eitaa logo
کانال کهریزسنگ
4.8هزار دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
7هزار ویدیو
340 فایل
خبری ، اجتماعی ، فرهنگی ، مذهبی و شهروندی منطبق با قوانین کشور ، میزبان شهروندان شهرهای غرب استان ، کهریزسنگ ، اصغرآباد ، گلدشت ، قلعه سفید ،کوشک و قهدریجان در شهرستان های نجف آباد، خمینی شهر و فلاورجان ، آیدی ادمین ها : eitaa.com/admineeitaa
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 دفتراسناد رسمی 216 کهریزسنگ 🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴 این دفترخانه آماده تنظیم انواع اسناد: ملک 🏠🏣🏢 خودرو 🚘🚕 وکالتنامه تعهدنامه اقرار نامه رضایتنامه و گواهی امضاء می‌باشد آدرس: نجف آباد/ شهر کهریزسنگ/ میدان ولایت/ طبقه زیرین صندوق قرض الحسنه شهید مطهری تلفن: 03142323521 همراه: 09131037343
اعتکاف دانش آموزی پسرانه شهر اصغرآباد سلام رفیق😍👋 چقدر خوشحالم که امسال هم قراره کنار همدیگه، یه مهمون ویژه بشیم برای خدای متعال🥰❤️ قبل از اینکه وارد لینک ثبت نام بشی، از شناسنامه و عکس ۳×۴ خودت عکس بگیر که احتیاج داری😉✌️ خوب دیگه چرا معطلی😰!!!!!!!!! عجله کن که ظرفیت خیلی خیلی محدوده🤷‍♂👇 b2n.ir/motakef ⚠️مهم⚠️ حتما گزینه مسجد جامع را انتخاب کن و یادت باشه اگه ثبت نام کامل انجام نشه، اصلا مشخصات برای ما قابل نمایش نیست و این یعنی عدم ثبت نام😢☹️⚠️ پس دقت کن و کد رهگیری را هم تا پایان کار همراه خودت نگه دار📌😉👋 👈امسال باید یه مهمون ویژه بشم✨ https://eitaa.com/mehmonegod
🔻 تهدید مردم ایران به قتل عام توسط افسر زن موساد: همانند دو هزار سال پیش در ایران جوی خون راه می اندازیم. 🔹یک افسر موساد در توئیتر با اشاره به حادثه تروریستی کرمان و تشبیه آن به قتل عام ۵۰۰ هزار نفری ایرانیان در دو هزار سال پیش توسط یهودیان نوشت: 🔹دو هزار سال قبل در ایران جوی خون راه انداختیم و دشمنانمان را در سرتاسر ایران نابود کردیم، امروز نیز همه ایرانیان باید بدانند ما دوباره به سراغشان خواهیم رفت... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🌼 تدریس خصوصی دروس مقطع ابتدائی پایه اول تا پنجم ، به صورت انفرادی یا گروهی 🌼 برای اطلاعات بیشتر به آیدی زیر مراجعه نمایید : @M76ini خانم معین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تعداد دقیق شهدای حادثه تروریستی کرمان ۹۵ نفر است 🔹وزیر بهداشت: علت بیشتر اعلام‌ شدن آمار این بود که نام برخی به اشتباه ۲ بار ثبت شده بود. http://eitaa.com/kahrizsang
23.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▪️با قلبی آکنده از اندوه همگی باهم آیت الکرسی را برای آرامش قلب های داغدار خانواده های شهدای حادثه کرمان زمزمه میکنیم 🥀بسم الله الرحمن الرحیم🥀 💫الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالِدُون💫
