🍂 یادش بخیر
روزهایی که تلاطم جبههها بالا میرفت و اعزام ها پررونق.
..و به همان نسبت بی تابیهای بچهها هم بالا میرفت.
و این روزها چندین بار در طول ۸ سال تکرار شد.
دوستی میگفت:
روزهای پایان جنگ بود و تک های دشمن و حملات شیمیایی و در کنارش خبر شهادتها با چاشنی گاز سیانور و خردل و انواع و اقسامش...و گرفتن جزایر مجنون و رسیدن مجدد به جاده اهواز خرمشهر. تازه استخدام شرکتی شده بودم و باید در نظم و انضباط، خودی نشان میدادم. در محوطه قدم می زدم که پیام حضرت امام از رادیو پخش شد و همه را به جبهه فرا خواند. چیزی برای از دست دادن نداشتم. شعار "چو ایران نباشد تن من مباد" به شعور تبدیل شده بود و باید مصداق عملی پیدا میکرد.
فرصتی برای کسب تکلیف و اجازه و برگه از روسا نبود، از همان محوطه شرکت مستقیم به سپاه رفتم و اعزام شدم.
نفس کشیدن در فضای بچههای جبهه چقدر آرامشبخش بود و دلگشا
و آنروز همه آمده بودند و هر کس را میخواستی میدیدی!
آن روزها با همه مردان و زنان بیادعا به انجام تکلیف گذشت و امروز هم باید به تکلیف و تدبیر بگذرد....
┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═┄
#یادش_بخیر
https://eitaa.com/kadmo_shohda_pishva