***
🏜 چقدر تشنه شدم! هوا خیلی گرم و داغ شده. در این صحرا گیر افتادم. این دنیا با همه زرق و برقهایش سرابی بیش نیست. به هر طرف میدَوم اما به سایهای نمیرسم تا از آفتابِ داغ نجات پیدا کنم و دستی نمییابم که من را بیرون بکشد از این گذرگاهِ بیماری و فقر و جنگ.
🔺 خیلی تشنهام! تشنهی حضور تو، دیگر پاهایم توان راه رفتن ندارند؛ نمیتوانم جایی را ببینم. چشمهایم از اشک پُر شده و از خستگی تار میبیند.
🔆 دستم را بگیر و از عدالت خود سیرابم کن که محتاجم و درماندهام. ای منجی بیا و نجاتم بده.
🌸 #دلنوشته_مهدوی
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
❤️ حسرتی به دلهایمان مانده برای دیدنت؛ قلبهایی بیقرار مانده برای آمدنت؛ به خدا که این روزها فهمیدهایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن، تنها عمق جراحت را بیشتر میکند. درد ما یک درمان دارد و آن تویی، ای حضورت مرهمی بر زخمهای عالَم!
🌅 چه جمعههایی که به جای طلوع روی ماهت، غروب آسمان را تماشا کردیم... کاش این شبهای فراقمان یک روز سحر شود. کاش روزی این زمینِ خالی از حیات با قدمهای تو جان بگیرد.
🔆 جهان از اضطرار، لبالب است و منتظرانت لحظه شمار و امیدوار که ثانیه ثانیهی غیبت، بر سر وفای به عهد تو سپری شود. چراکه قلبهایمان به ما وعده میدهند، چیزی تا ظهورت باقی نمانده.
🌸 #دلنوشته_مهدوی
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
🌃 آخرین شب از فصل رنگارنگ پاییز، سپیدی زمستان را سلام میکند و در لابلای گذر زمان جای خالی «او» را به رخ می کشد.
❤️ سرخی دانههای انار، دلتنگی غزلهای حافظ، بغضهای پنهان شدهی منتظران، همگی کنار هم و با هم انگار که ناقصاند، انگار همه چیز هست و هیچ چیز نیست. انگار بیشتر حس میکنیم، که چند یلدا گذشته، اما بازهم قِصهی همهی ما تکراریست.
🔅 تکرار مکرر یک نبودن. این روزها و شبهای بینشاط همگی تمام خواهد شد، نفسهای عمیق از سرِ دلتنگی تمام خواهد شد و بالاخره در اوج سرمایی که در وجودمان رخنه کرده، گرمای عشق او را حس خواهیم کرد.
⏳ هر چند بیوفایی رسم این لحظههایمان شده اما هر دقیقه شوق آمدنش را داریم، و خوب میدانیم نگاه مهربانش هر لحظه مراقب تک تک ثانیههایمان هست؛ ما میخواهیم این حس زیبا در حقیقت چشمانمان نقش ببندد.
شب عاشقان بیدل چه شبی دراز باشد / تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد
🌸 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه شب #یلدا
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
🏴 ایام فاطمیه است... دوباره صدای سوزناکی عالم را فرا میگیرد. مادری که بین در و دیوار پسرش را صدا میزند: «این ولدی المهدی؛ پسرم مهدی کجاست؟»
◽️ و پسری که در جواب هزار تکه میشود؛ چرا که مجبور به صبر است و نباید یک تنه به میدان بزند. پس با هر نفس، مدام فریاد میزند: «آیا کسی هست مرا یاری کند؟»
🔺 ولی سالهاست که سوالش بیپاسخ مانده... آیا میشنوی صدای هل من ناصر امامت را...؟!
🔘 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژه #فاطمیه
🖤⚡️@kafehdokhtarone😷
•|♥️کآفِه دُختَرونِه♥️|•
🖤🥀
💢 یک دست هم صدا دارد
◽️ تولدِ بابرکتت تجلیِ «إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ» و شهادتت عمل به آیهٔ «أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى» بود.
◾️ مادر! شهادت مظلومانهات اتمام حجتی بود بر این حرف که یک دست صدا ندارد. آری! قرنهاست که صدای مادری جوان، از کوچهٔ بنیهاشم به گوش میرسد، که میگوید: در راه دفاع از امامتان، از تنهایی خود و کثرت دشمن نترسید. گاهی یاوری وفادار و فداکار از لشکری متزلزل بهتر است.
🖋 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ #فاطمیه
🖤⚡️ @kafehdokhtarone 😷
***
•|📌 تقدیم به همهٔ مادران
🔹 آن زمانها تنها در فکر بازی بودم و به هیچ چیز توجهی نداشتم. تنها آرزویم قد کشیدنم بود. وقتی مادرم درحال پاک کردن سبزی بود، وقتی برای پدرم چای میریخت و با هم از روزمرگیهای هر روزه صحبت میکردند، وقتی مادرم با عشق و دلسوزی به پدرم خیره میشد اما حواسش به من بود تا مبادا لیوان چای را نبینم و بسوزم و به پدرم هم دلگرمی میداد که سلامتی مهم است نه رکود بازار، عشق را شناختم.
🌺 زمانی که عروسکم را روی پاهایم میخواباندم و با سوز آنچه از لالایی مادرم در ذهنم مانده بود را میخواندم، فکر میکردم من مادرم؛ اما نمیدانستم مادر در لالایی گفتنهای شبانه خلاصه نمیشود. مادر تنها در گفتنِ «مادر» خلاصه نمیشود.
🔆 مقام تو آنقدر بالا بود که هر وقت سَرت داد زدم روز خوشی ندیدم. هر بار که حرفت را زمین زده و کار خود را پیش بردم هیچ نصیبم نشد جز تباهی.
🔰 وقتی تو در نهایت فداکاری پیشقدم میشدی تا دوباره لبخندم را ببینی شرمندگی را بیشتر حس میکردم. حس میکردم و توبه میکردم و دوست داشتم دستانت را ببوسم و فریاد بزنم چقدر دوستت دارم. اما نتوانستم، شاید از روی غرور بود که باز هم جز پوچی هیچ نصیبم نشد.
❤️ باید آنقدر به دست و پایت بوسه زد تا گونههایت خیس شود، اشک بریزی و من نیز اشک بریزم، تا به حرمت اشکهایت، عاقبت بخیر شوم.
🔺 نمیدانم تو را چگونه خلق کردند که برای رسیدن به امام زمان باید تو را فهمید و محترم شمرد.
🌸 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ ولادت #حضرت_زهرا و روز مادر
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
•|📌 تنهایش نمیگذاریم
🔰 خدایا ببین! ما که به فتوای مردی از سلالهٔ زهرا که حرفش حق بود و دعوت به حق میکرد دل به دریا زدیم. سربازش شدیم. گوش به فرمانش شدیم. نترسیدیم از شرق و غرب و هرچه استکبار.
🔆 اگر ولیّ زمانمان بیاید چه میکنیم. خون پاک شهیدانی که نامشان بر کوچهها و خیابانهای شهرمان است گواه این است که ما لشگر صاحبالزمانیم.
🔺 پس خدایا باقی غیبتش را بر ما ببخش و برسان مهدی ما را. به خودت قسم تنهایش نمیگذاریم.
🌼 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ #دهه_فجر
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
•|📌 سردارِ ۶ ماهه
🌙 اگر ماه را در آسمان نمیدیدند، میگفتند که ماه در آغوش رباب است. اما نه! صورت و سیرت تو کجا و ماه کجا؟ اصلا ماه به خاطر وجود توست که زمین را طواف میکند و تو چه زیبا در عمر کوتاه اما پُر برکتت، خورشیدِ امامت را طواف کردی و چه زیباتر امام زمانت را یاری کردی.
🌸 به راستی رباب چه لالاییای در گوشَت زمزمه کرد که رجز عشق را در کربلا خواندی؟ چه دعایی برایت کرد که نشان بابالحوائج را بر بازوی کوچکت زدند؟چه دعایی بالاتر از یاری امام زمان؟ چه عاقبتی خیرتر از فدایی راه امام زمان شدن؟
🔹 ۶ ماه بیشتر نداشتی اما کار هزار سردار را کردی. یک نفر بودی اما حریفِ لشکرلشکر یزیدی شدی. تشنه بودی اما روح تشنۀ ما را سیراب کردی. دستانت کوچک بود اما گرههای بزرگی را باز کردی.
