فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقیقا. و لطفا بین خودتون حلش کنید
#کمی_از_من
دلم برای مدرسه واقعا تنگ شده
و اینکه قرار نیست دیگه هیچوقت به عنوان دانش آموز برم مدرسه واقعا حس عجیبیه.
#کمی_از_من
وقتی از خواب بیدار میشم یه جوری خسته ام که انگار دیشب تا صبح جنگ تن به تن داشتم
ولی خب برای شروع، انتخابم بی توجهی به خستگی و پرانرژی بودنه.
#کمی_از_من
_چرا انقدر بیخیالی
+نه برای موضوعات مهم اینطور نی
_ولی تو تقریبا همیشه آرومی و اضطراب نداری
+شاید چون خیلی چیزایی که فکر میکنیم خیلی مهمن، موضوعات مهمی نیستن فقط ما بزرگشون کردیم
#کمی_از_من
خواهشا وقتی از کسی دلخور میشید بهش بگید به جای اینکه توی ذهنتون بهش شاخو برگ بدید.
#کمی_از_من
مسواک زد و گفت خیالم راحت شد بعد چند دقیقه شیرینی خورد و خوابید
ذهنمو مشغول کرد
گاهی فقط یه کاری میخوایم تیک بخوره.
یهو تبدیل میشه برامون به یه عادت و روتین مهم نیست که چطوری انجامش بدیم با حوصله یا نه فقط اون کارو انجام میدیم که بگیم خب تو ذهنم تیک خورد
یادمون میره که اصلا چرا یه روزی شروع کردم به مسواک زدن هدفم چی بوده؟
منظورم مسواک نیست اینو به خیلی چیزا تعمیم دادم
#کمی_از_من
من خیلی آدمه
باید بشینم برنامه ریزی کنم تا روزم به بطالت نگذره ای هستم
#کمی_از_من
رفتم مدرسه یه چیزی بگیرم
همه جا خیلی خلوت و ساکت بود.
حیاط و کلاسها خالی از دانش آموزا
واقعا غمگین بودم البته که یه لبخند ریز روی لبام بود به خاطر مرور خاطرات ولی خیلی دلم تنگ شده بود. برای پیچوندن زنگهای کلاس و نشستن روی پله ها یا رفتن به پشت بوم یواشکی یا وقتی که دوستم از سرما داشت میلریز ولی نمیرفتیم توی کلاس و برام پادکستی که گوش داده بود رو توضیح میداد
درسته که حیاط خالی بود ولی خاطراتی که داشت توی ذهنم مرور میشد اونجا رو دوباره پر از صدا و هیاهو کرده بود
چقدر حس عجیبی بود
شبتون بخیر✨
#کمی_از_من
باهاش که رفته بودم بیرون
مردم رو که میدید از خوشحالی چشماش برق میزد
آسمون رو که میدید هم همینطور
حتی وقتی با من صحبت میکرد هم اینطور بود
از همین چیزا خوشحال بود
حتی از گرمایی که بستنی هامون رو آب کرد و دستامون رو کثیف
اون داشت با خوشحالی و لذت بردن از چیزهای جزئی زندگیشو میکرد.
#کمی_از_من
اینکه تو یه کتاب بخونی و خوب ازش استفاده کنی خیلی بهتر از اینه که صدتا کتاب بخونی ولی صرفا فقط مغزتو پر کرده باشی.
#کمی_از_من
🇵🇸petrichor
هرچی به مشهد نزدیک تر میشیم هوا خنک تر و دلچسب تر میشه به به:)
چقدر همیشه دلم برای امام رضا تنگه
حتی وقتی مشهدم هم بازم همینطوره.
#کمی_از_من
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من وقتی حوصلم سرمیره:
#کمی_از_من
این زمان از صبح واقعا مورد علاقمه
کلا بازهی زمانیه پنج تا هفت رو دوست دارم
هوا تمیز و خنکه
صدای پرنده هایی که میاد
سکوتی که هست
#کمی_از_من
همیشه به این فکر میکردم که من قراره در آینده چی کاره بشم؟
یه روز میگفتم میخوام برم فضا درمورد سیاره ها میخوندم و سفینه کاغذی درست میکردم
یه موقع هایی دوست داشتم کتاب فروش بشم و با انسانها در مورد داستان های مختلف صحبت کنم
گاهی هم میخواستم گردشگر بشم اینطوری خودم میتونستم کلی سفر کنم
و...
حالا به این نتیجه رسیدم که میخوام کسی بشم که انسان هارو تشویق میکنه تا به دنبال استعدادشون برن و هرکدوم یه فضانورد، مهندس، نویسنده و... موفق بشن
دوست دارم باهاشون زنگهای تاریخ نمایش اجرا کنم و یا زنگهای ادبیات باهم شعر بخونیم و از انسان بودن صحبت کنیم فقط دنبال درس های کتاب نباشیم مهارت های دیگه هم درکنار هم یادبگیریم
اینطوری هرروز انگار یه سفر پر از تجربه میرم
فکر کنم بالاخره تصمیممو گرفتم.
#کمی_از_من
منی که دارم سعی میکنم خودمو کنترل کنم تا کله کسی نکوبونم توی دیوار:
#کمی_از_من
نمیدونم چرا ولی انقدری که توی واقعیت برونگرام توی فضای مجازی کاملا درونگرام
#کمی_از_من
دوست دارم حداقل هفته ای یه بار این شهر شلوغو ترک کنم و برم توی دلِ طبیعت.
#کمی_از_من
خیلی خوشحال میشم که وقتی کتاب میخونید قسمت هایی که دوست داشتین رو بهم بگید
#کمی_از_من