eitaa logo
🌐 کفران یاور 🇮🇷
3.8هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
4.6هزار ویدیو
158 فایل
◀️اطلاع رسانی فرهنگی_تبلیغی کفران 🌐اصفهان شهرستان ورزنه ادمین ها: @Kafran_Javan ادمین ارتباطی، تبلیغ و تبادل: @Admin_kafranyavar ادمین اعلام مسائل و مشکلات کفران: @kafran_ghadir ادمین مشاوره اعتقادی و اجتماعی: @Rouhollah14
مشاهده در ایتا
دانلود
اینطور نبود که برود یک رای بدهد و تمام. برای همین یک انتخابش هم، پای چه بحث ها که ننشسته بود. چه مناظراتی که نشنیده و ندیده بود. چه تحلیل ها که نکرده بود. هرکس ولایتی تر بود انتخاب روح الله می شد. "شهید روح الله صحرایی"
حال و گذشته ی کاندیداها خیلی برایش مهم بود.دنبال کسی می گشت که در مسیر اسلام واقعی باشد. دوست،فامیل،همسایه و هرکسی رو می دید بهش می گفت: توی شرکت کنید،چون همه نگاه ها به ماست. درست حرکت کنیم تا انگشت نما نشیم. ملت ما زیر ذره بین مردم جهانه. مواظب باشیم درست برخورد کنیم.... ✍کتاب اثرانگشت "شهید هادی باغبانی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از عرصه هایی است که ما باید واقعاً هم صدایمان و وفاداری مان رو به شهدا و به خصوص به حاج قاسم سلیمانی ادا کنیم و بیان بکنیم با حضورمان در انتخابات. نه تنها انتخابات، هر عرصه‌ای که کشور مشارکت مردم را بخواهد باید حضور پیدا کنیم. "شهید سردار حجازی"
از منطقه برگشته بود. می گفت : اومدم که این چند روز رو همراه بچه ها تا میتونیم تبلیغ کنیم. انتخابات ریاست‌جمهوری بود. می‌گفت : الان قضیه ریاست‌جمهوری برای کشور از هر چیزی مهم تر و حیاتی تره، مهم که آقای رجایی با رای بالا انتخاب بشه. خیلی جاها با هم رفتیم، خیلی روستاها را سر زدیم. توی آن چند روز فقط خدا میداند چقدر از انتخابات و آقای رجایی برای مردم گفت. "شهید ناصر بختیاری"
ازوقتی سنّش به رای دادن رسید، یک را هم از دست نداد مثل بقیه یک رای داشت، اما برای همان هم کلی مشورت می‌کرد. هیچ وقت خودسرانه تصمیم نگرفت، چه آن زمان که دانشجو بود،چه وقتی که شده بود مهندس. خودش که پای کاربود، بقیه را هم تشویق می‌کرد به رای دادن هم کلاسی، هم دانشگاهی، هم اتاقی، استاد. بهشان ملاک می‌داد و می‌گفت: «خط ولایت باید حفظ بشه. این ملاک انتخابتون باشه» آخرهم جانش را توی همین راه فدا کرد، در راه حفظ خط ولایت. "شهید هادی جعفری" @Sedaye_Enghelab
صبح تا شب می دوید این طرف آن طرف، هدفش هم یک چیز بود، حضور بیشتر مردم پای صندوق‌ های رای. نصفه های شب می آمد سراغمان که پاشید بریم پلاکاردها رو نصب کنیم. راستش با آن همه ضد انقلابی که توی خیابان‌ های سنندج ریخته بود، می‌ترسیدیم اما خجالت می کشیدیم بگویم نه. می گفت: بذار مردم صبح که از خونه بیرون میان، با نظام و امام بیشتر آشنا بشن. "شهید یوسف براهینی فر"
سرنامزدهای مجلس بحث می‌کردیم. گفتم چرا فلانی رو تایید می کنی؟ گفت: چون با شعار پشتیبانی از ولایت فقیه اومده. اون هم زمانی که بقیه برای جمع کردن رای احزاب و گروه ها جرات نکردن از ولایت فقیه صراحتاً حمایت کنن. همچنین کسی نمیتونه به نظام خیانت کنه. نمی تونه خون شهدا رو نادیده بگیره. "شهید یوسف سجودی"
اولین دوره ریاست جمهوری، اسم بنی صدر سر زبانها بود؛ حتی خیلی از مذهبی‌ ها میخواستند به او رای بدهند، اما محسن هم سیاست را خوب می فهمید، هم مردان سیاسی را خوب می‌شناخت. می‌گفت: میدونم بنی صدر برنده است. شرایط جامعه الان طوریه که اون تونسته خودش را موجه نشون بده؛ اما من بهش رای نمیدم. یه دونه رای هم یه دونه است. بذار حداقل یه دونه رایش کمتر بشه. "شهید سیدمحسن روحانی"
بچه ها توی خیابان چهارمردان قم ستاد زده بودند. رفته بود به شان سر بزند. دیده بود شور و حال ندارند. گفته بود چرا بیکار نشستید؟ گفته بودند: نه پول داریم نه بودجه. حقوقش را همان روز گرفته بود هزار و دویست تومان، سیصد تومانش را همانجا درآورده بود، گفته بود توی انتخابات آبروی انقلاب اسلامی در میونه، همه باید کمک کنیم تا پر شور برگزار بشه، بیایید، این هم سهم من. "شهید حسن محمودنژاد"
درست روز ، خواهرها و برادرها جمع شده بودیم خانه پدر. چند نفر از اقوام هم آمده بودند. حرف از رای و انتخابات که شد، بحث بالا گرفت بعضی ها گفتند ما رای نمی‌دیم. می شناختمش. آدمی نبود که این جور وقت ها ساکت بماند. اما راهش را هم خوب بلد بود. از در استدلال و منطق وارد شد و همه سوال هایشان را جواب داد. آخرسر قانع شدند. قرار شد همگی با هم برویم مسجد حاجی گفت : بچه ها رو هم با خودمون ببریم تا از همین الان یاد بگیرن. روح الله، سارا، زینب چه ذوقی داشتند برای انداختن رای های مان توی صندوق. "شهید حاج عباس عاصمی"
همان روزهایی که اسم و آوازه ابوالحسن بنی‌صدر، خیلی‌ها را که از پشت پرده ها بی خبر بودن گول می زد، ابراهیم روی حرف خودش ماند. می گفت : کسی که چند سال توی شرایط بحرانی انقلاب، تو غرب زندگی کرده و حتی یک قدم برای کشورش بر نداشته، دلسوز مردم و انقلاب نیست، یا قدرت طلبه یا منافق. "شهید حاج ابراهیم جعفرزاده"
شناسنامه هایمان از شب قبل سرطاقچه بود. صبح هم حساب می‌کرد که اگر ده دقیقه به شش راه بیفتیم، نفر اول می‌شویم. می گفتم: آقا مگه کسی دنبالمون کرده؟می خندید. می گفت: اول وقت کیفش بیشتره. "شهید سعید سامانلو"