فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیشنهادمطالعه👇
#به_روایت_ازمادرشهید
🔸خدا نکند که خاطره شهادت تازه شود آن وقت است قلب مادر از جا کنده میشود
#مادری که در #سردشت سرگردان بود تا محل شهادت فرزندش را ببیند.من که جان از بدنم رفت،سردشت تو با دل مادر چه کردی.!😭
روزی که به محل شهادت رفتم حس کردم در دنیای دیگری هستم حال خوبی نداشتم اما خدا ی مهربان کسانی را سرمسیرمن قرار داده بود که هوای من را داشته باشند
کم کم به محل #شهادت نزدیک شدم مدام به خودم دلداری میدادم امامگر میشد!! داشتم از درون میسوختم کم کم که نزدیک ترشدم تپش قلبم بالا تررفت کوله پشتی محمدم روی دوشم بوداما آنقدردرخودم غرق بودم که ناگهان دیدم نه کوله دستم هست نه کیفم.
با توکل برخدا هرچه بالاترمیرفتیم #بوی_شهدا راحس میکردم دائم ذکر#صلوات را میگفتم تاازته قلبم دادنزنم...
به #قله_جاسوسان که رسیدم
دل تودل نداشتم از خداخواستم که بردلم رحم کندکه باآرامش به محل شهادت محمدم بروم..
قلبم ازخودم بیشتر عجله داشت،تپش قلب امانم رابریده بود #چادرم رابستم به #کمرشکسته_ام داشتم بالامیرفتم دیدم #بوی_محمدم راحس میکنم با صدای بلند گفتم #یا_زهرا
محمدم کجا افتاده بودی مادر؟ دیدم یکی از برادرها گریه کنان گفت مادرجان من شرمندتم دقیقازیرپای شما محمدشهید شده بودگفتم یا زهرا یازهراسجده زدم برجایی که محمدم #سر به سنگ های سردشت گذاشته بود،پسرم چه ناجوانمردانه پرپر شد.
امایک لحضه به یادحضرت زینب افتادم از خودش صبرخواستم تاآرام شوم یک #شاخه_گل_لاله را به نشانه گذاشتم تاوقتی که توان داشته باشم سری بزنم...
«محمدم فدای حضرت علی اکبر»
#شهیدمحمدغفاری