#پروانههای_عاشقی
در فضای مجازی تصویری منتشر شده است که همسر یک #جانباز با سرنگ و از طریق روده ها همسر جانبازش را تغذیه می کند...
به راستی این جانباز اسوه صبر است یا #همسر مهربان و صبور وی؟
و آیا به راستی برای فردای قیامت پاسخی درخور داریم؟!
پ.ن: #مختار_لچیانی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که بعد از مجروحیت در جبهه های حق علیه باطل، تنها همسر فداکارش پای او ایستاد و وظیفه خدمت از این دلاور مرد را بر عهده گرفت...
و تو ای اسوه صبر؛
#خستگی را خسته
و #صبر را بی تاب
و #عشق را معنا کرده ای..
#صبر
#جانباز
#همسر_جانباز
#شهید_زنده
#پروانههای_عاشقی
در فضای مجازی تصویری منتشر شده است که همسر یک #جانباز با سرنگ و از طریق روده ها همسر جانبازش را تغذیه می کند...
به راستی این جانباز اسوه صبر است یا #همسر مهربان و صبور وی؟
و آیا به راستی برای فردای قیامت پاسخی درخور داریم؟!
پ.ن: #مختار_لچیانی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که بعد از مجروحیت در جبهه های حق علیه باطل، تنها همسر فداکارش پای او ایستاد و وظیفه خدمت از این دلاور مرد را بر عهده گرفت...
و تو ای اسوه صبر؛
#خستگی را خسته
و #صبر را بی تاب
و #عشق را معنا کرده ای..
#صبر
#جانباز
#همسر_جانباز
#شهید_زنده
#پروانههای_عاشقی
در فضای مجازی تصویری منتشر شده است که همسر یک #جانباز با سرنگ و از طریق روده ها همسر جانبازش را تغذیه می کند...
به راستی این جانباز اسوه صبر است یا #همسر مهربان و صبور وی؟
و آیا به راستی برای فردای قیامت پاسخی درخور داریم؟!
پ.ن: #مختار_لچیانی از جانبازان هشت سال دفاع مقدس است که بعد از مجروحیت در جبهه های حق علیه باطل، تنها همسر فداکارش پای او ایستاد و وظیفه خدمت از این دلاور مرد را بر عهده گرفت...
و تو ای اسوه صبر؛
#خستگی را خسته
و #صبر را بی تاب
و #عشق را معنا کرده ای..
#صبر
#جانباز
#همسر_جانباز
#شهید_زنده
#عاشقانہ_شهدا🌷
❣همسرم💞
شهید ڪمیل خیلے #با_محبت بود☺️
مثل یہ مادرے ڪہ از بچہ اش مراقبت میڪنہ
از من مراقبت میڪرد...😇 یادمه تابسـتون بود
و هوا #خیلے_گرم بود🌞
خستہ بودم،
رفتم پنڪہ رو روشن ڪردم
وخوابیدم😴
«من بہ گرما خیلے حساسم»😖
❣خواب بودم واحساس ڪردم هوا خیلے گرم شدہ
و متوجہ شـدم برق رفته☹️
بعد از چند ثانیہ
احساس خیلے #خنڪے ڪردم و به زور چشمم
رو باز ڪردم تا مطمئن بشم برق اومدہ یا نہ...
❣دیدم ڪمیل بالاے سرم یه ملحفہ رو گرفتہ و مثل پنڪه بالاے سرم مے چرخونہ تا #خنڪ بشم😊
ودوبارہ چشمم بسته شد ازفرط #خستگے...😴 شاید بعد نیم ساعت تا یکساعت⏰خواب بودم
و وقتے بیدارشدم دیدم ڪمیل #هنوز دارہ اون ملحفه
رو مثل پنڪہ روے سرم مے چرخونه تا خنڪ بشم...😳
❣پاشدم گفتم
ڪمیل توهنوز دارے مےچرخونے!؟
خستہ شدے⁉️😞 گفت:
خواب بودے و برق رفت و تو چون به گرما #حساسے
میترسیدم از گرماے زیاد از خواب بیدار بشے ودلم نیومد😍
#شهید_کمیل_صفری_تبار🌷
#شهدا
#یاصاحب_الزمان