525826_-210160.mp3
1.09M
#حضرت_علی_اصغر.ع
#شب_هفتم
#زمینه
#سعیده_کرمانی
#اگهرونیزههمباشی
آهنگساز آقای سعید حمیدیان فر
بند اول
اگه رو نیزه هم باشی
سنگ صبور مادری
یه حرفایی تو دلمه
که توفقط باخبری
فدات بشم که سایه ی ،سر تو افتاد رو سرم
چه کار کنم با داغ تو ، آخه منم یه مادرم
برات بمیرم پسرم
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگا حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
بند دوم
خالیه جات توبغلم
روزی هزار بار جون میدم
دست خودم نیست به خدا
دستامو هی تکون میدم
دارم میبینم دم به دم ، رو نیزه ها ستاره رو
الهی ساربون به روم ، نبنده راه چاره رو
پسم بده گهواره رو
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگا حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
بند سوم
مگه خدا رو خوش میاد
چشای مادرت تره
تنت تو آغوش بابا
سرت با من همسفره
یادت باشه حتی بهم ، مادر نگفتی یه دفه
بهم بگو چی شد گلم ، رو نی شکفتی یه دفه
مادر نیفتی یه دفه
پای نیزه مادر ،طی میشه تنهاییم
دل سنگا حتی ، خونه از لالاییم
لالایی لالایی لالایی لالایی
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
4_5884066403375384625.mp3
3.19M
#شب_هفتم
#زمینه
#حضرت_علی_اصغر.ع
#سعيده_کرمانی
#مردایجنگیامکهمیرنعلی
آهنگساز آقای سعید حمیدیان فر
بند اول
مردای جنگی ام که میرن علی
رو دست که میان تنشون بی جونه
تویی که روی دست بابا میری
چجوری برگردی خدا میدونه
خدا به دلم رحم کنه
یه دنیا دلشوره دارم
تاوقتی برگردی گلم
خدا کنه طاقت بیارم
سپردمت به دست بابات
داری میری خدا به همرات
بند دوم
چاره نداشت بابای تو غیر این
که پشت خیمه این پا اون پا کنه
کی دلش آخه راضی شد اینجوری
پنجره ی حنجره تو وا کنه
نفس نداری ولی
تن تو داغه هنوز
باچشمای نیمه باز
مادر بهم چشم ندوز
باور نمیکنم که میری
میون خاک آروم بگیری
بند سوم
دلت نیومد بخوابی زیر خاک
وقتی کسی مادرتو میزنه
رو نیزه هم اگه باشی میبینی
مادر لالایی رو لبای منه
خدا به دلم صبر بده
سوخته تو آفتاب سرت
از اینکه خشکه لبات
خونه دل مادرت
آروم گرفتی پهلوونم
آروم بخواب آروم جونم
🕊@kaftarchahiemamreza🕊
#غزل
#سعیده_کرمانی
#میخواستمکهخیمهبهسامانشودنشد
#مرثیه
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
میخواستم که خیمه به سامان شود نشد
غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد
گفتم در این دقایق آخر اگر شده
روی پر اضطراب توخندان شود نشد
روی لب علی که خودش چشمهی بقاست
یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد
با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر
از سنگها جدا دل انسان شود نشد
هرکس که در میان جماعت مردد است
شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد
جز تیر حرمله که سر از پا نمیشناخت
یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد
شرمنده ام رباب که آغوش زخمیام
میخواستم براش نگهبان شود نشد
تا پشت خیمهها برسم خواستم کمی
دستم عمود این سر بی جان شود نشد
از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای
دفن علی برای من آسان شود؟
نشد
🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️
هدایت شده از سعیده کرمانی
#غزل
#سعیده_کرمانی
#میخواستمکهخیمهبهسامانشودنشد
#مرثیه
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
میخواستم که خیمه به سامان شود نشد
غم لحظه ای اگر شده پنهان شود نشد
گفتم در این دقایق آخر اگر شده
روی پر اضطراب توخندان شود نشد
روی لب علی که خودش چشمهی بقاست
یک جرعه آب هم شده مهمان شود نشد
با دیدنش به رحم بیاید دلی مگر
از سنگها جدا دل انسان شود نشد
هرکس که در میان جماعت مردد است
شوقش به بازگشت دو چندان شود نشد
جز تیر حرمله که سر از پا نمیشناخت
یک تن دگر بگو که پریشان شود ...نشد
شرمنده ام رباب که آغوش زخمیام
میخواستم براش نگهبان شود نشد
تا پشت خیمهها برسم خواستم کمی
دستم عمود این سر بی جان شود نشد
از اشک خود مضایقه کردی که ذره ای
دفن علی برای من آسان شود؟
نشد
🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️
#شب_هفتم
#حضرت_علی_اصغر.ع
#غزل
#کاشمیآمدیبهاینخانه
#سعيده_کرمانی
نذر حضرت رباب سلام الله
کاش می آمدی به این خانه
تا دوباره به تو سلام کنم
پیش پاهای تو بلند شوم
و به تو عرض احترام کنم
خانه را دوست داشتی با من
یاد روزی که با نخ و سوزن
مینشستم به صد امید و خیال
کار قنداقه را تمام کنم
به فدای تو خانواده ی من
نذر راهت امام زاده ی من
من چه دارم مگر به جز این ها
که به قربان تو امام کنم
قامتم زیر غصه ات خم شد
داغ تو در دلم مگر کم شد
زیر دستان تازیانه ببخش
که نشد پای نی قیام کنم
ای دل زار من هواخواهت
آفتابی که شد سر ماهت
قول دادم که تا نفس دارم
سایه را بر خودم حرام کنم
🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️