eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
68.1هزار عکس
10.5هزار ویدیو
173 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
📷 آرایشگاه صلواتی - حمام صلواتی در 💠 وسایل حمام و آب گرم موجود است! 😊 رزمندۀ عزیز، رودرواسی نکنید!! 🌿 دوران
📷 آرایشگاه صلواتی - حمام صلواتی در 💠 وسایل حمام و آب گرم موجود است! 😊 رزمندۀ عزیز، رودرواسی نکنید!! 🌿 دوران
نزدیک عملیات بود و موهای سرم بلند شده بود. باید کوتاهش می کردم. خبردار شدم که یکی از پیرمردهای گردان یک ماشین سلمانی دارد و صلواتی موها را اصلاح می کند.رفتم سراغش... دیدم کسی زیر دستش نیست. طمع کردم و جلدی با چرب زبانی، قربان صدقه اش رفتم و نشستم زیر دستش. اما کاش نمی نشستم.... چشمتان روز بد نبیند، با هر حرکت ماشین ، بی اختیار از زور درد از جا می پریدم. ماشین نگو تراکتور بگو! به جای بریدن مو ها، غِلفتی از ریشه و پیاز می کندشان! از بار چهارم، هر بار که از جا می پریدم، با چشمان پر از اشک سلام می کردم. پیرمرد دو سه بار جواب سلامم را داد. اما بار آخر کفری شد و گفت:”تو چت شده سلام می کنی.یک بار سلام می کنند.”گفتم :”راستش به پدرم سلام می کنم. “ پیرمرد دست از کار کشید و با حیرت گفت:”چی؟ به پدرت سلام میکنی؟ کو پدرت؟”اشک چشمانم را گرفتم و گفتم:”هر بار که شما با ماشینتان موهایم را می کنید، پدرم جلوی چشمم میاد و من به احترام بزرگتر بودنش سلام می کنم!” پیرمرد اول چیزی نگفت. اما بعد پس گردنی جانانه ای خرجم کرد و گفت:”بشکنه این دست که نمک ندارد…” مجبوری نشستم و سیصد، چهارصد بار دیگر به آقاجانم سلام کردم تا کارم تمام شد😄 🌷