#شهیدحبیب_الله_شمایلی
وقتی به #نماز می ایستاد واقعا تماشایی بودفقط دلم میخواست صوت حزینش راضبط کنم. خلوص نیت خاصی داشت وهمیشه هم به ماتوصیه میکرد که نمازتان رااول وقت بخوانید.
#شهیدانه
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔 @jz_mft
❣️موبهمو همهٔ وصیتهایش را انجام داده بودم، درست مثل همان بازیها.
سخت بود در آنهمه شلوغی و گریهزاری با کسی صحبت کنم.
آقایی رفت پایین قبر. در تابوت را باز کردند. وداع برایم سخت بود، ولی دلکندن سختتر. چشمهایش کامل بسته نمیشد. میبستند، دوباره باز میشد. وقتی بدن را فرستادند در سراشیبی قبر، پاهایم بیحس شد. 💚
کنار قبر زانو زدم، همهٔ جانم را آوردم در دهانم که به آن آقا حالی کنم که با او کار دارم. از داخل کیفم لباس مشکیاش را بیرون آوردم، همانکه محرّمها میپوشید. چفیهٔ مشکی هم بود. صدایم میلرزید، به آن آقا گفتم: «این لباس و این چفیه رو قشنگ بکشید روی بدنش!» خدا خیرش بدهد، در آن قیامت، با وسواس پیراهن را کشید روی تنش و چفیه را انداخت دور گردنش. 😭
🌱فقط مانده بود یک کار دیگر، به آن آقا گفتم:
«شهید میخواست براش سینه بزنم. شما میتونید؟» بغضش ترکید. دستوپایش را گم کرده بود، نمیتوانست حرف بزند، چند دفعه زد روی سینهاش. بهش گفتم: «نوحه هم بخونید!» برگشت نگاهم کرد، صورتش خیس خیس بود، نمیدانم اشک بود یا آب باران. پرسید: «چی بخونم؟» 💔 گفتم: «هرچی به زبونتون اومد!» گفت: «خودت بگو!» نفسم بالا نمیآمد. انگار یکی چنگ انداخته بود و گلویم را فشار میداد.
🚩 خیلی زور زدم تا نفس عمیق بکشم،گفتم:
«از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین/ دستوپا میزد حسین / زینب صدا میزد حسین!»🥀
📚بریده ای از کتاب "قصه ی دلبری"
❤️شهید محمدحسین محمدخانی 🌷
#شهیدانه🕊🌱
به روایت همسر شهید
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔@jz_mft
❣️👈روایتی از جلوههای مکتب سلیمانی به قلم حاج قاسم
«چرا میجنگم؟ » نامه پدر به دخترش فاطمه. نامه ای به قلم شهید سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی
⬇️⬇️⬇️
💠 من دیدم هر کس در این عالم راهی برای خود انتخاب کرده است یکی علم میآموزد و دیگری علم میآموزاند.
🍃 یکی تجارت میکند کسی دیگر زراعت میکند و میلیونها راه یا بهتر است بگویم به عدد هر انسان یک راه وجود دارد و هر کس راهی را برای خود برگزیده است.
من دیدم چه راهی را میبایست انتخاب کنم. با خود اندیشیدم و چند موضوع را مرور کردم و از خود پرسیدم اولاً طول این راه چقدر است انتهای آنها کجاست، فرصت من چقدر است. و اساساً مقصد من چیست؟
🍂 دیدم من موقتم و همه موقت هستند. چند روزی میمانند و میروند. بعضیها چند سال برخیها ده سال اما کمتر کسی به یکصد سال میرسد. اما همه میروند و همه موقتند.
✨دیدم تجارت بکنم عاقبت آن عبارت است از مقداری سکه براق شده و چند خانه و چند ماشین.
💥فکر کردم برای شما زندگی کنم دیدم برایم خیلی مهماید و ارزشمندید به طوری که اگر به شما درد برسد همهی وجودم را درد فرا میگیرد. اما دیدم چگونه میتوانم حلّال این خوف و نگرانیهایم باشم. دیدم من باید به کسی متصل شوم که این مهم مرا علاج کند و او جز خدا نیست.
این ارزش و گنجی که شما گلهای وجودم هستید با ثروت و قدرت قابل حفظ کردن نیست. وگرنه باید ثروتمندان و قدرتمندان از مردن خود جلوگیری کنند و یا ثروت و قدرتشان مانع مرضهای صعب العلاجشان شود و از در بسترافتادگی جلوگیری نماید.
☘️ من خدا را انتخاب کردهام و راه او را. 🕋
🚩از خدا خواستم همهی شریانهای وجودم را و همهی مویرگهایم را مملو از عشق به خودش کند. وجودم را لبریز از عشق خودش کند.💞
#شهیدانه
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی🌷
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
🆔@jz_mft
782.3K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👌میخواهید خدا عاشق شما شود ؟
قلم میزنید برای خدا باشد ...
گام برمیدارید برای خدا باشد ...
سخن میگویید برای خدا باشد ...
همه چی و همه چی برای خدا باشد
🌹شهید حاج ابراهیم همت
#شهیدانه
#ادارهکلامورفرهنگی
┄┄┅═✧❁✧═┅┄┄
@jz_mft