🔻 حجت را بر ما تمام کردی که همه میتوانیم یارِ امامزمان باشیم. تفاوتی ندارد چند سال داریم. تفاوتی ندارد از وادی طلب هستیم یا از وادی عشق... فقط کافی است بخواهیم. بخواهیم که یار امام زمان باشیم...
🌼 #دلنوشته_مهدوی
🌅 ولادت #امام_جواد و حضرت #علی_اصغر بر امام زمان و شیعیان مبارک باد.
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
•|📌 به حقِ زینب کبری، اللهم عجل لولیک الفرج
◽️ لغتنامهها از شرح معنای زینب ناتوانند. صابران جهان بیقرار صبر زینبند. عابدانِ عالَم مبهوت نماز شب او در شامند. سخنورانِ عالَم محکوم به سکوت در برابر بلاغت او هستند.
◾️ و در این میان من به این میاندیشم که تو چگونه آن همه سختیها را به جان خریدی و نه تنها در زبان بلکه در باطن هم زبان به شِکوه و شکایت نگشودی چگونه در شام بلا «ما رأیت إلّا جمیلا» را از دریای قلبت بر ساحل مصائب نازل کردی؟ به راستی که تواناییهای انسان را در عمل، تفسیر کردی.
◽️ چقدر برای خداوند عزیز هستی که امام زمان از ما میخواهد برای تعجیل در فرج، خدا را به حق عمهجانشان، یعنی شما، قسم بدهیم.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ وفات #حضرت_زینب
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
•|📌 الگوی اسیر
◾️ دوران امامتت از سختترین دورانها بود. دشمنانت همه را سرکوب کرده بودند و فقط تو مانده بودی. مخفی زندگی کردی، تبعید شدی، زندان رفتی اما هیچکدام تو را متوقف نکرد.
◽️ هارون فقط توانست جسمت را از مردم دریغ کند اما هنوز هم منتظران آخرالزمانی از تو یاد میگیرند که هرچقدر هم شرایط سخت باشد، نباید دست از کار کشید.
🔘 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ شهادت #امام_کاظم
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
***
•|📌 این وعدهٔ خداوند است
🌅 با ردای رسالتی که بر دوشش گذاشتند از حراء باز میگردد. روزهای سختی پیش رو دارد؛ تمسخر، تهمت، تهدید، هجرت... آیا میتواند دین خدا را عالمگیر کند؟
🔆 دلخوش است به آینده. اگر او نتواند، آخرین فرزندش حتما میتواند. این وعدهٔ خداوند است: «لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ»
🌸 #دلنوشته_مهدوی ویژهٔ عید #مبعث
♥️⚡️@kafehdokhtarone😷
📌 غروب این جمعه رو چطور تحمل کنم
📆 همیشه جمعهها بوی غربت میده. غربتی از جنس فراق. جمعهٔ آخر سال اما خیلی بیشتر... وقتی فکر میکنم که یک سال دیگه گذشت و از تو نیومد خبری، غرق در اندوه فقط به بیچارگیمون فکر میکنم... به یتیمیمون... به این که قراره تا چند سال جمعههای آخرش رو اینطور، بیقرارت باشیم... آقای جمعههای غریبی دیگه ظهور کن.
🌇 جمعههات، امسال هم تمام شد... چطور غروب این جمعه رو بدون شما تحمل کنم؟ کاش میتونستم عقربههای ساعت رو اونقدر نگه دارم که نتونه به غروب نزدیک شه اما هرچقدر تلاش میکنم، زودتر به غروب نزدیک میشه...
🔹 این جمعه هم از دیدن رویت خبری نیست / دیگر نفسم هم نفس معتبری نیست
رد میشود این جمعه و تا لحظهٔ آخر / از آمدن سبز تو اما اثری نیست
🔅 آری! لحظهلحظه که به غروب نزدیک میشم، انگار قلبم هم بیقراری میکنه. او هم فهمیده که این جمعه هم گذشت و مولاش...
🤲 «شیعیان ما به اندازهٔ آبخوردنی ما را نمیخواهند اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما میرسد.» (کتاب شیفتگان حضرت مهدی، ج ۱، ص ۱۵۵)
🌸 #دلنوشته_مهدوی ؛ ویژهٔ آخرین جمعهٔ سال