💞عاشقانه های شهدا
😔از دستش خیلی ناراحت بودم. منتظر نشسته بودم تا برگردد.
♨️کلی حرف آماده کرده بودم، اما وقتی دیدمش زبانم بند آمد.
💖مجید آمد و کنارم نشست و گفت: «میدونم ناراحتی. مسجد بودم.
😍زیارت عاشورا خوندم و در سجده ی آخرش، از خدا خواستم بخاطر اینکه با خانمم بد حرف زدم منو ببخشه!»
شهید مجید کاشفی
فرهنگنامهشهدایسمنان،ج۸،ص۱۰۶
#همسرداری
#همسرداری_شهدا
#شهدا
#شهید_مجید_کاشفی
🆔https://eitaa.com/kabotaraneh_ir