#بهار_قرآن_با_شهدا
یک روز با لندکروز از ماموریتی به شهر برمیگشتیم. من راننده بودم.
🌷موسی قرآنش را از جیب پیراهنش در آورد و شروع به قرائت قرآن کرد. در میان راه، کسانی را که کنار جاده منتظر بودند، سوارکردیم. یکی از رزمندگان پس از سلام و احوالپرسی کنار موسی نشست. موسی جواب سلامش را نداد.شگفتزده به موسی نگاه کردم؛ او هیچگاه سلام کسی را بیپاسخ نمیگذاشت. وقتی مسافران پیاده شدند، آن رزمنده دوباره گفت: خداحافظ. موسی آهسته پاسخ او را داد. تعجبم دوچندان شد، چشمهای موسی از اشک سرخ شده بود. باورم نمیشد؛ او آن قدر غرق در قرائت قرآن بود که اصلا متوجه سوار شدن مسافر نشده بود تا جواب سلام او را بدهد.
🌷 اسکندری چنان روح و جانش را با قرآن صیقل داده بود که گویی قرآن را در وجودش احیا کرده بود. این قرآن، شاهد عاشقانه ترین نیایشهای موسی، حتی پس از شهادتش بود؛ زیرا پس از ۱۰ سال، تنها نشان شناسایی پیکر مطهر او شد.
"شهید موسی اسکندری"