eitaa logo
📚 کافه دانش
283 دنبال‌کننده
49 عکس
154 ویدیو
47 فایل
ارتباط با ادمین @damoon_1361
مشاهده در ایتا
دانلود
➖ من یک فاحشه‌ام؛ سی سال قبل وقتی که ۱۰ سالم بود، یادم می‌آید درحالی که پدرم مرا به یک فاحشه‌خانه می‌فروخت از سربازان مست برهنه شنیدم: «جنگ تمام شده، بزودی مجلس آزاد مردمی تشکیل خواهد شد». آن روز جمهوری‌خواهان به حکومت رسیدند، و من فاحشه بودم. ➖ چند سال بعد مجلس به دست سوسیال‌دموکرات‌ها افتاد، مردم در خیابان‌ها می‌رقصیدند و آواز می‌خواندند و من، یک فاحشه بودم. ➖ بعد از آن قدرت به دست فاشیست‌ها افتاد، مردم می‌گفتند دوران وحشت فرارسیده است. اما من هم چنان فقط یک فاحشه بودم. ➖ بعد از آن انقلاب دیگری شد و از چریک نیمه لختی که در آغوشم آروغ می‌زد شنیدم: «همۀ آن فاشیست‌های از خدا بی‌خبر را اعدام کرده‌اند» اما من اعتنایی به حرف‌های یک پیرمرد مست نکردم، چرا که به هرحال من فقط یک فاحشه بودم. ➖ بعد از آن اصلاح‌طلب‌ها حکومت را به دست گرفتند و فاحشه‌خانۀ ما بسته شد، و من از چند همکار دیگر شنیدم که آن روز هفتصد فاحشه‌خانه دیگر در شهر تعطیل شده بود. سربازانی که خانه‌مان را با حکم رسمی مهروموم کرده بودند، ما را به جایی جدید منتقل کردند، و آنجا بود که فهمیدم من هنوز هم، یک فاحشه‌ام. ➖ تا اینکه یک روز صبح از همکاری شنیدم که جمهوری‌خواهان بار دیگر قدرت را در دست گرفته‌اند. از امروز به بعد خود مردم کشورشان را اداره خواهند کرد. امروز در آستانۀ چهل سالگی، من پیروزی‌ها و شکست‌های سیاسی متفاوتی را به چشم دیدم، و هنوز فاحشه‌ام. ➖ و حالا عده‌ای با یک جعبۀ بزرگ وارد خانه‌ام شدند. آنها می‌گویند باید در سرنوشت سیاسی کشورم سهیم باشم. آنها خنده‌دار‌ترین آدم‌هایی هستند که من بعداز چهل سال فاحشگی ملاقات کرده‌ام. چون که من به هرحال یک فاحشه‌ام و آنها از من می‌خواهند که بگویم؛ دوست دارم زیر نظر کدام نظام سیاسی، یک فاحشه باشم! نویسنده: پاور جیاوازه https://eitaa.com/kafe_danesh/389