eitaa logo
خادمین در انتظار زائرین اربعین حسینی موکب سیدالشهدا آوج
171 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
65 فایل
حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم «هر مسلمانی که به گروهی از مسلمانان خدمت کند خداوند متعال به تعداد آنان، خدمتگزارانی را در بهشت به او عطا خواهد کرد .» اصول کافی ب.خ به مؤمن ج ۱ 🔹️رسالت ما خادمین خدمت به زائران اربعین حسینی است. موکب سیدالشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
مراسم قرائت (جامعه کبیره) و(حدیث شریف کساء) مردادماه (ایام ذیقده،ذیحجه) هیئت علی ابن موسی الرضا علیه السلام ویژه خواهران شهرآوج حدیث شریف کساء جمعه ۹۸/۵/۴ امامزاده محمدطاهر(ع) اعمال دحوالارض(مفاتیح ) یکشنبه ۹۸/۵/۶ اعمال آخرین روز یکشنبه ذیقده (مفاتیح ) زیارت جامعه کبیره شهادت امام محمد تقی (ع) پنج شنبه۹۸/۵/۱۰ (مسجدجامع) زیارت جامعه کبیره شهادت امام جواد(ع) جمعه ۹۸/۵/۱۱ (مسجد جامع) مراسم سالروز ازدواج امام علی(ع)وحضرت فاطمه (س)روز ازدواج شنبه ۹۸/۵/۱۲ بعداز نماز مغرب وعشاء همه مساجدها اعمال دهه ذیحجه(روزه ۹ روز) مفاتیح الجنان زیارت جامعه کبیره شهادت امام محمدباقر(ع) جمعه ۹۸/۵/۱۸(مسجدجامع) روزعرفه (دعای عرفه ) یکشنبه ۹۸/۵/۲۰( شهدای گمنام) مراسم نماز عیدسعید قربان دوشنبه۹۸/۵/۲۱ مسجدعلی ابن ابیطالب حدیث شریف کساء جمعه ۹۸/۵/۲۵ امامزاده محمد طاهر(ع) زیارت جامعه کبیره ولادت امام علی النقی الهادی(ع) شنبه ۹۸/۵/۲۶ (مسجد جامع) مراسم عیدسعیدغدیرخم سه شنبه ۹۸/۵/۲۹ امامزاده محمد طاهر(ع) زیارت جامعه کبیره ولادت امام موسی کاظم علیه السلام پنج شنبه۹۸/۵/۳۱(مسجدجامع) خادم🌹🌴🌹 @khademinavaj
هدایت شده از Fb
زنبور روی گل می نشیند و مگس اینهمه گل را رها کرده و روی زشتی می نشیند مثل زنبور باشید و خوبی های مردم را ببینید، بعضی ها مثل مگس می مانند و فقط دنبال عیب و بدی مردم می گردند. 💠پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمودند: ... قسم به خدایی که جز او خدایی نیست، خداوند مومن را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند مگر به دو چیز: سوظن به خدا، و غیبت مردم... غیبت واقعا گرفتاری می آورد.
