#شنبه_های_ام_البنینی_سلام_الله_علیها
به نیت و تعجیل در امر فرج
به رسم اهالی کربلا
شنبه های ام البنینی(سلام الله علیها)
(به صرف آبجوش نبات وافطاری)
شنبه این هفته
به نیابت حضرت خدیجه کبری(سلوم الله علیه)
⏰شنبه ۴فروردین قبل از اذان مغرب
مکان درب حسینیه ۱۴ معصوم
موکب سیده ام البنین(سلام الله علیها)
@Mookeb_sayede_ommolbanin_s
🔴📸مجری تلویزیون: صدا و سیما برای آمدن سلبریتی ها روی آنتن ۲۰۰ تا ۸۰۰ میلیون تومان حق القدم داده است!
@kahrizsang
🔴زعفران ۹۷ میلیون تومان شد.
🔹نایب رئیس شورای ملی زعفران گفت: براساس مصرف جهانی و میزان قاچاق موجود ، صادرات زعفران به مرز ۲۰۰ تن رسیده است.
🔹او قیمت هرکیلو زعفران پوشال را ۶۵ میلیون تومان، سرگل ۷۶ و ۷۷ میلیون تومان، نگین ۹۰ تا ۹۷ میلیون تومان اعلام کرد.
@kahrizsang
اینروزهاکهزمزمهیِیارمیکنم،
خودرابهتو،همیشهبدهکارمیکنم...
یکبارهم،نشدبِنِشینم،کنارِتو؛
ازبس،کهبرمعاصیاَمِاصرارمیکنم...
گفتم،بهخود،کهحدِّاقل،ایکریمِشهر،
شاید،شبی،کنارِسفرهاتِافطارمیکنم...
"الّلهُــــــمَّعَجِّــــــللِوَلِیِّکَـــــ الْفَـــــــــرَجْ"
تعجیلدرفرجآقاامامزمانصلوات
التماسدعا
✅ ارسالی کاربران ، با تشکر فراوان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جریانی جالب در فضای مجازی
🔺این روزها تعداد زیادی از ایرانیان که با رویای بهشت اروپا از کشور مهاجرت کرده بودند اقدام به پرده برداری از واقعیت دنیای خارج از ایران نموده اند.
🔸بهشتی که سالها برای جوانان ما ساخته بودند امروز به جهنم مبدل شده...
📌حیف است این کلیپ ها به دست مردم نرسد
📣رسانه باشید...
بصیرت افزایی👇
📲 @basiratafzayi
#پیام_شهروندی
سلام وقتتون بخیر
امسال خبری از حاجی فیروز ، قطار شادی و ... نیست توی شهرمان ؟ لطفا یک پیگیری کناد . درسته روزه ایم ولی برای بچه ها بالاخره نوروزه ؟ ممنون از کانال خوب شهر
#پیام_شهروندی
سلام سال نو همه مبارک طاعات شما هم قبولی حق
ببخشید میشه پیگیری کنید ، کسی جواب بده چرا اتوبوس واحدا کار نمی کنن یا یک بار هستن یک بار نیستن. آخه همه که نمی تونند با تاکسی و اسنپ و غیره برن ؟
کانال کهریزسنگ
#پیام_شهروندی سلام سال نو همه مبارک طاعات شما هم قبولی حق ببخشید میشه پیگیری کنید ، کسی جواب بده چر
✅ سلام خدمت شما همشهریان گرامی
پیگیری های این رسانه تا کنون نشانگر این است که قرارداد اتوبوس ها با اتوبوس رانی به اتمام رسیده است و تا تمدید مجدد پیگیر فعالیت مجدد سرویس ها هستیم. از طرفی مشکل کمبود گازوئیل توسط رانندگان و صاحبان ماشین ها مطرح شده است که جای بررسی و پیگیری دارد و توسط فرمانداری و اتوبوس رانی بایستی موضوع تعیین تکلیف شود .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این کلیپ رو آدم می بینه ازخودش خجالت می کشه لطفاً شماهم ببینید .
