🌱مناجات ۴🌱
بازهم راه گدایی بر کریمی خورده است
کارمسکینی به احسان القدیمی خورده است
هر دری را رفته و بر هرکه می شد رو زده
بندگی را بعد سالی تازه یادش آمده
از هوای نفس، از نفس بلا ترسیده است
در اگر کوبیده از هول و ولا کوبیده است
من تورا دارم فقط آیا جوابم میکنی
هم ردیف بی کس و کاران حسابم میکنی
تشنه ماندم چشمه سار آب را گم کرده ام
در شب مهتاب ، من مهتاب را گم کرده ام
شاکی ام از نفس ،از دست خودم درمانده ام
من نمیبخشم خودم را من تو را رنجانده ام
شمع عمرم از خجالت رفته تا سوسوزدن
که گناهانم نمیارزند قدر رو زدن
شانهی من که پر از بار گناهان می شود
شانه ات میلرزد و چشم تو باران میشود
اشتباه طفل را تا کی پدر جبران کند!؟
نامه ی اعمال من تا کی تو را گریان کند
گرچه از دستان پر مهرت کشیدم باز دست
روی باز و رحمت تو کار دستم داده است
هرچه غرق اشتباهم باز مولایم تویی
با ولی باید بیایم آه، بابایم تویی
گفته ای روضه دوای ماست وقت اضطرار
جای استغفار، گاهی روضه می آید به کار
آبرو گرچه ندارم آب رو میآورم
اشکهای روضهام را با وضو میآورم
با لب تشنه لب گودال یادم آمده
روضه بی تابی اطفال یادم آمده
دست های روی گوش و رد دست زیر چشم
خیمه ها و غارت خلخال یادم آمده
پیش چشمان پر از باران دختر بچه ها
بر سر گهواره ای جنجال یادم آمده
جان من نه عالم و آدم فدایت یاحسین
دخترم قربان دختر بچه هایت یا حسین
#سعیده_کرمانی
#وحید_عظیمپور
#حمیدرضا_عباسی
#امیر_اسدی
#سعید_حمیدیانفر
🕊️@kaftarchahiemamreza🕊️