🔻بیانیه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی : 📌اقدام کور تروریستی کرمان برای القای ناامنی در کشور است/انتقام قطعی است 🔹سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در بیانیه‌ای اعلام کرد: 🔹جنایت تروریستی عصر سیزدهم دی در مسیر برگزاری آیین‌های گرامیداشت چهارمین سالگرد سیدالشهدای مقاومت اسلامی سردار سپهبد پاسدار حاج قاسم سلیمانی در شهر کرمان که منجر به شهادت و مجروحیت تعداد پرشماری از زائران مزار سردار دل‌ها از اقصی نقاط کشور شد، اقدامی کور و کینه توزانه برای القای ناامنی در کشور و انتقام از عشق و ارادت ملت عظیم‌الشأن ایران به ویژه نسل جوان غیور و غیرتمند به آن شهید است. 🔹حادثه هولناک تروریستی کرمان نشان داد شهید سلیمانی زنده‌تر از قاسم سلیمانی برای دشمنان خطرناک‌تر است و آنان قادر نخواهند بود شکست‌هایی که از اسطوره مقاومت و قهرمان ملت ایران متحمل شده‌اند را جبران کنند؛ بی تردید خون‌های پاک شهدای جوار مزار حاج قاسم عزیز، انرژی جدیدی بر کالبد مکتب سلیمانی و ارادتمندان شهید قدس تزریق و آنان را برای مجازات قطعی و عادلانه جنایتکاران مصمم‌تر کرده است. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ http://eitaa.com/kahrizsang
📸اجتماع بزرگ دختران حاج قاسم در محکومیت جنایت تروریستی گلزار شهدای کرمان 🔹امروز پنجشنبه ۱۴ دی ماه، رأس ساعت ۱۴ در مصلی بزرگ اصفهان جمع بزرگ دختران و مادران http://eitaa.com/kahrizsang
🌷شاخه گلی هدیه به مادر آسمانی 🌷 تراکنش موفق انتقال وجه کارت‌به‌کارت تاریخ 1402/10/13 15:57:48 کارت: ‎‎****-****-****-3288 مبلغ : 1,000,000 ریال کارت مقصد : ‏6037-9979-5012-2672 بنام : مرکزنيکوکاري مسجدالرسول شماره مرجع بانک: 142348253559 شماره ارجاع: 053746734549 روحش شاد💚 https://eitaa.com/joinchat/2935947540Cd9e3ef90b2 برای اطلاعات بیشتر به این یکی از این دو آیدی پیام دهید. @Nikokarimar4 @Nikokarimar3
┈┅ ❁ـ﷽ـ❁ ┅┈ ضمن گرامیداشت میلاد باسعادت ام المؤمنین و مؤمنات حضرت فاطمه زهرا(س) و شادی روح هموطنان شهید حادثه تروریستی کرمان ، به پیشنهاد بسیاری از شما خانواده های گرامی مرکز نیکوکاری کهریزسنگ برگزار می کند : ◀️ پویش گرامیداشت یاد و خاطره مادران آسمانی شما همشهری عزیز که مادر از دست داده اید می توانید تصویری از مادر عزیزتان را برای ما در گروه ختم و یادبود https://eitaa.com/joinchat/2935947540Cd9e3ef90b2 ارسال فرمایید. در صورت تمایل هم می توانید مبلغی را به حساب ایتام کهریزسنگ به عنوان خیرات برای مادر واریز و تصویر رسید را ضمیمه تصویر مادر مرحومه خود نمایند. اعضا در این گروه فاتحه و صلواتی برای عزیز آسمانی شما قرائت می نمایند و یاد و خاطره او در هفته تجلیل از مقام مادر گرامی داشته خواهد شد .
رژه موتور سواران بسیجی از ساعت ۳بعدازظهر در سطح حوزه ی ۱ امام علی و شهر کهریزسنگ به مناسبت سالگرد شهادت سردار سلیمانی و شهدای کرمان برگزار خواهد شد (ع) کد: « ڪَِــاَِنَِاَِلَِ خَِبَِرَِیَِ ڪَِــهَِرَِیَِزَِسَِــَِنَِگَِــ. » @kanal_kahrizsang_young_reporters
🔰 ‌تعرفه انتخابات مجلس و خبرگان ‌یکی شد سخنگوی ستاد انتخابات: 🔹‌به منظور سهولت در رأی‌گیری دو تعرفه خبرگان و مجلس را در یک تعرفه قرار می‌دهیم که قسمت بالایی مربوط به انتخابات مجلس ‌و قسمت پایین آن مربوط به انتخابات مجلس خبرگان رهبری است.‌ 🔹براساس قانون در این دوره انتخابات، شفافیت مالی اعمال می‌شود و از همه داوطلبان یک شماره حساب دریافت شده و مسئله تبلیغات نامزدها بررسی می‌شود. 🔹در تلاشیم که برای نامزها وضعیت بررسی صلاحیت را در قابل پیامک ارسال کنیم و اعتراض نامزدها از ۱۷ تا ۱۹ دی ماه میسر است و باید ‌مراتب اعتراض را اعلام کنند./تسنیم http://eitaa.com/kahrizsang
دوستان عزیز به درخواست خیر عزیز برای آمرزش همه اموات به خصوص کربلایی ابوالفضل قاسمی قرائت الرحمن با نوای مداح اهل بیت آقای مجید صالحی به صورت پخش زنده ارائه خواهد شد در طول پخش لایو گروه قفل می‌باشد در صورت واریز فیش در پی‌وی ادمین‌ها اطلاع دهید با تشکر گروه پویش مهر ماندگار https://eitaa.com/joinchat/2868183536Cad8620c288
در هفته ی گرامیداشت مقام مادر ، شما هم می توانید شب جمعه تصویر مادر آسمانی خودتان را به همراه رسید واریزی مبلغ دلخواه به شماره کارت خیرات 6037997950122672 شماره کارت درمان یا 6037997950319344 شماره کارت ایتام (روی هر شماره کارتی که کلیک کنید ، کپی می شود) به یکی از آیدی های زیر بفرستید تا در گروه منتشر بشه @Nikokarimar4 @Nikokarimar3 گروه ختم ، خیرات و نذورات کهریزسنگ https://eitaa.com/joinchat/2935947540Cd9e3ef90b2
💫بخش سی و دوم💫 برایم عجیب بود،زینب که تا آن موقع در مقابل همه چیز محکم ایستاده بود و از ما پشتیبانی می کرد،این طور بی تابی کند. اصلا از او توقع نداشتم کم بیاورد.بهش گفتم:جیغ نزن.الان وحشی تر می شن.با همان حالت جیغ و فریاد گفت: وحشی تر از این؟! الان اینا تیکه پاره مون میکنن.حسین گلن گدن را کشید تا شلیک کند،گفتم:نزن گناه دارن. زینب و لیال با هول گفتند:بذار بزنه،بزن حسین،بزن.گفتم:نه گناه دارن نزن. عبدالله که از حرف من حرصش گرفته بود. گفت:چی چی رو نزن،میخوای بیان بخورنت تا بفهمی هارن؟حسین هم گفت:سگها گناه ندارن،ما گناه داریم.الان ما رو می خورند.به دنبال این حرف چند شلیک هوایی کرد.صدای شلیک توی سکوت قبرستان پیچید و سگها را متوقف کرد.همزمان من سنگی را که توی دستم بود به طرف سگ بزرگی که هارتر از بقیه به نظر می رسید پرتاب کردم.چون هوا زیاد تاریک نشده بود و سگ ها را خوب می دیدم،نشانه گیری خوبم باعث شد،سنگ به پوزه سگ بخورد.سگ با زوزه دردناکی به سمت عقب دوید،شلیک چند تیر و عقب گرد سگ بزرگ باعث آتش بس شد.انگار این رییس شان بود.چون با رفتن او بقیه سگها هم عقب گرد کردند و دویدند.همان طور که می دویدند،گاه به پشت سرشان هم نگاه می کردند.حسین و عبداله تا مسافتی دنبال آنها دویدند،ما هم از شدت خستگی و ترس و هیجان همانجا روی زمین پهن شدیم.آنقدر خم و راست شده و با شدت سنگ زده بودیم که کتف هایمان از جا درآمده بود.تا چند دقیقه نفس نفس می زدیم و بی حال بودیم. به درختی تکیه دادم و پاهایم را دراز کردم. سرم را بالا گرفتم.ابرها توی آسمان حرکت می کردند و وقتی از روی ماه میگذشتند،هوا تاریک می شد.از کنار ماه که رد می شدند، انگار ماه هم حرکت می کرد. نفس مان که جا آمد،بلند شدیم و به سمت اتاق ها برگشتیم.مریم خانم و بقیه هم ترسیده و با نگرانی منتظر برگشت ما بودند. یکی از پیرمردها بیل در دست،همین که ما را دید،گفت:می خواستم،بیام کمکتون،اینا نذاشتن،گفتن نمی تونی بدویی،می افتی زمین ،دست و پاگیر اونا میشی.مریم خانم هم گفت:خیلی براتون ترسیدم.گفتیم الان تیکه پاره تون کردن.از همانجا رفتم سراغ تلفن.کاغذی که شماره جهان آرا را تویش نوشته بودند،از گره روسری ام در آوردم،زنگ زدم و گفتم:از جنت آباد تماس میگیرم.با برادر جهان آرا کار دارم.ایشون گفته زنگ بزنم،پیگیر کار جنت آباد بشم .تا خود جهان آرا پشت خط بیاید،کمی طول کشید.وقتی گوشی را برداشت،جریان آمدن سگ ها را برایش توضیح دادم و گفتم:من الان از جنگ با سگها برگشتم.هر آن ممکنه که برگردند.ما نمی تونیم باهاشون مقابله کنیم. گفت:نگران نباشید،خدا خودش کمک میکنه. اخلاص شما کارها رو درست میکنه.توی حرف هایش هم سپاسگزاری بود،هم دلداری که باز باید مقاومت کنیم.تشکر کردم و آمدم کنار بقیه نشستم.دو،سه ساعت بعد داشتیم نان و هندوانه می خوردیم که صدای زنگ تلفن بلند شد.پیرمرد غسال رفت،تلفن را جواب داد.بعد مرا صدا کرد و گفت:خواهر حسینی با شما کار دارند.اولش تعجب کردم ولی بعد حدس زدم حتما از مسجد جامع است.گوشی را که برداشتم،برادر جهان آرا پشت خط بود. سلام کردم.پرسید:کسی از طرف ما قرار بوده بیاد اونجا،هنوز نرسیده؟گفتم:نه گفت:یک سری کفن تهیه کردیم،فرستادیم. دیگه باید برسه،برای شهدا هم با وضعیتی که می گویید رو زمین موندند،الان نمی تونیم نیرو بفرستیم.تصمیم گرفتیم شهدا را منتقل کنیم شهرهای نزدیک، آبادان و ماهشهر، ماشین هماهنگ شده فردا صبح می آیند شهدا رو ببرند.از تماس تلفنی جهان آرا مدت زیادی نگذشته بود که دو نفر با موتور آمدند. گفتند:برادر جهان آرا ما رو فرستاده،همراه خودشان چند طاقه پارچه چلوار آورده بودند، غسالها به آقای پرویز پور هم تلفن زدند.تا کار شروع شود او هم خودش را رساند.چند تا فانوس روشن کردیم و طوری گذاشتیم تا نورشان زیاد پخش نشود.چون شهدا مرد بودند ما جلوی اتاق ها فقط کفن بریدیم. مردها شهدا را توی غسالخانه می بردند. لباس هایشان را میکندند.تیمم شان می دادند و توی کفن می پیچیدند.یک نفر از آن دو جوانی که پارچه آورده بودند،وقتی جنازه ها را از توی غسالخانه بیرون می دادند، اسامی آنهایی که شناسایی شده بودند را روی کفن شان می نوشت.توی تاریکی چشمم که به جنازهها می افتاد جگرم می سوخت.به خودم حق می دادم که به خاطر اینها باز هم بروم توی مسجد یا هر جای دیگر داد و هوار راه بیندازم.بعضی از شهدا را از خطوط درگیری آورده بودند.این ها کلی زحمت کشیده بودند. گجنگیده بودند و بعد به شهادت رسیده بودند.حالا حق شان نبود این طور به پیکرهایشان بی توجهی شود.بین این شهدا فقط اسماعیل شغبری را می شناختم. پسر همسایه مان بود.وقتی چشمم به کشته اسماعیل که عزیز دردانه مادرش بود،می افتاد،قربان صدقه های مادرش توی سرم میپیچید.