پدر دو شهید می گفت : اگر کسی سرسوزنی نسبت به ولایت، شک و شبهه ای دارد، راضی نیستم، زیر تابوت من بیاید اینها که صاحبان اصلی انقلاب هستند و طلبکاران نظام باید باشند ، خودشان را بدهکار انقلاب می دانند، ولی این مسئولین و افرادی که از صدقه سری این نظام به خیلی جاها رسیدند، الان طلبکارانه حرف می زنند!!!!!!
حجت الاسلام مومنی
✅ارسالی کاربران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ فساد در شیرینی فروشی ها
🔶چرا وزن جعبه را روی وزن شیرینی حساب می کنند ؟
🔷هر جعبه شیرینی بیش از ۲۰ هزار تومان ، یعنی کم فروشی شیرینی
🔹حضور آقای #ابوالفضل_ابوترابی در نماز جمعه شهر دهق و پاسخ به سوالات مردم شریف این منطقه
📌کانال اطلاع رسانی دفتر آقای ابوترابی:👇
🆔 @abotoraby
کانال کهریزسنگ
🔹حضور آقای #ابوالفضل_ابوترابی در نماز جمعه شهر دهق و پاسخ به سوالات مردم شریف این منطقه 📌کانال اطلا
سوالی که مطرح میشه واقعا نوبت شهر کهریزسنگ برای بازدید نماینده محترم مجلس شورای اسلامی کی هست ؟ این رسانه از دفتر ایشان پیگیری و در همین ستون پاسخ را به استحضار شما عزیزان خواهد رساند.
همهدرلحظهیافطار،
طلبِآبکنند!
منخلافِدگران
چایعراقیطلبم :]
@mahdipouraskari
هدایت شده از هیئت رزمندگان اسلام کهریزسنگ
13.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شهیدانه
امروز ۳ فروردین سالروز #شهادت
#او_ست!
چرا تاکنون نام او را نشنیده بودیم؟
...فردا صبح و زمانی که آن منطقه تثبیت شد همه با صحنه عجیبی روبرو شدند! یکی از رزمنده ها که در آن شیار قرار داشت و گلوله آن تیربار به شکمش وارد و همه روده هایش بیرون زده بود، خود را به بالای آن تپه رسانده و در حالی که با دست چپ خود روده هایش را گرفته تا بیشتر بیرون نزند، با دست راستش لوله سرخ تیربار را گرفته و به سمت آسمان هدایت کرده بود تا بچه ها بتوانند با نزدیک شدن به آن تیربارچی را از پای درآورند و به دلیل داغ بودن لوله آن تیربار، دست وی تا کتف ذغال شده و همانگونه بر تیربار خشک شده بود و ایشان در حالتی که ایستاده و با دست دیگرش روده های خویش را گرفته بود به شهادت رسید.
🌷او کسی نبود جز
#شهید_علی_اکبر_جزی از اصفهان، شادی روحش صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
@_________________________🖌
هیئت رزمندگان اسلام
@Razmandegan_eslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حال و هوای این روزهای یادمان شهدای نجف آباد ومقبره شهید حججی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 ۳۲۱ فوتی و ۹ هزار و ۲۰۰ مصدوم در تصادفات اخیر
رئیس پلیس راهور فراجا:
🔸آمارها نشان میدهد که تعداد کل تصادفات در معابر شهری و جادههای کشور بالغ بر ۵۲ هزار فقره بوده است.
🔸تا صبح امروز ۳۲۱ فوتی و ۹ هزار و ۲۰۰ مصدوم داشتهایم که عمده این تصادفات به دلیل عدم رعایت سرعت مطمئنه و خستگی و خواب آلودگی بوده است.
