🕊{پرستوهای عاشق}🕊
🌹#کرامات_شهدا🌹
♡♡فاطمه♡♡
🍃تا ابد این نکته را انشا کنید
🍃پای این طومار را امضا کنید
🍃هر کجا ماندید در کل امور
🍃رو بسوی حضرت زهرا(س)کنید
✅از پایان سربازی من چند ماه گذشت. به دنبال کار بودم، اما هرجا می رفتم بی فایده بود.
می گفتند: فرم را تکمیل کن و برو! بعدا خبر میدهیم.
دیگر خسته شده بودم. هرچه بیشتر تلاش می کردم کمتر نتیجه می گرفتم.
البته خودم مذهبی و بسیجی و... نبودم، فقط به نمازم اهمیت می دادم. ولی خیلی شهید تورجی زاده را دوست داشته و دارم.
من از طریق یکی از بستگان که در جبهه همرزم شهید تورجی زاده بود با او آشنا شدم.
نمی دانم چرا ولی علاقه قلبی شدیدی به او دارم.
بعد از آشنایی با او در همه مشکلات، خدا را به آبروی او قسم میدادم. رفاقت با او باعث شد به اعمالم دقت بیشتری داشته باشم.
هر هفته حتما به سراغ او می رفتم. مواظب بودم گناهی از من سر نزند.
من به واسطه این شهید بزرگوار عشق و علاقه خاصی به حضرت زهرا(س) پیدا کردم. یکبار به سر مزار شهید تورجی رفتم. وضو گرفتم.
شنیده بودم شهید تورجی به نماز شب اهمیت می داد.
من هم نماز شب خواندم، بعد هم نماز صبح و خوابیدم.
در خواب چند نفر را دیدم که به صف ایستاده اند. شخصی هم در کنار صف بود.
بلافاصله شهید تورجی از پشت سر آمد و به من گفت: برو انتهای صف!
شخصی که در کنار صف ایستاده بود به من نگاهی کرد، اما به احترام شهید تورجی چیزی نگفت.
از خواب پریدم. همان روز از گزینش شرکت آب اصفهان تماس گرفتند. یکی از دوستانم آنجا شاغل بود. گفت: سریع بیا اتاق مسئول گزینش!
وقتی رفتم دوستم گفت: چرا اینطوری اومدی؟ چرا کت و شلوار سفید پوشیدی؟!
وارد دفتر مسئول گزینش شدم. یکدفعه رنگم پرید!
این همان آقایی بود که ساعاتی قبل در خواب دیده بودم، کنار صف ایستاده بود.
فرم را از من گرفت، نگاهی کرد و پرسید: مجردی؟!
کمی نگاهش کردم. گفتم: اگر اینجا مشغول به کار شوم حتما متاهل می شوم. نگاهی به من کرد و گفت: واقعا اگر مشکل کار تو برطرف شد زن میگیری؟
من هم که خیالم از استخدام راحت شده بود شوخی کردم و گفتم: نه، دختر می گیرم! خندید و پایین فرم مرا امضا کرد. فرم را به مسئول مربوطه تحویل دادم. باورش نمی شد، گفت: صد تا لیسانس تو نوبت هستند، چطور برگه شما رو امضا کردند؟!
مشکل کار برطرف شد. با عنایت خدا مشکل ازدواج هم برطرف گردید. با دختر یکی از بستگان ازدواج کردم. وقتی مراسم عقد تمام شد با همسرم رفتیم بیرون. گفتم: خانم می خوام شما رو ببرم پیش بهترین دوستم!
خیلی تعجب کرد.
ما همان شب رفتیم گلستان شهدا کنار مزار شهید تورجی.
عروسی ما شب ولادت حضرت زهرا(س) بود. رفتم سر مزار محمدرضا گفتم: تا اینجای کار همه اش عنایت خدا و لطف شما بوده.
شما مرا با حضرت زهرا(س) آشنا کردی. از این به بعد هم ما را یاری کن. بعد هم کارت عروسی را سفارش دادم.
علیرغم مخالفت برخی از بستگان روی کارت نوشتم:
سرمایه محبت زهراست(س) دین من / من دین خویش را به دو دنیا نمی دهم
گر مهر و ماه را به دو دستم نهد فلک / یک ذره از محبت زهرا(س) نمی دهم.
آخرین روزهای سال 88 فرزند ما به دنیا آمد. قرار شد اگر پسر بود نامش را من انتخاب کنم. اگر هم دختر بود همسرم.
فرزند ما دختر بود. همسرم پس از جستجو در کتاب ها اسم و... نام عجیبی را انتخاب کرد. اسم دختر ما را گذاشت دیانا.