هدایت شده از Fb
🌸 این است نگاه درست مرد را به عقلش نگاه کن، نه به ثروتش زن را به وفایش، نه به جمالش مال را به برکتش، نه به مقدارش خانه را به آرامشش، نه به اندازه اش اتومبیل را به کارایی اش نه به مدلش غذا را به کیفیتش، نه به کمیتش دانشمند را به علمش، نه به مدرکش شخص را به انسانیتش، نه به ظاهرش جسم را به سلامتی اش، نه به لاغری اش سخن را به عمق معنایش، نه به گوینده
هدایت شده از Fb
درد درمان مےشود با ذکر يا مهدی مدد سخت آسان میشود با ذکر يامهدی مدد بس کہ آقايم غريب است و ندارد ياوری چشم گريان میشود با ذکر يا مهدی مدد فرج سلامتی امام زمان صلوات🌺
بهترين بندگان چه کسانند؟ امام رضا(ع) فرمود: آنان كه هرگاه نيكى كنند خوشحال شوند و هرگاه بدى كنند آمرزش خواهند و هرگاه عطا شوند شكر گزارند و هرگاه بلا بينند صبر كنند و هرگاه خشم كنند درگذرند
🔹▫️ با دهان ناپاک دعا نکن! حضرت صادق علیه السلام فرمودند: عابدی از بنی اسرائیل سه سال پیوسته دعا می کرد تا خداوند به او پسری عنایت کند؛ولی دعایش مستجاب نمی شد. روزی عرض کرد: خدایا! من از تو دورم که سخنم را نمی شنوی یا نزدیکی ولی جوابم را نمی دهی؟! 🔸▫️ در خواب به او گفتند: سه سال است خدا را با زبانی که به فحش وناسزا آلوده است می خوانی،اگر می خواهی دعایت مستجاب شود فحش وناسزا را رها کن، از خدا بترس،قلبت را از آلودگی پاک کن و نیت خود را نیکو گردان. 🔹▫️ حضرت صادق علیه السلام فرمود: او به دستورات عمل کرد، آن گاه خداوند دعای او را اجابت کرد و پسری به او داد. (اصول کافی 325/ج2)
براي شفاي تن بايد روح را شفا داد.
مرحوم آيت الله بلادى نقل كرده كه يكى از بستگانم چند سال در فرانسه براى تحصيل رفته بود، نقل كرد كه در پاريس خانه كرايه كردم و سگى را براى پاسبانى نگاه داشته بودم شبها درب خانه را مىبستم و سگ نزد در مىخوابيد و من به كلاس درس مىرفتم و بر مىگشتم و سگ هم با من داخل خانه مىشد. يك شبى برگشتن به خانه طول كشيد و هوا هم سرد بود به ناچار پشت گردنم با پالتوام بالا آوردم گوشها و سرم را پوشاندم و دستكش در دست كرده و صورتم را گرفتم به طورى كه تنها چشمم براى ديدن راه باز بود با اين هيئت درب خانه آمدم تا خواستم قفل را باز كنم سگ زبان بسته چون هيئت خود را تغيير داده بودم و صورتم را پوشيده بودم مرا نشناخت و به من حمله كرد و دامن پالتوام را گرفت فوراً صورتم را باز كردم و صدا زدم تا مرا شناخت با نهايت شرمسارى به گوشهاى از كوچه خزيد در خانه را باز كردم آنچه اصرار كردم داخل خانه نشد به ناچار در رابستم و خوابيدم صبح كه به سراغ سگ آمدم ديدم مرده است دانستم كه از شدت حيا جان داده است اين عمل يك حيوان بوده ندانسته انجام گرفت از شدت خجالت جان داد كه چرا مرتكب اين عمل شدم.
ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭﻭﯾﺸﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻧﺪﺍﻥ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ... ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻧﯿﺴﺖ... ﺳﭙﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﻭﯾﺶ ﮔﻔﺖ ﺣﺎﺟﺘﯽ ﺑﺨﻮﺍﻩ... ﺩﺭﻭﯾﺶ ﮔﻔﺖ: ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﯾﯽ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﻤﻪ ﺷﺐ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺑﯿﺪﺍﺭ ﻣﯽﮐﻨﺪ، ﺗﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﻨﺪ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯽ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺣﺎﺟﺖ ﺑﻄﻠﺒﻢ...! .