💫ادامه بخش سی و دوم💫 حالا نه از مادرش خبری بود و نه از مهربانی هایش.جسد اسماعیل سه روز بود که آفتاب می خورد و ما همه اش می ترسیدیم گرمای شدید باعث شود پیکر او و چند تای دیگر متورم یا متالشی شود.به خودم میگفتم:اگر مادرش اسماعیل را این طوری می دید،اینجا را به آتش میکشید. تا کار کفن کردن تمام شود،رفتم توی اتاق آقای پرویز پور و به مسجد جامع زنگ زدم.آن موقع شب باز ابراهیمی گوشی را برداشت. گفتم:برادر جهان آرا قول داده صبح وسیله بفرستند جنت آباد شهدا را منتقل کنیم.ما هم الان داریم شهدا را آماده می کنیم.شما تاکید کنید،حتما ماشین ها بیایند.قول داد ماشین ها كله سحر جنت آباد باشند . خداحافظی کردم.وقتی جلوی غسالخانه آمدم،کار تمام شده بود و جوان ها و آقای پرویز پور در حال رفتن بودند.بعد از رفتن آنها توی اتاق رفتیم.آنقدر خسته بودم که برخلاف شب قبل،کنار لیال دراز کشیدم و زود خوابم برد.نیمه های شب با حال بدی از خواب پریدم.حال و هوای غریبی داشتم،احساس خستگی عجیبی می کردم.دلم بدجوری برای خانه مان تنگ شده بود.دلم می خواست بابا دنبال من و لیال بیاید و ما را به خانه ببرد.آن وقت برای دو،سه روز می خوابیدم.آن قدر می خوابیدم تا تمام صحنه های جنت آباد در ذهنم کمرنگ شود و از بین برود.یکهو صدای بابا در گوشم پیچید:مسئولیت بچه ها و مادرت به عهده توئه تا علی بیاد.بعد کلمه خیانت توی گوشم زنگ خورد،خیانت، خیانت.... چهره بابا وقتی مشتش را گره کرد و با عصبانیت به تابلو کوبید در ذهنم مرور شد.تصویر بابا جلوی چشمانم می چرخید،می رفت و می آمد.دستهایم را بالا می بردم تا دور گردنش بیندازم.دست هایم که به هم می رسید.میدیدم بابا نیست.چند بار این حالت تکرار شد و فضا را برایم سنگین تر کرد.به طرف لیال چرخیدم و نگاهش کردم.دلم خیلی برایش سوخت.نمیدانم چه مرگم شده بود.دلم می خواست لیال را بغل کنم و ببوسم و گریه کنم.ولی می ترسیدم بیدار شود.حال خیلی بدی بود.دلم می خواست می توانستم داد بزنم و بابا را صدا کنم.صدایم آنقدر بلند باشد که به گوش بابا برسد و هر کجا هست خودش را به من برساند.حس میکردم چیزی در سینه ام گیر کرده و مانع نفس کشیدنم می شود.فکر میکردم اگربیرون بروم و داد بکشم این سنگینی برداشته می شود و نفسم آزاد می شود.یک لحظه حس کردم زینب بیدار است.چون خودش از ما خواسته بود،مامان صدایش کنیم،خیلی آرام پرسیدم:مامان بیداری؟