#خدا
#کودکان
#تربیت
🔹بچهها درباره خدا چه پرسشهایی دارند؟
🔸خدایا! تو را چه کسی آفریده است؟
هیچکس مرا نیافریده است. من همیشه بودهام و همیشه خواهم بود. هر چیزی را که تو میبینی و نمیبینی، من آفریدهام. من همهچیز را آفریدهام، ولی خودم آفریده کسی نیستم. کسی مرا به وجود نیاورده است. کسی مرا نساخته است. کسی مرا نزاییده است. اگر کسی مرا آفریده بود، آنوقت او را باید خدای خودتان میدانستید. خدا یعنی کسی که به سازنده و آفریننده و پدر و مادر نیاز ندارد. من به هیچکس نیاز نداشته و ندارم. من خدا هستم و کسی مرا نیافریده است.
✍️غلامرضا حیدری ابهری
📗انتخابی از کتاب: خدایا اجازه، نشر جمال قم
@kafran_yavar
#محرم
#کودکان
🏴پرچمداران کوچک
تجربه جالب مادران برای تربیت حسینی کودکان
🔹قرار بود سیل بیاید و همهجا را آب بگیرد. یک نفر که آدم خیلی خوبی بود و دلش برای مردم و حتی حیوانات میسوخت، یک کشتی نجات ساخت. کشتی آنقدر بزرگ بود که همه توانستند سوارش بشوند و از سیل در امان بمانند...
اینها را که تعریف میکردم، فاطمهبشری همه عروسکها و حیوانات اسباببازیاش را سوار کشتی نجات کرد و به یک جای امن برد. تا آخر ماه محرم و صفر، کشتی نجات را چند بار دیگر بازی کردیم تا مفهومش در ذهن دخترم ماندگار شود.
✍️ راوی: زینت ایمانطلب
@kafran_yavar
#محرم
#کودکان
🏴 پرچمداران کوچک
▫️تجربه جالب مادران برای تربیت حسینی کودکان
▪️پسر بزرگم سه سالش بود که رفتیم روضه خانه یکی از دوستان. آنجا خیلی بهش خوش گذشته بود. وقتی برمیگشتیم گفت «مامان! چرا ما توی خونهمون مهمونی روضه نداریم؟»
الان نهساله است و شکر خدا روضه هر سالهمان برقرار است.
✍️ راوی: مرجان الماسی
@kafran_yavar
#محرم
#کودکان
🏴پرچمداران کوچک
▫️تجربه جالب مادران برای تربیت حسینی کودکان
▪️خانه مادرم روضه خانگی دارند. هیچوقت به دخترم نگفتم الان دارند روضه میخوانند یا ساکت باش یا برو توی اتاق. همیشه گفتهام الان آقا آمده، اگر دوست داری میتوانی کنار ما بشینی و گوش بدهی. او هم گاهی چادرش را سرش میکند و کنار ما مینشیند. گاهی هم دنبال بازی خودش میرود، ولی همیشه حواسش هست که مسئول قند دادن و دور دادن دیس حلواست.
✍️ راوی: آزاده جوادنژاد
@kafran_yavar
#محرم
#کودکان
🏴 پرچمداران کوچک
▫️تجربه جالب مادران برای تربیت حسینی کودکان
▪️«خادمههای حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)» در روضههای خانه مادرم دخترها را اینطوری صدا میزدند. بازوبند یا زهرا (سلاماللهعلیها) را به آستین چادر یا بلوزشان میبستند، زیارت عاشورا پخش میکردند، قند میدادند، استکانهای خالی را جمع میکردند. کفشها را جفت میکردند. احساس بزرگی و شخصیت میکردند که دیده شدهاند و بهشان مسئولیت
دادهاند.
✍️ راوی: سرکار خانم مقیمی
@kafran_yavar