* مباحثه بین زن وشوهر * موضوع داستان: پند واندرز(اعتقادی) یڪ روز مردے از همسرش پرسید نمازت را خوانده اے؟🤔 همسرش گفت: نه‼️ شوهر پرسید: چرا؟😱 همسر گفت: خیلۍ خسته ام تازه ازڪار برگشتم وڪمۍ استراحت ڪردم.🤒 شوهرگفت:درست است خسته اے امانمازت را بخوان قبل از اینڪه بخوابۍ!😴 فرداے آن روز شوهر به قصد یڪ سفر بازرگانی شهر را ترڪ ڪرد، همسرش چند ساعت پس از پرواز با شوهرش تماس گرفت تا احوالش را جویا شود اما شوهر به تماسش پاسخ نداد😕 چندین بار پۍدرپۍ زنگ زد اما شوهر گوشۍ را برنداشت☹️ همسر آهسته آهسته نگران شد😞 و هر بارے ڪه زنگ میزد پاسخ دریافت نمیڪرد نگرانیش افزونتر میشد😟اندیشه ها و خیالات طولانۍ در ذهنش بود ڪه نڪنداتفاقی برای او افتاده باشد😢 چون شوهرش به هر سفر ڪه میرفت همزمان با فرود آمدنش به مقصد تماس میگرفت اماحالا چرا جواب نمیداد؟🤔 خیلۍترسیده بود❗️گوشی را برداشت ودوباره تماس گرفت به امید اینڪه صداے شوهرش را بشنود،اما این بارشوهر پاسخ دادوشوهرش گوشۍرا برداشت😃. همسرش باصدایۍڪه مۍلرزید گفت : رسیدی؟😊 شوهرش جواب داد: بله الحمدلله به سلامت رسیدم☺️. همسر پرسید: چه وقت رسیدی؟😏 شوهر گفت: چهار ساعت قبل،😓 همسر با عصبانیت گفت:😠 چهار ساعت قبل رسیدے و به من یڪ زنگ هم نزدی؟😒 شوهر با خونسردے گفت: خیلۍ خسته بودم و ڪمۍاستراحت ڪردم،☺️ همسرگفت: مگر میمردی ڪه چند دقیقه را صرف میڪردۍ و جواب منو میدادے؟😏 مگه من برایت مهم نیستم؟😞 شوهر گفت: چراڪه نه عزیزم تو برایم مهم هستۍ🤗. همسر گفت: مگر صداے زنگ را نمیشنیدے؟🤔 شوهر گفت: میشنیدم.😐 زن گفت:پس چراپاسخ نمیدادے؟🤔 شوهر گفت: دیروز تو هم به زنگ پروردگار پاسخ ندادے، به یاد دارے؟ ڪه تماس پروردگار (اذان) را بۍ پاسخ گذاشتۍ؟😳 چشمان همسر از اشڪ حلقه زد 😭 و پس از ڪمۍ سکوت گفت: بله یادم است😞ممنون ڪه به این موضوع اشاره کردی...... معذرت میخواهم! 😞 شوهر گفت: نه عزیزم از من معذرت خواهی نڪن، برو از پروردگار طلب مغفرت ڪن.... 《بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا وَالْآخِرَةُ خَیرٌ وَ أَبْقَی》 شما دنیا را ترجیح مۍدهید، در حالۍڪه آخرت بهتر و پایدارتر است.......... خانواده
یکی میگه: چه دنیای بدی حتی شاخه های گل هم خار دارند! دیگری میگه : چه دنیای خوبی حتی شاخه های پر خار هم گل دارند! عظمت در تفکر است، نه در چیزی که میبینیم...
