~~~~~~🍃 🌺 🍃~~~~~~ اختتامیه گردهمایی بین المللی زنان تاثیرگذار جهان در بزرگترین حوزه علمیه خواهران جهان تشیع جامعة الزهرا سلام الله علیها یکی از ثمرات کنگره بین المللی زنان تاثیر گذار، تأسیس «انجمن بین‌المللی بانوان تاثیرگذار» با مرکزیت ایران بود. 🎞 جفاکش مقدم #تولیدگر ~~~~~~🍃 🌺 🍃~~~~~~ کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

الَسَّـلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا الْباقِرُ بِعِلْمِ اللّهِ 💐🌺ولادت با سعادت حضرت امام محمد باقر علیه السلام مبارک باد 🌺💐 #صلحاء #اسفندیاری #تولیدگر کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

#استوری #ولادت سلام و تبریک 🌱 به مناسبت ولادت باسعادت امام محمد باقر علیه السلام❤️ کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

🔴اداره تبلیغ در رسانه ها و فضای مجازی جامعةالزهراء "سلام الله علیها" برگزار می‌کند: 🔴مدیریت رسانه در خانواده 🔴استاد : حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای طالبی 🔻روزهای برگزاری: دوشنبه ها 🔻ساعت برگزاری: ۱۹ تا ۲۰:۳۰ 🔻مهلت ثبت نام : ۱۲بهمن ماه 🔻 شروع دوره: ۱۷بهمن ماه 🔻آنلاین 🔻لینک ثبت نام: http://novin.jz.ac.ir کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

┄•●❥ امام محمد باقر علیه السلام: مَن حَسُنَ بِرُّه بِأَهلِه، ِزیدَ فِی عُمرِه. هر کس با خانواده اش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می‌گردد. 📚بحار الانوار ، ج ۷۵، ص ۱۷۵ ┄•●❥ #تـولیدگر 🎞جفاکش مقدم کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

🌺ساغر زده‌ام ز جام باقر 🌺بشکفته لبم به نام باقر 🌺چشم همه روشن از جمالش 🌺 آمد به جهان امام باقر 🌱میلاد شکافنده ی دانش نبوی و وارث علم علوی، خجسته باد . . . #حلول_ماه_رجب #این_الرجبیون #امام_محمد_باقر #تولیدگر 🎞محمدی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane

🌷در لاله‌زار کریمان🌷 #قسمت_سیزدهم عمه همچنان در انتظار آمدن احمد به سر می‌برد و هزاران نقشه و برنامه برایش چیده بود. گاه متوسل به دعا و قرآن می‌شد، گاه به گریه و بی‌تابی روی می‌آورد. هرصبح خانه آب و جارو می‌شد و عمه اگر میوه یا نوبرانه تابستان می‌رسید سهم احمد را کنار می‌گذاشت. کارش شده بود جداکردن تخم مرغ محلی و سهم احمد را نگه داشتن به امید روزی که بیاید. یادم هست یک‌روز عمه خیلی بی‌قراری داشت و زمین‌وزمان را به هم می‌دوخت شاید فرجی حاصل شود. آن روز درست همان زمانی بود که احمد مجروح شده بود و هیچ کسی خبر نداشت. شوهرعمه که پاسدار بود با واسطه فرماندهان شنیده بود احمد از پا مجروح شده است و این خبر را با تردید به عمه گفت. مثل همیشه دل یک مادر فرو ریخت و هرچیزی را تصویر سازی کرد. این روزها بیدارشدنم در منزل عمه دیگر با بوی رشته‌پلو و آبگوشت نبود بلکه با صدای دوبیتی‌های غریبی و ناله‌های عمه پشت دارقالی بیدار می‌شدم. چشم‌انتظاری و بی‌خبری همه را کلافه کرده بود و اینکه همه می‌دانستیم احمد مجروح شده ولی در چه مرحله‌ای و کجاست بیشتر اذیتمان می‌کرد. بی خبری و بی‌تابی عمه باعث شد شوهرعمه کم‌کم مهیا رفتن به مهران شود. عمه ساک دایی یحیی را جمع کرد، چند چیز تقویتی داخل ساک گذاشت و بابت تک‌تک آن‌ها توصیه‌هایی کرد که -به محض دیدن بچه‌ام بهش بده بخوره تا جبران خونی که از دست رفته بشه. 📝ادامه دارد... ✍️🏻زهره‌السادات میرزاده (کارآموز دوره آموزش نویسندگی با رویکرد ایثار، مقاومت و شهادت) 🧕🏻📖مدرس دوره: مریم صادقی کانال اطلاع رسانی تبلیغ نوین جامعة الزهراء سلام الله علیها در ایتا ⬇️⬇️ @jz_resane