eitaa logo
فرهنگی قرآنی غیرحضوری و مجازی
4.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
869 ویدیو
117 فایل
ارتباط با اداره فرهنگی قرآنی و حدیثی مرکز آموزش غیر حضوری و مجازی 02532112309 02532112318
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله القاصم الجبارین لحظه ها را می شمارم در دوریت و خونی که هنوز جریان مداوم یک رود است و من می توانم قطره‌ای باشم از دریای ارادت به ساحت وجودت می توانم غمهای عالم را ببینم و لرزش دستان مظلومیت را حس کنم ، با بودنت عشق را چشاندی و با رفتنت بصیرت را فهماندی . وقتی صدای مظلومیت بشریت از حلقوم کودکان شیعه و سنی و مسیحی بلند شد ، برخواستی . این بود که گفتی امروز حرم ، جمهوری اسلامی است و خیمه ، خیمه ی ولایت است. مگر حلب ، فوعه و کفریا ،آمرلی ، تکریت ، بوکمال و ده ها شهرو محله و روستای عراق و سوریه و لبنان دلاورمردی هایت را فراموش می‌کنند مگر می شود فراموش کرد چطور به میدان می زدی و رزمندگان دوره ات می‌کردند و آن ها را به آغوش می کشیدی، تاریخ هم دیگر نسیان زده نیست ، دیگر ظلم پایدار نمی ماند ، مگر غیر از این بود که هرکس دنبال انتقام‌خون عزیزش بود این تو بودی که منتقم می شدی . الان بعد یک سال از دوریت ، غم هجران و فراغت در گلویمان فشاری سخت آورده توعلمدار لشگری که علَم مقاومت و جهاد اسلامی را در دستانت داشتی و حتی اکنون که به خیال خامشان جسمت را از ما گرفتند ولی باز علَم در دست توست . روحت بر قلب و روح همه کودکان آزاده جهان تابید و این را از حرفهای کودکانه و دم دستی شان می توان فهمید و شیران بیشه اند کودکان امروز وهر کدام یک قاسم سلیمانی اند. 🔷🔶🔹🔸💠🔸🔹🔶🔷 دلنوشته ارسالی از سرکار خانم مریم عرفان پور طلبه مرکز غیر حضوری و مجازی ✅فرهنگی تربیتی مرکز آموزش مجازی و غیر حضوری ⬇️⬇️⬇️ @jz2305
بسم الله الرحمن الرحیم نسل آینده انقلاب و حاج قاسم از وقتی حلقه اش را گم کرده بود دیگر انگشتر نمی‌انداخت همسرم را می گویم. حتی انگشترهای یادگاری از اربعین حاج قاسم... روز سختی بود و استخوان‌سوز خیلی طول کشید تا خودم را جمع و جور کنم و به حال عادی زندگی برگردم این دگرگونی برای من بود و پسر نوجوانم شاهد این دگرگونی. غرق در چراها بود. چرا باید اسطوره زندگی اش را ناجوانمردانه شهید کنند؟ اسطوره‌ای که فراتر از پهلوانان شاهنامه از دل کتاب‌ها را بیرون زده بود و شجاعانه تمام هویت ایرانی اش را نشان می‌داد. حال عجیب فرزند نوجوانم مرا به شگفتی وا می داشت از مشت گره کرده اش، از اخم هایش، از گریه‌ ای که گوشه چشمش را تر می کرد. از عزمی که در کارها پیدا کرده بود؛ از مظلومیتی که در چشمانش می یافتم؛ و سوال پاسخ داده نشده که:(بای ذنب قتلت). از نسلی که در جلد دفترهایشان دنبال عکسهای مختار و حاج قاسم شهید بابایی و... بودند و حالا تنها اسطوره‌ی زنده ی دفترش را ناجوانمردانه در دل شب شهید کرده بودند چه توقعی می‌توان داشت.این شهادت ناخواسته آنان را باهوش تر کرده بود نوجوانم را می گویم. از فهم مفهوم دشمن از فهم کلمه ترور از فهم کلمه مبارزه.(مشت نمونه ی خروار است). یاد پیر جماران افتادم که میگفت: (اذناب آمریکا باید بدانند که شهادت در راه خدا مسئله‌ای نیست که بشود با پیروزی پاسخ گفت ما میگوییم تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم.(صحیفه امام جلد ۲۱ صفحه ۸۸). این نسل، شهادت دراوج مظلومیت را دیده بودند که چگونه سردار دل ها را در غربت و در تاریکی شب و از پشت زدند. پس در این فضای مه گرفته و آلوده روزگار میفهمند که نباید دنبال کدخدا باشند و فریفته ی تشویق و تهدید او شوند. پس چه راهی باقی می ماند؟؟؟ مذاکره؟ هر راهی جز مذاکره. هر راهی جز اعتماد.( آزموده را آزمودن خطاست). در این وارونگی حق و حقیقت و در این کشاکش بزم و رزم نوجوان‌ حاج قاسمی راه عزت را می‌ پوید و بوی او را طلب می‌کند. پیر جماران نقشه راه می‌دهد: ما تصمیم داریم پرچم لا اله الا الله را به قلل رفیع کرامت و بزرگواری به اهتزاز درآوریم.(صحیفه امام جلد ۲۱ صفحه ۸۸) مسیر و هدف مشخص است پس حالا وظیفه چه می‌شود (امروز روز هدایت نسل های آینده است کمربند هایتان را ببندید و هیچ چیز تغییر نکرده است فردا انشاالله پیروزی با جنود حق خواهد بود.(همان)) اشک های دلسوزانه امام خامنه ایی ذهن نوجوان را مشغول می کند که این مصیبت،بسیار بزرگ است اما من هستم. تا اشک بر چشمان رهبرم نبینم.من هستم پس دشمن با یک حاج قاسم طرف نبوده با تفکر او باید مبارزه کند و راه ذهن ها و قلب ها را نمی تواند بگیرد. پیکر مطهر حاج قاسم به قم رسید. با دلی رنجور آماده رفتن به استقبال این ابرمرد شدیم. پسرم چفیه اش را بر دوش انداخت و انگشتر یادگار حاج قاسم را در انگشتان پدرش جا داد. حرکتی که دنیا حرف در دل خود داشت چقدر این خون مظلوم، کودکم را بزرگ کرده بود حرف‌های بسیاری داشت و ناگفته های بسیار. حالا این نسل و نسل های دیگر آماده مبارزه اند.حاج قاسم ها آماده مبارزه اند... 🔸🔹🔷🔸💠🔸🔹🔷🔶 دلنوشته ارسالی از سرکار خانم فاطمه میری طایفه فرد طلبه مرکز غیر حضوری و مجازی ✅فرهنگی تربیتی مرکز آموزش مجازی و غیر حضوری ⬇️⬇️⬇️ @jz2305