*عزت* موضوع: پندانه عقابی داشت از گرسنگی می مرد و نفسهای آخرش را می کشید. کلاغ و کرکسی هم مشغول خوردن لاشه ی گندیدۀ آهو بودند. جغد دانا و پیری هم بالای شاخۀ درختی به آنها خیره شده بود. کلاغ و کرکس رو به جغد کردند و گفتند این عقاب احمق را می بینی بخاطر غرور احمقانه اش دارد جان می دهد؟ اگر بیاید و با ما هم سفره شود نجات پیدا می کند. حال و روزش را ببین آیا باز هم می گویی عقاب سلطان پرندگان است؟  جغد خطاب به آنان گفت: عقاب نه مثل کرکس لاشخور است و نه مثل کلاغ دزد، آنها عقابند از گرسنگی خواهند مرد؛ اما اصالتشان را هیچ وقت از دست نخواهند داد. *نتیجه:* از چشم عقاب چگونه زیستن مهم است نه چقدر زیستن.  زندگی ما انسانها هم باید مثل عقاب باشد، مهم نیست چقدر زنده ایم مهم این است به بهترین شکل زندگی کنیم. با عزت زندگی کنیم و به هر قیمتی عزتمان آن را از دست ندهیم ... خادم🌹🇮🇷🌴
روز عرفه، روز نیایش و روز بارش چشم های خاکیان برشما آسمانیان مبارک باد مراسم دعای عرفه روز یکشنبه ۹۸/۵/۲۰ راس ساعت ۱۷ الی ۱۹ مکان:آستان امامزاده محمد طاهر (ع) با مداحی وسخنرانی حجت السلام سفیدی از هیئت رزمندگان تهران التماس دعا در لحظات قشنگ خلوتتان
اعمال روز عرفه غسل-زیارت امام حسین (ع) قبل از دعای عرفه دو رکعت نماز در زیر آسمان روزه روز عرفه چهار رکعت نماز طبق کتاب مفاتيح صفحه 465
جاهِدُوا بِأَمْوالِکمْ وَ أَنْفُسِکمْ فی سَبیلِ اللَّهِ ذلِکمْ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ تَعْلَمُونَ (سوره توبه آیه 41) با اموال و جانهاى خود، در راه خدا جهاد نمایید؛ این براى شما بهتر است اگر بدانید. خادم🌴🌹🇮🇷
❤ * خاطره ای زیبا از زندگی شخصی دکتر الهی قمشه ای* موضوع: طنز پندانه هفت یا هشت ساله بودم، به سفارش مادرم برای خرید میوه و سبزی به مغازه محل رفتم. اون موقع مثل حالا نبود که بچه رو تا دانشگاه هم همراهی کنن! پنج تومن پول داخل یه زنبیل پلاستیکی قرمز رنگ که تقریباً هم قد خودم بود با یه تکه کاغذ از لیست سفارش... میوه و سبزی رو خریدم کل مبلغ شد 35 زار. دور از چشم مادرم مابقی پول رو دادم یه کیک پنج زاری و یه نوشابه زرد کانادا از بقالی جنب میوه فروشی خریدم و روبروی میوه فروشی روی جدول نشستم و جای شما خالی نوش جان کردم. خونه که برگشتم مادر گفت مابقی پولو چکار کردی؟ راستش ترسیدم بگم چکار کردم، گفتم بقیه پولی نبود... مادر چیزی نگفت و زیر لب غرولندی کرد منم متوجه اعتراض او نشدم. داشتم از کاری که کرده بودم و کسی متوجه نشده بود احساس غرور می‌کردم اما اضطراب نهفته ای آزارم می‌ داد. پس فردا به اتفاق مادر به سبزی فروشی رفتم اضطرابم بیشتر شده بود. که یهو مادر پرسید آقای صبوری میوه و سبزی گران شده؟ گفت نه همشیره. گفت پس بقیه پول رو چرا به بچه پس ندادی؟ آقای صبوری که ظاهراً فیلم خوردن کیک و نوشابه توسط من جلو چشمش مرور میشد با لبخندی زیبا روبه من کرد وگفت : آبجی فراموش کردم ولی چشم طلبتون باشه. دنیا رو سرم چرخ می‌خورد اگه حاجی لب باز میکرد و واقعیت رو می گفت به خاطر دو گناه مجازات می شدم، یکی دروغ به مادرم یکی هم تهمت به حاج آقاصبوری! مادر بیرون مغازه رفت. اما من داخل بودم. حاجی روبه من کرد و گفت: این دفعه مهمان من! ولی نمی دونم اگه تکرار بشه کسی مهمونت میکنه یا نه؟! بخدا هنوزم بعد ۴۴ سال لبخندش و پندش یادم هست! بارها باخودم می گم این آدما کجان و چرا نیستن؟ چرا تعدادشون کم شده آدمهایی از جنس بلور که نه تحصیلات عالیه امروزی داشتن ونه ادعای خواندن كتاب های روان‌شناسی و نه مال زیادی داشتن که ببخشند؟ ولی تهمت رو به جان خریدن تا دلی پریشون نشه وآبرویی نریزه...! خادم🌴🌹🇮🇷