eitaa logo
کافه سیاسی
2.4هزار دنبال‌کننده
23.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
457 فایل
شاید شما هم از جمله کسانی باشید که در جلسات دوستانه و مهمانی ها بیشتر شنونده هستید تا گوینده. ما به شما نکاتی را می گوییم که دستتان برای گفتگوهای سیاسی پر شود. همچنین ما با پاسخ به شبهات، مراقب سلامت ذهن شما هستیم. ارتباط با ادمین از طریق : @kafedar
مشاهده در ایتا
دانلود
✅خواندن این مقاله را توصیه می کنیم 🔹وقتی در فوریه ۱۹۴۱، مجله مشهور و محبوب لایف، مقاله «قرن آمریکا» از هنری لوس را منتشر کرد، کمتر کسی گمان می‌کرد این گزاره به موضوعی داغ و جذاب در سپهر سیاست بین‌الملل تبدیل شود اما چنین شد. 🔹وقتی در فوریه ۱۹۹۱، دیگر اثری از اتحاد جماهیر شوروی، ابرقدرت شرق و هماورد ایالات متحده وجود نداشت هم کمتر کسی فکر می‌کرد که در مفهوم «قرن آمریکا» بتوان مناقشه‌ای کرد؛ آمریکا حالا یگانه ابرقدرت جهان بود و می‌توانست حافظ «ارزش‌های آمریکایی» در سراسر جهان باشد اما چنین نشد و فقط ۱۰ سال بعد، آینده‌پژوهان از برآمدن اژدهای دیگری از شرق خبر دادند که گرچه به آیین سوسیالیسم و تحت سیطره کمونیست‌ها بود اما تضادهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی روسیه شورایی را نداشت. 🔹ظهور چین، ذهن اندیشمندان و متفکرین و روشنفکران غربی را به یافتن پاسخی برای این پرسش بنیادین مشغول کرده است که «آیا قرن آمریکا به پایان رسیده است؟» در این پرسش، «قرن آمریکا» واجد مفاهیمی است که به قدرت آمریکا معنا می‌دهد و بنابراین، اهمیت پرسش در آن است که هر پاسخی بدان، افق سیاست و نظم بین‌الملل در قرن بیست‌ویکم را متناسب با اقتضائات خود تغییر می‌دهد چون برابرنهادی برای قدرت آمریکا پیش می‌نهد و به این معنا، «لیبرال دموکراسی» در جهان سیاست و «سرمایه‌داری لیبرال» در جهان اقتصاد، یگانه پاسخ‌های بشر برای زیست مسالمت‌آمیز در این جهان نخواهند بود و بدیل‌هایی جدی در برابر خویش احساس می‌کنند. 🔹جوزف نای، پژوهش‌گر و تحلیل‌گر آمریکایی در پاسخ به این سوال از سرنوشت «قرن آمریکا»، سراغ همان مفاهیمی می‌رود که خود پردازنده‌اش بوده است؛ قدرت سخت و قدرت نرم. او تلاش دارد با تدقیق مفهوم قرن آمریکا، منابع قدرت در کشورهایی که احتمال دارد به هماورد ایالات متحده تبدیل شوند را تبارشناسی کند. پرسش در نهایت این است که آیا این کشورها می‌توانند «هژمون آمریکا» را به مخاطره بیاندازند؟ وسعت سرزمینی، وضعیت اقتصادی، میزان صادرات فناورانه، جمعیت و توانمندی اجتماعی اتباع یک کشور، انسجام سیاسی، قدرت تاثیرگذاری فراسرزمینی فرهنگ و صنایع خلاق، قدرت نظامی و وضعیت ارتش، وضعیت دیپلماسی، عمق آموزش و اعتبار دانشگاه‌ها از نظر نای منابع قدرت سخت و نرم کشورها هستند. 🔹به این ترتیب نویسنده اتحادیه اروپا، ژاپن، روسیه، برزیل، هندوستان و چین را به عنوان رقبای بالفعل آمریکا فهرست و درباره امکان هماوردی‌شان با ایالات متحده اظهار نظر کرده است. او البته اذعان دارد که مفهوم «افول آمریکا» در طول سال‌ها تغییر کرده و اینک در نظر ساکنان این کشور، به معنای عقب افتادن از رقباست. او نشان می‌دهد که انگاره افول، تاریخی طولانی در سیاست آمریکایی دارد و از نیمه دوم دهه ۱۹۷۰، به تناوب توسط اندیشمندان آمریکایی درباره آن هشدار داده شده است. @kafesiasi