✍️کانال کهریزسنگ در ایتا و روبیکا : 👇
❤️𝙅𝙤𝙞𝙣 𝙪𝙨:
╭─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╮
eitaa.com/kahrizsang
rubika.ir/kahrizsang
╰─┅─•°•🍃🌸🍃•°•─┅─╯
آموزه ای از حماسه سجادیه
مقایسه جایگاه امر به معروف و نهی از منکر بین اسلام علوی و اسلام اموی در فرازی از کتاب اول حماسه سجادیه « تویی به جای همه » نویسنده سید مهدی شجاعی
در بخشی از این کتاب با هدف اصلی امر به معروف و نهی از منکر که همانا حرکت اصلاحی امت برای اصلاح حکومت و مبارزه با بدعت ها و جلوگیری از انحراف حکومت هاست، آشنا می شویم.....
#معرفی_کتاب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥خاطره جالب سرکار گذاشتن حاج آقا روی آنتن تلویزیون 😁😁
استندآپ کمدی حاج آقا
💫بخش نود و هشت💫
دیگر جانم به لبم رسیده بود که دکتر آمد.مرا که دید،تعجب کرد؛پرسید این چرا اینجاست؟ پرستار گفت:خودش نرفته دکتر عصبانی شد و گفت:چرا نرفتی؟ پرستار گفت:دکتر تا حالا هم هیچ دفعی نداشته.پرسید:چرا سوند نزدید؟پرستار جواب داد:اجازه نمیده.دکتر گفت:یعنی چه مگه به دلخواه مریضه؟هرچی مریض بگه شما باید انجام بدید؟بعد رو به من گفت:چرا تو کار درمان دخالت میکنی؟ از ترس بدتر شدن اوضاع جیک نزدم.دایی گفت:اگه اجازه بدید،میخوایم ببرمش خونه. دکتر گفت اگه میخواین برین خونه باید سر ساعت داروهاش رو بخوره.آمپول هاش زده بشه و توی محیط پاکیزه نگهش دارید.اینجا چون آلودگیش زیاده من هم موافق بردنش هستم،منتهی به هیچ عنوان نباید بلند بشه. کسی هست که به کارهاش برسه؟آقای بهرام زاده گفت:بله یکی از فامیل های پرستار مون قراره بیاد رسیدگی کنه.تا آقای بهرام زاده داروهایم را بگیرد،دا و لیال سر رسیدند. همان موقع آمبولانس هم هماهنگ کردند و مرا داخلش گذاشتند.آقای بهرام زاده کنار راننده،دا لیال و دایی عقب پیش من نشستند.دا ماشین راه نیوفتاده شروع کرد به گریه کردن:مادرت بمیره،چقدر بدنت ورم کرده.گفتم: آخه چرا گریه می کنی؟گفت:دلم برای علی تنگ شده الان معلوم نیست کجاست؟اون هم مثل تو لجباز و یه دنده است،توی بیمارستان که بستری بود،نمی ذاشت کاری براش بکنم این همه درد داشت ولی مثل تو به روی خودش نمی آورد.هر وقت پیشش میرفتم،میگفت:چرا اومدی نیا اینجا، می آیی گریه میکنی،تو هم میگی چرا اومدی؟ چرا گریه میکنی؟تو هم مثل اون شدی؟حرف منو گوش نمیدی.کاش بابات بود،کاش مجروح شده بود،حداقل چند روز میدیدمش، سیر میشدیم،بعد شهید میشد.حرفهایش آتش به جانم انداخت.توی دلم گفتم:بنده خدا نمیدونی على الان کجاست،اگه بدونی از بیمارستانش یاد نمیکنی،دلم میخواست می توانستم سر دا را توی بغل بگیرم و نوازشش
کنم.خوب بلد بودم با چه زبانی دا را آرام کنم چون از کودکی مرا مورد مشورت خودش قرار داده بود،میتوانستم با تسلط فکری که نسبت به او دارم فکرش را عوض کنم حالا که اینطور گریه میکرد،از اینکه شهادت علی را ازش پنهان کردم،راضی بودم.
