.
[#قطعات_نور✨]
[ شبها شبهای ماه رمضان بود برادران خوزستانی پس از افطار در راهروی زندان جمع میشدند، پتو می انداختند و چای درست میکردند. من از داخل سلول آنها را نگاه میکردم.
بعداً که به من هم اجازه ی بیرون آمدن در راهرو را دادند، در برنامه های آنها شرکت میکردم. قرار شد هر شب برای آنها صحبت کنم؛ بعد هم سید کاظم که صدای خوبی داشت به مداحی و مرثیه خوانی بپردازد و طبق معمول به ذکر مصیبت امام حسین (علیه السلام) برسد. صحبتهای من به صورت غیر صریح متضمن محکوم سازی رژیم حاکم بود. درباره ی زندگی امیرالمؤمنین علی (علیه السّلام) و عدالت آن حضرت، و نیز ویژگی های حاکم اسلامی، سخن میگفتم آنها از این سخنان، خشنود و خوشحال میشدند. تعجبی هم نداشت؛ زیرا این سخنان متناسب با آرمانهای آنها و امیدها و رنجهایشان بود.
•از کتاب:
[خون دلی که لعل شد📚]
_____________________
آقاجان!
خوشبحال ما نوکرهای ارباب ارواحنافداه، کنج زندان هم که باشیم باز هم روضه آقا به دادمان میرسد❤️🔥
ولی خداوکیلی بعضی روضه ها خاص ترند، شبیه همان هیئتِ زندان، که شما منبرش را میگفتید و سید کاظم هم روضه میخواند...
چقدر بودن در این روضه برایمان غبطه برانگیز است!
شیرینی هایش زیاد است و از جمله آنها اینکه، حتی آنجا هم حواستان بود که هیئت باید سیاسی باشد💎
______________________
دعا میکنیم برای سلامتی آقا امام زمان ارواحنافداه و نائب برحقشون:
#روز_سیوسوم
[ متن کامل ← دعا برای امام زمان ارواحنافداه💚 ]
+ به نیت پیروزی های روزافزون جبهه مقاومت
#یادگاری_امامرضا
#دعا_برای_سلامتی_نائب_الامام
#دعا_برای_نصرت_مقاومت