اگر بگوییم ارتقای جایگاه سیاسی حسن روحانی در هرم قدرت و البته جایگاه وی نزد بخش بسیار موثری از الیت سیاسی ایران حاصل یک مانیپولاسیون بزرگ سیاسی است که خمیرمایه آن را جدیدی فراهم کرد که متنفذترین ، در تعارض با انقلاب‌اسلامی، به نظام جمهوری‌اسلامی ایران تحمیل نمود. ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ریشه‌ی بحران ریال (7) 1⃣ بخشی از طرفداران دولت حسن روحانی التهابات اخیر را توطئه‌ای علیه دولت دانستند و یکی از روزنامه‌های حامی او در همین راستا را به‌عنوان تیتر یک خود انتخاب نمود! 2⃣ ولی همان‌طور که از مطالب بالا برمی‌آید توطئه نه محدود به التهابات مقطعی بازار ارز است و نه صرفاً قوه مجریه را هدف گرفته است. توطئه‌ی اصلی نه در فروردین 1397 که در سال‌های پایانی دهه 1370 با زمینه‌چینی برای تغییر الگوی کلید خورده است. تغییر الگویی که از سهم دولت و بانک مرکزی در تا حد بسیار زیادی کاسته و سهم بسیار بزرگی به بانک‌هایی اعطا کرده است که حداقل در بدو امر توسط اصلی‌ترین کانون معارض با انقلاب‌اسلامی تاسیس شده‌اند. 3⃣ با توجه به نقش خطیر مدیریت پول در اِعمال حاکمیت، بی‌راه نیست که راه‌اندازی در ایران توسط را ی جزئی ولی مهم علیه برآمده از انقلاب‌اسلامی بدانیم. 4⃣ با درنظرگرفتن ظرفیت‌های فراوانی که این تحولِ شبه‌کودتایی برای دستکاری سیاسی به بنیانگذاران آن می‌دهد، بجاست که بپرسیم غایت پیامدهای سیاسی این شبه‌کودتا چه می‌تواند باشد. تعارض تامی که بین انقلاب‌اسلامی از یک‌سو و شبکه زرسالاری جهانی از سوی دیگر وجود دارد، جای شکّی باقی نمی‌گذارد که هدف غائی بنیانگذاران بانکداری خصوصی در ایران جمهوری‌اسلامی ایران از درون است... ✍ مجید مکی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter