فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه صبح بخیر از قول #مولانا بگیم که میگه :
از خواب چو برخیزم،اول تو بیاد آیی🌿☀️
🌞صبح بخیر
@kafe_adabiat🌟
#کتاب_صوتی🎧
کتاب صوتی "مدیر مدرسه" یکی از بهترین آثار
"جلال آل احمد" ، داستان آموزگاری را روایت میکند که برای آسایش و درآمد بیشتر به مدیری روی میآورد و با دشواریهای جدیدی روبهرو میشود...
📚 مدیر مدرسه
👤 #جلال_آل_احمد
🎙#حسام_مقدمیکیا
@kafe_adabiat🌟
#تیکه_کتاب✏
آدمها از ترس وحشی میشوند،
از ترس به قدرت رو میآورند که چرخ آدمهای دیگر را از کار بیندازند؛
و گرنه این همه زمین و زراعت و دام و پرنده و نان و آب هست، به قدر همه هم هست.
اما چرا به حق خودشان قانع نیستند؟
چرا کتاب نمیخوانند؟
چرا هیچچیز از تاریخ نمیدانند؟
چرا ما این همه در تیره بختی تکرار میشویم؟
این همه جنگ...
این همه آدم برای چه چیزی کشته شدهاند!
که آن چیز حالا دستشان نیست،
و دست بچههاشانم نیست..؟!
📕 #سال_بلوا
✍ #عباس_معروفی
@kafe_adabiat🌟
#کتاب_صوتی🎧
کتاب سال بلوا داستان زندگی دختری به نام نوشآفرین است که زندگی خود را در بستر مرگ و بیماری، به یاد میآورد. عباس معروفی داستان این کتاب را در سالهای پیش و پس از جنگ جهانی دوم در شهر سنگسر روایت میکند. نوشآفرین دختر زیبای سرهنگ نیلوفری و عالیه خانم است که پدرش رؤیای ملکه شدن او را در سر دارد. سرهنگ نیلوفری با وعدهی رسیدن به وزارت جنگ، از شیراز به سنگسر میآید و همانجا ماندگار میشود؛ غافل از اینکه زندگی در سنگسر، آغاز نابودی خانواده است...
📚 سال بلوا
👤#عباس_معروفی
🎙#عاطفه_رضوی
@kafe_adabiat🌟
#شعر🌹
#بابک_زمانی
ریشهام در بهار است و برگهایم در پاییز
نه سبز میشوم، نه زرد
حال درختی را دارم
که فصلها را نفهمیده...!
@kafe_adabiat🌟
#کتابخانه_های_جهان
کتابخانه کونارته📖
این کتابخانه ی کوچک در مکزیک یکی از خاص ترین فضاهای مطالعه را در اختيار بازدید کننده گان خود قرار داده است، این فضا یک اتاق با سقف گنبدی شکل است که قفسه های کتاب در درون آن به شکلی کاملا هندسی جای گرفته اند. رنگ های ملایم و شکل خاص موجود در این فضا حسی از آرامش و سکوت را منتقل می کند.
@kafe_adabiat🌟
#کتاب_صوتی🎧
کتاب "خداحافظ گاری کوپر"، رمانی فلسفی، سیاسی، نوشته ی «رومن گاری» نویسنده فرانسوی است. خاستگاه مضمون داستان، از دل فرار کردن از جهان مدرن و ناپاکی هایش، سیاست ورزی، تبعیض و ریاکاری مردمانش است. این کتاب، روایت داستان جوان 21 ساله آمریکایی به نام لِنی است که از جنگ و دنیای آن متنفر است و از آنجا که نمی خواهد در جنگ با ویتنام شرکت کند، وطن و زادگاه خود و تمام تناقض های سیاسی و اجتماعی اش را ترک می کند و به خانه دوست روشن فکرش، باگ، در ارتفاعات سوییس می رود. تنها چیزی که لنی جوان از آن فضای محبوس و تاریک با خود می برد، عکسی از «گاری کوپر» است که همیشه در جیبش به همراه دارد و گاه با نگاه کردن به آن، بارقه ی امیدی از میان نفیر تاریکی دنیای اطراف، وجودش را گرم و روشن می کند...
📚 خداحافظ گاری کوپر
👤 #رومن_گاری
🎙 #مجتبی_مسافرینژاد
🎼فصل02/13
@kafe_adabiat🌟
#دانستنیهای_ادبی 📚
همه ما کم و بیش با کتاب معروف "مادام بواری" نوشته" گوستاو فلوبر" آشنا هستیم اما چیزی که نمی دانیم آن است که فلوبر برای نوشتن این اثر رنج فراوانی کشید.
