eitaa logo
•|♥️ک‍‍‍‌‌‌آفِ‍‌ه‍‍‌ د‍‌‌ُخ‍‌تَ‍‌رون‍‌ِه‍♥️|•
354 دنبال‌کننده
4هزار عکس
339 ویدیو
106 فایل
•| ⚠ فرقی نمی کند شلمچه _ عراق _ سوریه _ یمن تهران یا هر جای دیگر ...! تکلیف ما دویدن پا به پای " انقلاب " است . #کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌برای‌امام‌زمان‌(‌عج‌‌)‌‌‌ ◀ گفتگو پیشنهاد و نظرات ↓↓ @shahid_farda12
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 🍃 و شصت_و_هشتم به خاطر خر شدن دوباره ات، تبریکات گرم من رو بپذیر! با عصبانیت نگـاهش کـردم . رهـام نگـاهی بـه اطـراف کـرد و بـا دیدن بهـزاد کـه بـا بهـاره صـحبت مـیکرد سرش را نزدیک صورتم آورد و آهسته و با تمسخر گفت: - امیدوارم این دفعه قالت نذاره! از حرفش مغز سرم تیرکشید و با خشم گفتم: - تو مشکلت با من چیه؟ به خدا این دفعه به من از این حرفا بزنی به بهزاد می گم. رهام خندید و گفت: - کی؟، بهزاد؟ ترسیدم! رهـام همچنـان کنـارم ایسـتاده بـود و هـر از گـاهی مـزه پرانـی مـی کـرد، جالـب ایـن بـود کـه بهـزاد اصـلاً بـه وجـود رهـام در کنـارم حسـاس نبـود و تمـام حساسـیت و غیـرتش روي پسـردایی بیچـاره ام بود. علیرضا هم از ترس برخورد زشت از طرف بهزاد اصلاً بیرون نیامده بود. داشتیم با بهزاد حرف میزدیم که ناگهـان صـدا ي «آخ ببخشـید» یـک نفـر را شـنیدیم. هـر دو دسـتپاچه شـدیمو به طرف صدا برگشتیم کسی نبود. از ناراحتی لبم را گازگرفتم و با عتاب گفتم: - همین را می خواستی؟ بهزاد با طلبکاري گفت: - تقصیراون پسرداییت که بی موقع اومد آشغالا را بذاره بیرون! آه از نهادم بلند شد و گفتم: - آبروم رفت. - من و تو زن و شوهریم، به قول شما حلـــالیم. - ما هنوز بهم حلال نیستیم - خیلی خب، با من کار نداري؟ - نه مواظب خودت باش! باي! بـا روي شـرمگین و خجـل بـه داخـل خانـه رفـتم. بـا کمـک دایـی و زن دایـی اوضـاع خانـه را تـا حـديسـر و سـامان دادیـم. اقـوام پولـدار و شـکم سـیرِ مـن، چنـان تـه میـوه هـا و شـیرینی هـا را بـالا آورده بودند گویی که یک عـده قحطـی زده بـه خانـه حملـه کـرده انـد . بـا چهـره متعجـب بـه بشـقابها ي پـر از پوست میوه و نرمه شیرینی و شکلات نگاه کردیم و ناگهان زیر خنده زدیم. - همیشه به خنده، چی شده؟ بـا صـداي علیرضـا بـه طـرفش برگشـتیم زن دایـی اشـاره اي بـه بشـقابها کـرد قـري بـه کمـر و سـرش داد و با لحن بامزه اي گفت: - نه به اون همه افاضات، نه به اینا، کدومش را باور کنیم؟ دایی خندید و گفت: - نوش جانشون، مهموناي سهیلا براي ما هم عزیز هستند. از این همه محبت آنها شرمگین شدم. با بغض گفتم: 🍃 🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️⚡️@kafehdokhtarone