گفت:آره مامان بیدارم.تو نخوابیدی؟ گفتم:چرا الان بیدار شدم.گفت: خدا را شکر که تو خوابیدی.گفتم: نمیای بریم بیرون به دوری بزنیم؟گفت:برای چی؟گفتم:نمی دونم.ببینیم کسی نیومده باشه.یه سری به پسرها بزنیم.گفت:باشه آهسته بلند شدیم و بیرون آمدیم.چند لحظه توی ایوان ایستادیم تا حسین و عبدالله متوجه ما بشوند و از دیدن ما جا نخورند. وقتی عبدالله را جلوی غسالخانه در حال قدم زدن دیدیم،جلو رفتیم و خسته نباشید گفتیم. زینب خانم پرسید:پسرم تو نخوابیدی؟گفت: قرار گذاشتیم نوبتی بخوابیم اینجوری خسته نمیشیم.چون حسین خسته بود،گفتم اول اون بره بخوابه.از چشم های خسته خودش هم معلوم بود که دیگر نای راه رفتن ندارد. من پرسیدم:خبری نشد؟عبدالله گفت:نه. همراه عبدالله به طرف شهدا رفتیم.آن محدوده را دور زدیم.وقتی برمیگشتیم،زینب به عبدالله گفت:مادر می خوای پیشت وایسم خوابت نبره؟عبدالله که انگار بهش برخورده بود و در حالی که حرف »ر« را نمی توانست خوب تلفظ کند، و به جای حرف »ر« تقریبأ »ق« میگفت،جواب داد:نه خوابم نمیبره.هر وقت نوبتم تموم شد حسین رو بیدار میکنم. راهمان را کشیدیم و رفتیم توی اتاق. صبح روز پنجم مهر از کله سحر چشم به راه آمدن وسیله بودم.هی میرفتم جلوی در جنت آباد و به سمت چهل متری سرک میکشیدم. می خواستم ببینم ماشین ها کی می آیند. تازه آفتاب زده بود که دو تا وانت وارد جنت آباد شدند و جلوی غسالخانه نگه داشتند. یکی از وانتها نیسان و دیگری وانت پیکان بود.جوانهایی که روز قبل کفن آورده بودند همراه چند پاسدار دیگر از ماشین ها پیاده شدند.آن دو جوان جلوتر از بقیه سر وقت پیکرها رفتند و چون شب قبل جوهر ماژیک ها تمام شده بود با ماژیک هایی که آورده بودند،بقیه اسامی را روی کفن ها نوشتند. بعد شهدا را با برانکارد تا دم وانتها آوردیم. بعضی از پیکرها خیلی سنگین شده بودند. دو،سه نفری برانکاردها را بلند می کردیم و سرش را لبه وانت میگذاشتیم.پاسدارها هم شهدا را بر می داشتند و روی هم می چیدند، از اینکه رفت و آمدهایم به مسجد بلاخره کاری از پیش برده بود،خوشحال بودم و با هیجان کار میکردم بقیه هم خوشحال بودند و می گفتند:خدایا شکرت که شهدا بیشتر از این روی زمین نموندن.زینب هم می گفت: دختر خیر ببینی که باعث خیر شدی.در حین رفت و آمدهایم شنیدم که راننده ها با هم می گویند نیسان برود ماهشهر و وانت پیکان که موتور درست و حسابی ندارد برود آبادان.