فلوبر برای اینکه روی کارش متمرکز شود تصمیم گرفت یک برنامه سخت گیرانه روزانه را بر خودش تحمیل کند. او اغلب شب ها می نوشت چون در طی روز سروصداهای موجود مانع کار او می شدند و در طی روز هم فلوبر کار خاصی نمی کرد و اغلب در خانه می ماند و به امور روزمره مشغول می شد.
خود #فلوبر این دوره را چنین توصیف کرده است : «زندگی من طور کامل از لذت های دنیوی تهی بود ، گاهی بخاطر نوشتن زیاد چنان دردی داشتم که باخودم می گفتم چرا بازوهایم جدا نمی شوند و یا از شدت فکر کردن زیاد حس می کردم مغزم در حال ذوب شدن است چنان زجری می کشیدم که غیر قابل توصیف است و از طرفی به طور جنون آمیزی به کارم عشق می ورزیدم همانند #زاهدی که جامه ای زمخت بر تن دارد و علی رغم درد جسمی جامه اش را دوست دارد.»
@kafe_adabiat🌟
#نمایش_رادیویی🎭
#کتاب_صوتی
شکسپیر در این نمایشنامه به داستان ازدواجی میان اتللو و بانویی ونیزی به نام دِزدِمونا می پردازد که در ابتدا با شور و عشقی دوطرفه آغاز می شود و درنهایت با خشم ناشی از حسادت و مرگ هایی خشونت آمیز به پایان می رسد.
این نمایشنامه جزو لیست برترین کتاب های تاریخ ادبیات به انتخاب انجمن کتاب نروژ است.
📚اتللو
👤#ویلیام_شکسپیر
@kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش آدم ها
شبیہ درختان خرمالو بودند !🍅
کہ در پاییز 🍁
برگ هایشان را 🍁
از دست مے هند🍁
ولے عشق شان بہ ثمر مے نشیند❤
و زیبایے مے آفرینند.🍁
#عصرتون_زیبا
@kafe_adabiat🌟
#شاهنامه 📚
داستان سیزدهم
#تولد_رستم
سالی گذشت و هنگامی رسید که رودابه فرزند بیاورد . هر چند فرزند در دل مادر بزرگتر می شد رودابه لاغر تر می گشت و دوران بارداری او با سختی فراوان توام بود تا زمانی رسید که کودک می خواست به دنیا بیاید .
رودابه در اندیشه بود که از درد زایمان خواهد مرد . پوستش از بزرگی کودک ترکیده بود و روزی چنان درد بالا گرفت که رودابه از هوش رفت.
زال ناگهان به یاد سیمرغ افتاد و پر او را آتش زد. لحظه ای بعد آسمان تیره شد و سیمرغ در آسمان پدیدار گردید و به نزدیک زال بر زمین نشست . سیمرغ دستور داد مردی دانا و پزشکی هوشیار بیاید. بعد دستور داد رودابه را شراب بنوشانند که بیهوش شود. با خنجری بران پهلویش را بشکافند و کودک را به سلامت بیرون کشند و جای شکافته را بدوزند وگیاهی را با شیر ومشک کوفته در سایه خنک کرده و بر زخم بریزند و پر سیمرغ را بر آن بمالند.
کودک که به دنیا آمد او را رستم نام نهادند . نقاشان صورتی از رستم کشیدند و نزد سام فرستادند.
پس آن پیکر رستم شیرخوار
ببردند نزدیک سام سوار
📚 منبع: گفتار شورانگیز فردوسی
به کوشش : سهراب چمن آرا
@kafe_adabiat🌟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیستیم!
به دنیا میآییم
عکس یک نفره میگیریم!
بزرگ میشویم،
عکس دو نفره میگیریم!
پیر میشویم،
عکس یک نفره میگیریم!
و بعد
دوباره باز
نیستیم...
👤#حسین_پناهی
@kafe_adabiat🌟
#شعر🌹
#راحم_تبریزی
خوشتر از این دلِ ما نیست
مکانی خوشتر
که خیالت همه شب
میرود و میآید...
#شبتون_زیبا🌙
@kafe_adabiat🌟
«تكتبين لي "صباح الخير"
و أقرؤها "أحبك"»
برایم مینویسی: صبح به خیر.
و میخوانمش: دوستت دارم!
📖 محمود درویش.
@kafe_adabiat🌟
#کتاب_صوتی🎧
کتاب صوتی "مدیر مدرسه" یکی از بهترین آثار
"جلال آل احمد" ، داستان آموزگاری را روایت میکند که برای آسایش و درآمد بیشتر به مدیری روی میآورد و با دشواریهای جدیدی روبهرو میشود...
📚 مدیر مدرسه
👤 #جلال_آل_احمد
🎙#حسام_مقدمیکیا
@kafe_adabiat🌟