خیلی ناراحت شدم ولی چیزی نگفتم. وقتی همه رفتند شروع به صحبت کردیم. خیلی حرف زدم. از هر روشی استفاده کردم اما بی فایده بود، به هیچ وجه کوتاه نمی آمد.
گفتم: آخه اسم قحطی بود. تو که خودت مذهبی هستی! لااقل یه اسم ایرانی انتخاب کن.
دیانا که انتخاب کردی یعنی الهه عشق رُم!
وقتی هیچ راه چاره ای نداشتم سراغ دوست عزیزم رفتم. به تصویر محمد خیره شدم و گفتم:
محمدرضا جان اینطور نگاه نکن! این مشکل رو هم باید خودت حل کنی!
صبح روز بعد محل کار بودم. همسرم تماس گرفت. با صدایی بغض آلود گفت: حمید، بچه ام!
رنگم پریده بود. گفتم: چی شده؟ خودت سالمی؟! اتفاقی افتاده؟!
همسرم گفت: چی می گی؟! بچه حالش خوبه. اگه تونستی سریع بیا!
گفت خواب خانم فاطمه(س)را دیدم ایشان فرمودند: شما ما را دوست دارید؟
گفتم: خانم جان، این حرف را نزنید. همه زندگی ما با محبت شما خانواده بنا شده.
بعد گفتند: این دختر شماست؟
برگشتم و نگاه کردم: شوهرم و شهید تورجی زاده در کنار دخترم نشسته بودند. با هم صحبت می کردند.
آن خانم مجلله پرسید: اسم فرزندت چیست؟
من یکدفعه مکثی کردم و گفتم: فاطمه
بعد هم از خواب پریدم!
حالا این شناسنامه را بگیر و برو! اسم فرزندم را درست کن.
✨به نقل از: حمید مراد زاده
❇از کتاب یا زهرا(س)
(خاطرات شهید محمدرضا تورجی زاده)
#ظهور_بسیار_نزدیک_است
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
در هر شرایطی
#نماز اولِ وقت ادا میشد
در خط مقدم جبهه!
حتی نشسته...!
عکاس : محمدحسین حیدری
🔻#وصیتنامــه
شهید مصطفی فدائی:
🌷خواهرانم! زندگى حضرت زهرا (س) را سرمشق خود قرار دهید و به شما وصیت مىکنم نسبت به شوهران خود مهربان باشید. چیزى به این صورت دیگر ندارم بنویسم فقط مرا حلال کنید.
#سالروز_شهادت
#در_راه_فتح_قله_ایم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان دو مسیحی که در بیابان راه را گم کرده بودند!
امام علی میگه : سرانجام صدق و راستی رهایی و سلامت است.
عظمت و شكوهمندی آدمی نیز در سایه راستگویی به دست می آید
🌱 یه جاهایی شاید دروغ گفتن تو رو رشد بده ، ولی مقطعی رشد میکنی دوست من و قطعا عاقبت خوبی نداره.
نشر از تو❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چرا پولت برکت نمیکنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*دائم سوره ی قل هو الله و احد را بخوانید*
*و ثوابش را هدیه کنید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف*
*این کار عمر شما را برکت می دهد،*
*و مورد توجه خاص حضرت فرار میگیرید. 🤍*
*آیت الله بهجت🍃*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹در این روز پنج شنبه
❤️🩹هدیه کنیم
🌹عشـق و محبت
❤️🩹را به عزیزان و دوستان
🌹تا میتوانیم
❤️🩹دلهـا را شـاد کنیـم
🌹با لبخنـدی
❤️🩹کلامی زیبـا
🌹تقدیم شاخه گلی
❤️🩹نگاهی از سر لطف
🌹و یا گذشت و بخشش دیگران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فریاد منجی عالم تا آخر دنیا میره
روزی که پرچم خون خواهیه حسین بالا میره ✊
شَهیــــــد ⇇مےنــــٰـامند تـُو رٰا...
_اینجــٰـــا ودَر این سَرزمیـــــن↓↓↓
⇠دُختـــــرٰان زیٰاد؎هَستنـــــدکِہ،
۔۔۔هَر روز ؛
◈◈پُشـــــتِ سَنـــــگـر سیـٰاه چٰادُر...
۰ســــٰـاده وسَنگیـــــن ،
دفـٰاع مےکُنند أز نجٰابتشـــــٰان و
□هَرلَـــــحظہ شَهیــد مےشَونـــــد،
شَهیـــــدهرٰاه«حجـــــٰاب...𔘓»
هَمچُـون ،
⇇﴿مــــٰـادر پَهلـــــوشِکستہ💔⇉﴾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📿ذکر:
«لا حَولَ و لا قُوّةَ إلّاباللَّه العلىّ العظیم»
را زیاد بگوید که فقر را برطرف میکند