خدمات.pdf
275.4K
آگهی فرخوان جذب نیرو شرکتی رشته شغلی خدمه بیمارستان ۹ دی
کارشناس پرستاری.pdf
318.2K
آگهی فرخوان جذب نیروشرکتی رشته شغلی کارشناس پرستاری بیمارستان ۹ دی
♦️گروهک تروریستی داعش رسما مسئولیت حمله تروریستی در کرمان را برعهده گرفت! 🔹رویترز: داعش با انتشار بیانیه‌ای رسما ۲ عملیات انتحاری در کرمان را برعهده گرفت. 🔸داعش در بیانیه خود نوشت: در بخشی از غزوه «و هر کجا یافتید بکشید.» بیش از ۳۰۰ نفر از شیعیان مشرک در ۲ عملیات انتحاری در ایران کشته و زخمی شدند 🔸دیروز دو برادر عمر الموحد و سیف الله مجاهد به سوی تجمع بزرگ شیعیان مشرک در کنار مزار رهبر کشته شده خود «قاسم سلیمانی» در شهر کرمان در جنوب ایران رفته و کمربندهای انفجاری خود را در میان جمعیت منفجر کردند که بیش از ۳۰۰ نفر از شیعیان مشرک را کشت یا زخمی کرد.
📸 تصویری از دو عامل انتحاری داعش که زائران حاج قاسم را به شهادت رساندند. شبکه اعماق تصویری از ۲ عامل انتحاری انفجار تروریستی در کرمان، پیش از انجام عملیات را منتشر کرد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌علت صدای بزرگی که در اکثر مناطق قلعه سفید و اطراف شنیده شده جمع شدن گاز و انفجار در منزلی که در آن تعمیر و ساخت مبل انجام می‌شده در انتهای خیابان ولیعصر(عج) نزدیک گلزار شهداء قلعه سفید بوده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حادثه آتش سوزی در قلعه سفید بخاطر نداشتن یه مرکز درمانی نزدیک شهر و نداشتن آمبولانس بخاطر ترافیک دیر رسید و جوان بیچاره نیم ساعت بیشتر تو آتیش سوخت و اونم به طور فجیحی
کانال عشاق الحسین.m4a
9.87M
قرائت زیارت عاشورا در ۱۱ دقیقه ✅ شب جمعه ؛ شب زیارتی حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ، زیارت عاشورا به قصد قربت و به نیت شهداء به ویژه حاج سردار سلیمانی و شهدای کرمان و اموات شهرمان ،حاجت روایی تمامی اعضای گروه در گروه زیر برگزار می گردد. ☘☘☘☘☘☘☘☘☘ https://eitaa.com/joinchat/2935947540Cd9e3ef90b2
🖤پایان ماموریت بسیجی شهادت است... کجان اونایی که میگفتن روحانی ها اینجور جاها نیستن
📣 تقاضای قرائت حمدو شفا فوری همراهان بزرگوار لطفا جهت سلامتی و بهبودی همه بیماران مخصوصا بیمار منظور یک حمد وشفا قرائت بفرمایید🙏 ان شا الله از برکت نفس های پاک شماعزیزان خداوند به بیمار منظور بهبودی کامل عطا کند...🤲 لطفا در گروه ختم زیر عضو شوید و در ختم فوق مشارکت بفرمایید. https://eitaa.com/joinchat/2935947540Cd9e3ef90b2
24.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🕰 : ۲۲ شب... ✍ قرائت دسته‌جمعی و همزمان برای تعجیل در فرج حضرت صاحب‌الزمان عجل الله فرجه الشریف و علیه‌السلام ✍ اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ... ❤️ علیه‌السلام فرمودند: در تعجيل بسیار دعا كنيد كه تعجيل در فرج، گشايش كار خود شماست. 💚 اللهم عجل لولیک الفرج 🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تبلیغات و تبادل جزئی از فعالیت کانال ها به شمار می رود ، محتوای آن هم نه تایید و نه رد می شود . برای رزرو تبلیغ و یا تبادل این جا را کلیک کنید.