eitaa logo
کافه کتاب مجازی
281 دنبال‌کننده
141 عکس
34 ویدیو
243 فایل
شما با عضویت در کافه کتاب مجازی👈 اولا یک کتابخانه آنلاین را همواره در کنارتان دارید و ثانیا می‌توانید در هر شرایطی در لابلای کارها و روزمرگی‌های‌تان مطالعه کرده و به محض پیدا کردن چند دقیقه اوقات فراغت، کتاب بخوانید. مهرانه دباغ
مشاهده در ایتا
دانلود
1_1337473852.pdf
حجم: 946.1K
🌹به مناسبت ایام فاطمیه ✅دانلود رایگان کتاب « » تحلیل حوادث فاطمیه به شیوه پرسش و پاسخ ✅تألیف: حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدی خدامیان آرانی ⬅️دانلود نسخه مخصوص مطالعه در تلفن همراه https://eitaa.com/kafeketabemajazi/402
1_1395906311.pdf
حجم: 1.15M
📗 pdf# از نظر قرآن کریم نویسنده؛ محسن قرائتی ☑️ منابع و مستندات مربوط به فایل چهاردهم از مجموعه‌ی سلام‌الله‌علیها امسال با معرفت بیشتری عزاداری کنیم https://eitaa.com/kafeketabemajazi
1_1390419371.pdf
حجم: 3.85M
📗 فایل pdf# « » در زندگانی حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ✍️ حاج شیخ محمد حسین وکیلی           •┈•✾•🌿🌺🌿•✾•┈• ✅ با ما همراه باشید.. https://eitaa.com/kafeketabemajazi/310
4_5956393940402831498.pdf
حجم: 15.46M
📚 ✍ نویسنده: سید مهدی شجاعی 🔷 کشتی پهلوگرفته کتابی در مورد زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) با زبان ادبی و داستانی است و مصائب ایشان را از زبان اطرافیان و نیز خودشان بازگو می‌کند. این اثر، مرثیه‌ای منثور شامل ۱۴ فصل و از پرتیراژترین کتاب‌های ادبیات داستانی ایران است. https://eitaa.com/kafeketabemajazi
آتش🔥 بر خانه وحی قسمت چهارم: دعوت شبانه‌ی اهل‌بیت از مردم مدینه برای دفاع از حق ‌ فاطمه از خانه بیرون می آید و به سوی ابوبکر می‌رود و به او می گوید: « ای ابوبکر! به خدا قسم اگر علی را به حال خود رها نکنی نفرین خواهم نمود» ابوبکر برای عمر پیغام می فرستد که هر چه زودتر علی را رها کند. همه می‌فهمند تا زمانی که علی، فاطمه را دارد نمی شود کاری کرد. فاطمه به سوی خانه می‌آید. دیگر در این خانه کسی جز علی نیست و همه یاران او به مسجد برده شده‌اند. یاران با وفای علی مجبور به بیعت شده‌اند، آنها را با زور به مسجد برده اند تا با ابوبکر بیعت کنند. شب فرا می رسد، هوا تاریک می‌شود. علی همراه با فاطمه ، حسن و حسین ما از خانه بیرون می آیند، در خانه یکی از انصار را می زنند. صاحب خانه با خود می گوید که این وقت شب کیست که در خانه ما را می زند؟ او سراسیمه بیرون می آید. علی،فاطمه، حسن و حسین علیهم‌السلام را می‌بیند، فاطمه با او سخن می گوید: ـ آیا به یاد داری که تو در غدیر خم با علی بیعت کردی، آیا به یاد داری که پیامبر او را به عنوان جانشین و خلیفه خود معین کرد؟ ـ آری ای دختر رسول خدا ـ پس چرا پیمان خود را شکستی؟ اگر علی ، زودتر از ابوبکر خود را به سقیفه می رساند ما با او بیعت می کردیم. آیا می‌خواستی علی پیکر پیامبر را به حال خود رها کند و به سقیفه بیاید؟! او به فکر فرو می رود و از کاری که کرده است اظهار پشیمانی می کند. علی به او می گوید: « وعده من و تو ، فردا صبح ، کنار مسجد ، در حالی که موهای سر خود را تراشیده باشی» او قبول می کند و قول می دهد که فردا صبح زود آنجا حاضر باشد. اکنون علی ، فاطمه، حسن و حسین به سوی خانه دیگری می روند و همه این سخن‌ها را با صاحب آن خانه هم می‌گویند و او هم قول می دهد فردا ، صبح زود بیاید ، و خانه بعدی ... و باز هم خانه بعدی ... سیصد و شصت نفر به علی قول می دهند که فردا برای یاری او بیایند. همه آنها عهد و پیمان می بندند که تا پای جان به میدان بیایند و از حق دفاع کنند. علی به سلمان ، مقداد ، عمار و ابوذر هم خبر می دهد که فردا صبح در محل وعده حاضر شوند. 🔰کتاب روشنای مهتاب اثر حجة‌الاسلام مهدی خدامیان آرانی 🏴 https://eitaa.com/kafeketabemajazi
آتش🔥بر خانه وحی قسمت پنجم: پیمان‌شکنی امروز شنبه، سوم ماه ربيع الأول است. علی زودتر از همه آمده است، او منتظر کسانی است که قول داده‌اند او را یاری کنند. مقداد زودتر از همه آمده است. او در این روزها گل سرسبد یاران مولا شده است، عشق و ایمان او به راه علی از همه بیشتر است. سلمان و ابوذر و عمار هم از راه می‌رسند و دیگر هیچ‌کس! روز دوشنبه فرا می‌رسد. امروز روز هفتمی است که پیامبر از دنیا رفته است. دیگر صلاح نیست که علی بدون بیعت با خلیفه در این شهر باشد، باید هر طور شده است او را مجبور به بیعت کرد. عمر نزد ابوبکر می رود و از او اجازه می‌گیرد تا برای آوردن علی اقدام کند. ابوبکر به او اجازه می دهد و خودش نیز همراه با عمر با جمعیت زیادی به سوی خانه علی حرکت می کنند. آنها می خواهند هر طور هست او را برای بیعت به مسجد بیاورند. ابوبکر و عمر همراه با گروهی از طرفداران بـه سـوی خـانه علی به راه می افتند. وقتی نزدیک خانه علی می رسند، فاطمه آنان را می‌بیند و سریع در خانه را می‌بندد. عمر جلو می آید در خانه را می زند و فریاد می زند: « ای علی! در را باز کن و از خانه خارج شو و با خلیفه پیامبر بیعت کن، به خداقسم اگر این کار را نکنی خون تو را می‌ریزیم و خانه‌ات را به آتش🔥 می‌کشیم» همه نگاه می‌کنند؛خالد با شمشیر🗡 ایستاده است. آنها می خواهند امروز علی را به مسجد ببرند... اکنون همه منتظر هستند تا علی جواب بدهد، اما این صدای فاطمه است که به گوش می رسد: «ای گمراهان ! از ما چه می خواهید؟» 🔰کتاب فریاد مهتاب،اثر حجة‌الاسلام مهدی خدامیان آرانی(با اندکی تلخیص و تصرف) 🏴 https://eitaa.com/kafeketabemajazi
آتش🔥بر خانه وحی قسمت ششم: عمر خیلی عصبانی می شود فریاد می‌زند: ـ به علی بگو از خانه بیرون بیاید و اگر این کار را نکـند مـن ایـن خـانه را آتش🔥 می زنم! -ای عمر! آیا می خواهی این خانه را آتش بزنی؟ ـ به خدا قسم ، این کار را میکنم زیرا این کار برای حفظ اسلام بهتر است. ـ چگونه شده که تو جرأت این کار را پیدا کرده ای؟ آیا می خواهی نسل پیامبر را از روی زمین برداری؟ -ای فاطمه! ساکت شو! محمد مرده است، دیگر از وحی و آمدن فرشتگان خبری نیست، همه شما باید برای بیعت بیرون بیایید، اکنون اختیار با خودتان است. یکی از این دو را انتخاب کنید: بیعت با خلیفه🤝 یا آتش زدن🔥 همه شما. ـ بار خدایا! از فراق پیامبر و ستم این مردم به تو شکایت می کنم. عده ای از همراهان عمر چون سخن فاطمه را می شنوند پشیمان می شوند. نگاه کن! این ابوبکر است که دارد می‌کند، همه کسانی که صدای فاطمه را می شنوند به گریه🥀 می افتند . آری آنها به یاد سفارش های پیامبر در مورد فاطمه می‌افتند. پیامبر در روزهای آخر زندگانی خود به یاران خود فرمود: با خاندان من مهربان باشید. ای مردم! خانه دخترم فاطمه خانه من است، هر کس حریم او را پاس ندارد حریم خدا را پاس نداشته است. عمر به کسانی که گریه می‌کنند رو می‌کند و می‌گوید: « مگر شما زن هستید که گریه می‌کنید؟» آنگاه با خشم فریاد می‌زند: ـ ای فاطمه! این حرف های زنانه را رها کن برو به علی بگو برای بیعت با خلیفه بیاید. -آیا از خدا نمی ترسی که به خانه من هجوم آوردی؟ ـ در را باز کن! ای فاطمه! باور کن اگر این کار را نکنى مـن خـانه تو را به آتش می‌کشم. 🔰کتاب فریاد مهتاب،اثر حجة‌الاسلام مهدی خدامیان آرانی(با اندکی تلخیص و تصرف) 🏴 https://eitaa.com/kafeketabemajazi
آتش🔥بر خانه‌ی وحی قسمت نهم: روضه‌ی در و دیوار عمر شعله آتش را به هیزم می گذارد. آتش شعله می کشد. در خانه نیم سوخته می‌شود.(یا رسول‌الله😭) عمر جلو می آید و لگد محکمی به در می‌زند... فاطمه ﷺ پشت در ایستاده است... فاطمه ﷺ بین در و دیوار قرار می گیرد،صدای ناله‌اش بلند می شود.😭😭 عمر در را فشار می دهد، صدای نالۂ فاطمه بلندتر می شود.😭😭 میخ در که از آتش داغ شده است در سینه فاطمه فرو می رود.(یا زهرا😭) ای قلم! خاموش شو! کدام دل طاقت دارد؟ چه کسی تاب دارد که تو شرح سیلی خوردن ناموس خدا را بدهی...؟ گوشواره از گوش فاطمه جـدا می شود و او با صورت بر روی زمین می‌افتد.💔💔 فریادی در فضای مدینه می پیچد: « یا ابتاه! یا رسول الله! ببین با دخترت چه می کنند» 😭😭 فاطمه به کنار دیوار پناه می‌برد . عمر و یارانش وارد خانه می شوند. خـالد همان که او را « شمشیر اسلام » لقب داده اند شمشیرش را از غلاف بیرون می کشد و می خواهد فاطمه را به قتل برساند. 😭😭😭 وای بر من! او می خواهد فاطمه را به قتل برساند، او چرا می خواهد چنین کند؟ ناگهان علی با شمشیرش جلو می‌آید. جانم علی... درست است پیامبر علی را مأمور کرده تا در بلاها صبر کند اما اینجا دیگر جای صبر نیست. خالد تا برق شمشیر علی را می بیند شمشیرش را رها می کند. سپس مولا به سوی عمر می رود. گریبان او را می گیرد. عمر می خواهد فرار کند ولی علی او را محکم به زمین می‌زند، مشتی به بینی و گردن او می کوبد. هیچکس جرأت ندارد برای نجات عمر جلو بیاید. همه ترسیده اند. بعضی ها فکر می کنند که علی ﷺ دیگر عمر را رها نخواهد کرد و خون او را خواهد ریخت ، اما علی عمر را رها می کند و می‌گوید: « ای عمر! پیامبر از من پیمان گرفت که در مثل چنین روزی صبر کنم. اگر وصیت