❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
✍بچه ها می گفتند :
" ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده میدیدیم و نمی دانستیم چه کسی واکس میزند .. ؟ "
بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد ، را واکس میزند .
مشخص شد این فرد همان فرمانده ما ' #شهیدعبدالحسین_برونسی ' بوده است
#شهيد_سردار_عبدالحسين_برونسی
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜
فقط یک آرزو دارم....!!!
گفت:
«توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم».
تعجب کردیم.
بعد گفت:
«یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی #حضرت_علی_اصغر»
والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردنش خورده بود به گلوش.
وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد.
می گفت:
آرزوی دیگه ای ندارم مگر #شهادت.
23 اسفند #سالروز_شهادت
🌹 #شهیدعبدالحسین_برونسی
💜 اللهم عجل لولیک الفرج💜