وقتی به خانه آقای بهرام زاده رسیدیم،گفتم من نمیخوام با برانکارد برم تو،زیر دست هام رو بگیرید.تا آن لحظه خیلی تحمل کرده بودم.تمام بدنم درد میکرد.گردن و دستانم مثل چوب خشک شده بود.توی آن بیمارستان شلوغ از ترس اعزام جیک هم نمی توانستم
بزنم.چند خانواده از اقوام آقای بهرام زاده که از خرمشهر و آبادان آواره شده و به خانه آنها آمده بودند به استقبال ما آمدند.پسری به اسم سعید که از بچه های سپاه خرمشهر بود و برای سر زدن به خانواده اش آمده بود،در بین جمعیت میهمان حضور داشت،جلو آمد و سلام و علیک کرد.گفت علی را میشناسد، قلبم فرو ریخت.ترس تمام وجودم را گرفت. اگر او حرفی میزد،چه خاکی به سر میکردم،دا هم که طبق معمول به عشق على،عاشق سپاهی ها بود،شروع به قربان صدقه رفتن جوان کرد،خوشبختانه او حرفي از شهادت علی نزد داخل خانه شدیم.زنی افسرده گوشه پذیرایی کز کرده بود،به محض دیدن ما بلند شد و گفت:خدا لعنت کنه صدام رو،هممون رو بدبخت کرد.جوونا رو نیست و نابود کرد. آقای بهرام زاده آهسته گفت:پسر این خانم مفقود شده هیچ خبری نتونستیم ازش به دست بیاوریم،به خاطر همین وضع روحی این خانم به هم ریخته از وضعیت زن ناراحت شدم.شلوغی خانه و حضور آن همه میهمان برایم سخت بود مریم خانم،زن آقای بهرام زاده ما را به اتاقی برد مرا دمر به روی تشکی خواباندند.خانمهادنبال ما آمدند و احوالپرسی کردند.آقای بهرام زاده از میهمانان عذرخواهی کرد و گفت:خواهر حسینی را تنها بگذاریم باید استراحت کنند،بندگان خدا از اتاق بیرون رفتند.دا هم میخواست برگردد پیش بچه ها. گفتم:دا یه کمی بمون.با حالتی که انگار می
خواست دوباره گریه کند،سر تکان داد و نشست و پرسیدم کجایید؟گفت:توی کمپ جنگ زده ها.گفتم:من سربندر و ماهشهر اومدم دنبال تون.ولی چون هیچ کجا رو بلد نبودم،سرگردون شدم و پیداتون نکردم.گفت: من خیلی چشم انتظار تون بودم.به عمو غلامی پیغام داده بودم،بهتون بگه ما توی کمپ هستیم.عمو چون کارگر شهرداری بود، بعد بردن زن و بچه اش،به خرمشهر برگشته بود.ولی من او را ندیدم.این را به دا گفتم.دا
گفت:من دیگه باید برم سراغ بچه ها الان بی صاحب موندن اونجا.گفتم:چرا میگی بی صاحب موندن؟خدا صاحب ماست.از حال و روز بچه ها پرسیدم.از دستشان شاکی بود. میگفت:زینب خیلی بهانه بابا را میگیرد.لجباز شده،اذیت میکند.ادا که رفت با لیال توی اتاق تنها شدیم،چند وقتی بود که توی یک خانه و کنار خانواده نبودم،حالا احساس خوبی داشتم،به پهلو خوابیدم تا خستگی ام در بیاید.لیال اصرار میکرد دمر بخوابم.گفتم: خسته شدم.ولم کن.حالم خوبه بعد شروع کردیم به حرف زدن از خرمشهر.هیچ خبری از آنجا نداشتم وضعیت جنگ برای مان گنگ بود.
#قصه_شب
#بخش_نود_و_هشت
#رمان_دا
#کتاب_بخوانیم