پیامبر نبود تو هرگز جرأت نمی‌کردی وارد این خانه شوی». آری! علی به یاد وصیت پیامبر افتاده است. گویا پیامبر از او خواسته که فقط تا این اندازه از حریم خانه اش دفاع کند. اگر علی عمر را به قتل برساند، جنگ داخلی روی خواهد داد و بعد از آن دشمنان به مدینه حمله خواهند کرد. علی می خواهد برای حفظ اسلام صبر کند. هواداران خلیفه وارد خانه می شوند و به سراغ علی می روند. تعداد آنها زیاد است. آنها با شمشیرهای برهنه آمده اند. علی تک و تنهاست.💔 🔰کتاب اثر حجة‌الاسلام مهدی خدامیان آرانی 🏴 https://eitaa.com/kafeketabemajazi
آتش🔥 بر خانه‌ی وحی قسمت دهم: شهادت حضرت محسن آنها می خواهند علی را از خانه بیرون ببرند. هر کاری می کنند نمی توانند او را از جای خود حرکت بدهند. عمر دستور می دهد تا ریسمانی بیاورند. ریسمان را بر گردن علی ﷺ می اندازند، عـمر فریاد می زند: « الله اکبر ، الله اکبر» همه جمعیت با او هم صدا می شوند. آنها می خواهند علی را به سوی مسجد ببرند تا با خلیفه بیعت کند. در این میان فاطمه به همسرش نگاه می‌کند. می بیند هـمه گرد او حلقه زده‌اند. امروز علی تک و تنها مانده است، هیچ یار و یاوری ندارد. خدایا! این چه صبری است که تو به علی داده ای ؟! چقدر مظلومیت و غربت! آنها می خواهند علی را از خانه بیرون ببرند، فاطمه از جا برمی‌خیزد. یا زهرا🏴 تنها مدافع امامت قیام می‌کند. می‌آید و در چهارچوب در خانه می‌ایستد، راه را می بندد تا نتوانند علی را ببرند. (از نظر عمر) باید کاری کرد. فاطمه هنوز جان دارد، باید او را نقش بر زمین کرد. عمر به اشاره می کند، واویلاتاه... قنفذ با غلاف شمشیر فاطمه را می زند، خود عمر هم با تازیانه می زند... بازوی فاطمه(س) از تازیانه ها کبود می‌شود. وای بر من! این بار به قصد کشتن فاطمه را می‌زنند. تا زمانی که فاطمه(س) زنده است نمی‌توان علی(ع) را برای بیعت برد. (پس) باید کاری کرد که فاطمه نتواند راه برود، باید او را خانه نشین کرد! عمر لگد محکمی به فاطمه می‌زند. اینجاست که صـدای فاطمه بلند می‌شود و خدمتکار خود را صدا می‌زند: « ای فضه مرا دریاب ! به خدا محسن مرا کشتند»😭😭 🔰کتاب اثر حجة‌الاسلام مهدی خدامیان آرانی 🏴 https://eitaa.com/kafeketabemajazi
1_1334590917.pdf
حجم: 5M
『کتاب بَضعَةُ الرَّسُول』 ✓ های دهه ی اول و دوم فاطميه ◈ ✓ شامل متون روضه هاي اجرا شده مداحان  مشهور کشور ◈ https://eitaa.com/kafeketabemajazi
62.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماهنگ ویژه فاطمیه ۱۴۴۶ 🖤 . حرفی بزن ( کلمینی ) . گروه سرود نسل سلمان ( هیئت فرهنگی مذهبی رأس الحسین علیه السلام ) . سرپرست گروه : سید مصطفی ذبیحی ضبط و تنظیم : استدیو آسمان کارگردان : سید محسن برومند دانش تدوین : محمد اسدی تصویربرداران: روح الله ناجی ، سید علی احمدیان ، سید محمود جوشن . (تهیه شده در مؤسسه فرهنگی مذهبی رأس الحسین علیه السلام) . باتشکر از حسینیه حضرت خدیجه سلام الله علیها (مشهدمقدس) . . https://eitaa.com/naslesalmanchannel