#از_خداوند_و_رسول_او_مدام
#شهید_شهادت
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
از خداوند و رسول او مدام
بر شهیدان عزیزمان سلام
این شهیدانندچون آیات پاک
افتخار کشور و این آب و خاک
روزگاری نینوایی داشتیم
سرزمین کربلایی داشتیم
این منم دلتنگ روی ماهشان
می روم با عشق اما راهشان
می کنم همواره در ذهنم مرور
خاطرات سرزمین عشق و شور
سر زمین عاشقی یادش بخیر
قصهٔ شیرین و فرهادش بخیر
قصهٔ مردان بی باک و نجیب
مست بودند از میِ اَمّن یجیب
مردمانی که خدا باور شدند
لاله آسا بی سر و پرپر شدند
مردمانی که شدند آیینه ام
داغشان آتش زده بر سینه ام
مردمانی که بلند آوازه اند
مثل آیات الهی تازه اند
عاشقان درشط خون رقصیده اند
با شهادت همسفر گردیده اند
تا شهادت لاله هایم چیدو برد
بر تن آنها کفن پیچید و برد
ای دریغ از کاروان جا مانده ایم
سالهایی از جدایی خوانده ایم
نفس سرکش کرده آخر غافلم
حسرت پرواز مانده بر دلم
من اسیر خواهش دل مانده ام
از شهادت حیف غافل مانده ام
ما بر این عقیده و این باوریم
در مسیر امتحانی دیگریم
ما که تدبیر خدا را دیده ایم
کُـلُ اَرضٍ کـربـلا را دیـده ایم
ظلم صهیون راهرآنکس دیده است
قلبش از مظلومی غزّه شکست
حرف شیعه از ازل معلوم بود
شیعه هر جا حامی مظلوم بود
شیعه ای؟برگو که مولای توکیست؟
شد دلت با غزّه یا با صهیونیست؟
لحظه ای آیا دلت با غزّه بود؟
یا که گردیدی هوادار یهود؟
گر دلت شداندکی با سرکِشان
گشته ای همدست باکودک کُشان
غزّه پیروز است با لطف خدا
می شود از این گرفتاری رها
دستمان اما اگر چه بسته است
قلب مان با مردمان غزّه است
غزّه امروز کربلای زنده است
با صلابت، مقتدر، پاینده است
لاله ها در خون غلتیدند که تا
در زمین جاری شود حکم خدا
لاله ها گشتند در آتش کباب
تا بماند بر سر زنها حجاب
آی مسئولین شمارا چون شده
قلب مهدی زین تَساهُل خون شده
این همه حرف ریایی تا به کی؟
هَتک حرمت، بی حیایی تابه کی؟
جان مولا اندکی یاری کنید
تا حیا فانی نشد کاری کنید
ای شهیدان بخدا شرمنده ایم
باز از روی شما شرمنده ایم
جِلوه کرده کربلا در جبهه ها
عشق بود و شوق دیدار خدا
یـاد آن یـاران شیـدایی بخیر
آن همه مجنون لیلایی بخیر
جبهه دانشگاه غیرت بوده است
عشق آنجا با بصیرت بوده است
جبهه همچون«حاج قاسم»پرورید
باید او را هم شهادت می خرید
حاج قاسم بود سرباز «ولی»
این چنین آوازه اش شد منجلی
او علمدار«ولایت» بود و رفت
چشم بیدار«ولایت» بود و رفت
رفت اما داغ او بر دل نشست
در فراقش بُغض مولایم شکست
تا که دست«حاج قاسم»شدقَلَم
بیرقش را کرده سرداری عَلَم
دل بسوزد بر حسین فاطمه
بر نگشت عباس او از علقمه
آن غریب کربلا یاری نداشت
بعد عباسش علمداری نداشت
ناله ای می گفت باصدشوروشین
بی برادر گشته ای دیگر حسین
قامت ارباب ما زین غم شکست
تابه خیمه هی زمین خورد ونشست
دست خواهر بود زین ماتم به سر
دست مولای غریبم بر کمر
کودکان را تشنگی از یاد رفت
آرزوهای رباب بر باد رفت
قلب«مداح»سوخت از آه حسین
آه از فریاد جانکاه حسین
🌴🥀🌴🥀🌴🥀🌴🥀
#علی_اکبراسفندیار_مداح