eitaa logo
•|♥️ک‍‍‍‌‌‌آفِ‍‌ه‍‍‌ د‍‌‌ُخ‍‌تَ‍‌رون‍‌ِه‍♥️|•
354 دنبال‌کننده
4هزار عکس
339 ویدیو
106 فایل
•| ⚠ فرقی نمی کند شلمچه _ عراق _ سوریه _ یمن تهران یا هر جای دیگر ...! تکلیف ما دویدن پا به پای " انقلاب " است . #کپی‌با‌ذکر‌صلوات‌برای‌امام‌زمان‌(‌عج‌‌)‌‌‌ ◀ گفتگو پیشنهاد و نظرات ↓↓ @shahid_farda12
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃 🍃 بهـزاد بـه هـیچ وجـه کوتـاه نمـی اومـد . کینـه اش رو بـدجور ي بـه دل گـرفتم . نـامردي کـرده بـود و با یـد جـوابش رو مـیگرفـت . شـب و روزم شـد نقشـه کشـیدن بـراي بهزاد! بــالاخره فکــري مثــل جرقــه بــه ذهــنم زد. پیــدا کــردن معشــوقه ي قبلــی بهــزاد کــه دختــر ي بــه نــام نیلـوفر بـود، نیلـوفر اولـین عشـق بهـزاد بـود. هجـده سـالش نشـده بـود کـه عاشـق دختـر همسایشـون شــد، امــا نیلــوفر رفــت آمریکــا و ازدواج نــاموفقی کــرد بعــد از هفــت ســال برگشــته بــود ا یــران. بــا نیلوفر حرف زدم. خیلی راحت قبول کرد اون بهزاد رو میخواست منم تو رو! اون موقـع بهـزاد و تـو شـش مـاهی بـا هـم نـامزد بـودین و بهـزاد عاشـقانه دوست داشـت. بـا وجـود نیلوفر مـی تونسـتم بهـزاد رو ازت دور کـنم هـر چنـد کـار خیلی سـختی بـود امـا بـالاخره موفـق شـدم . چنـد بـاري بهـزاد و نیلـوفر را بـا هـم رو بـه رو کـردم. نیلـوفر بـه بهـزاد التمـاس مـیکـرد امـا بهـزاد دیگه به اون علاقـه ا ي نداشـت و تمـام فکـر و ذکـرش سـهیلا شـده بـود بایـد اعتـراف کـنم خیلی بهـت وفـادار بـود، عشـق تـو در تمـام وجـودش ذره ذره ر یشـه دوانـده بـود و بـه سـادگی حاضـر نبـود دسـت از سرت بـرداره، اخـلاق هـاش عـوض شـده بـود. هـیچ مهمـونی بـدون تـو شـرکت نمـیکـرد و لـب بـه زهرماري نمی زد، می گفت سهیلا بدش میاد، ورد زبونش سهیلا بود. نیلوفر کم کـم خسـته شـد آخـه از ا ینکـه چنـد سـال پـیش بـه سـینه ي بهـزاد دسـت رد زده بـود خیلی پشــیمون بــود. آخــرین نقشــه مــون رو عملــی کــردیم. نیلــوفر دختــر کثیفــی بــود و بــرا ي ازدواج بــا بهزاد دست بـه هـر کـار ي مـی زد. یـه مهمـونی سـه نفـره ترتیـب دادیـم و بهـزاد بـا اصـرار مـن راضـی شد کمی بخوره کـم کـم حـالش خـراب شـد و بـا نیلـوفر ... بـار اول بهـزاد از فـرط نـاراحتی گریه می کرد و از اینکـه بهـت خیانـت کـرده بـود بـدجور ي عـذاب وجـدان داشـت . امـا مـا بـی تـوجهی تو بـه بهـزاد را بـه رخـش مـی کشـیدیم. آخـه اون موقـع درگیر ورشکسـتگی مـالی عمـو بـود ي و تمـام وقتـت رو مشـکلات بابـات پـر کـرده بـود و مثـل قبـل بـه بهـزاد توجـه نمـی کـردي. بهزاد هم از بی توجهیات پـیش مـن گلـه مـیکـرد. و سـختگیرت بهـزاد رو بـدجوريکلافه کرده بود. نیلـوفر از ایـن موقعیـت خـوب اسـتفاده کـرد و همـه جـوره بـا بهـزاد بـود. هـر بـار کـه بهـزاد نـادم و پشـیمون مـی شـد نیلـوفر دلـداریش مـی داد و مـی گفـت: سـهیلا بـه تـو علاقـه نـداره.» و... از ایـن جـور چیـزا! بـالاخره نیلــوفر حاملــه شــد و بهــزاد رو تهدیــد کــرد اگــه نگیــردش همــه جــا آبــروش رو مـی بــره و ازش شکایت می کنـه، چنـد هفتـه قبـل از ا ینکـه پـدرت سـکته کنـه بـا نیلـوفر عقـد کـردن و از ایران رفـتن ! تنهــا کســی کــه تــو فرودگــاه بدرقــه شــون کــرد مــن بــودم، بیچــاره بهــزاد بــا رنــگ و رو ي پریــده و چشمان بارانی به من گفت: - من لیاقت سهیلا را نداشتم امیدوارم خوشبخت بشه. بـا رفـتن بهـزاد میـدون بـراي مـن خـالی شــد نـه بـرادري، نـه پـدري... تـو هـیچ کـس رو نداشـتی! از اینکه سـر بـه سـرت مـی ذاشـتم خوشـم مـی اومـد امـا تـو اصـلاً محلـم نمـی ذاشـتی. فرصـت چهارسـاله من با اومدن دوباره بهزاد تموم شد. بچـه يِ بهـزاد و نیلـوفر عقـب مانـده ذهنـی شـده بـود بـا ایـن حـال بهـزاد نیلـوفر و بچـه اش رو تـرك نکـرد. تـا اینکـه یـه روز بهـزاد سـر زده وارد خونـه مـی شـه و بـدترین صـحنه تمـام زنـدگیش رو مـیبینـه. خیانت نیلوفر' کتکاري می کنه و نیلوفر را تـا حـد مـرگ مـی زنـه بـه خـاطر همـین یـه سـال مـی افتـه زنـدان، بـه خـاطر فشـار عصـبی کـه بهـش وارد مـی شـه رو بـه الکـل میـاره و هـر از گـاهی هـم هـروئین مـی زده! نیلــوفر و پســرش رو ول مــی کنــه و در اولــین فرصــت بــه ایــران برمــی گــرده. تــوي بــاغ بــا دیــدنت دوباره فیلش یاد هندستون مـی کنـه و تصـمیم مـی گیـره دوبـاره بـا تـو شـروع کنـه، و تـو يِ احمـق با تمام بـد ي هـا یی کـه در حقـت کـرد بـازم ا یـن فرصـت رو بهـش مـی دي. مـن جلـو ي چشـمات بـودم اما تو بازم بهزاد رو انتخاب کردي، حماقت تا چقدر سهیلا؟ا 🍃 🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 ❤️⚡️@kafehdokhtarone