داشتم تلویزیون تماشامی کردم. مصاحبه ای بود با شهردار شهرمان. یک خورده که حرف زد، خسته شدم سرش را انداخته بود پایین و آرام آرام حرف می زد. باخودم گفتم:
این دیگه چه جور شهرداریه؟ حرف زدن هم بلد نیست. تلویزیون را خاموش کردم.
چند وقت بعد همین آقای شهردار شریک زندگیم شد.....😊
#شهید_باکری
#آقای_شهردار