eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.1هزار عکس
11.1هزار ویدیو
176 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
چند شهید در یک قاب 📸 رفیق شفیق ڪہ مےگویند همین ها هستند رفاقت شــــان از زمین🌍 شروع شد و تا بهشت ادامہ یافت ... . 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
🔰به آقامصطفی گفتم : برای اتمام حجت و آرامش خودم برویم حرم و استخاره بگیریم. وقتی رسیدیم حرم خجالت می کشیدم وارد حرم شوم... 🔰چون از خدا خواسته بودم که به بنده اش نشان دهد آیا راهی که می رویم درست است✓ یا نه ، و آیا حضرت آقا راضی به این کار هستند یا نه. 🔰همان شب خودم در خواب حضرت آقا امام زمان(ع) را دیدم که به خانه‌مان آمدند و با خوشحالی سراغ آقا مصطفی را می‌گیرند. در خواب همسرم خانه بود. آقا چهار تا هدیه به من دادند و فرمودند اینها را شما از طرف من به آقا مصطفی بدهید. خوابم این طور تعبیر شد که مصطفی چهاربار بعنوان داوطلب اعزام شد. 🔰و خداوند به خوبی با خواب صادقه و تحقیقات نشانم داده بود. وقتی استخاره گرفتیم جوابش اینگونه بود⇜ دعوت پیامبر با دعوت انسانهای عادی فرق می کند به او اجازه دهید. 🔰از آقا علےبن موسی‌الرضا خواستم همانگونه که تا کنون مراقبم بود از این پس نیز هوایم را داشته و صبوری نصیبم کند هنوز از حرم مطهر بیرون نرفته بودم که به آقا مصطفی گفتم: 🔰به گمانم امام_رضا(ع) برمن منت گذاشتند و صبوری بسیاری به من عطاکردند. ارامشی خاص وجودم را فرا گرفته بود و از آنهمه نا آرامی و بیتابی خبری نبود. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷
💠لبخند در دامان مولا 🔰بارها برای عملیات‌های سخت و سنگین عازم عراق شد. او که دیگر به فرمانده ای شجاع و دلاور تبدیل شده بود جهت اعزام به سوریه آموزش‌های سخت را پشت سر گذاشت و نهایتاً با رضایت پدر، مادر و همسر فداکارش عازم نبرد با حرامیان تکفیری شد. 🔰مصطفی در جریان عملیات آزادی‌سازی تدمر به ارتفاعات جبل‌المزار عزیمت کرد. متأسفانه جاده مورد حمله تروریست‌ها قرار گرفت و درگیری سنگینی رخ داد. در اثنای درگیری داعشی‌ها یک نارنجک به سنگر شهید عارفی پرتاب کردند که باعث مجروحیت دست و پهلویش شد. 🔰مصطفی از بقیه نیروها جلوتر بود و به دلیل حجم آتش دشمن و همین طور بعد مسافتی که او با دیگر همرزمان داشت، پیکرش داخل سنگر ماند. البته به فرمانده بی‌سیم زدند که علمدار داریم. 🔰استعاره «علمدار» در مورد زخمی‌ها به کار برده می‌شود. هرچقدر هم که به خود مصطفی بی‌سیم زدند که «طاها، طاها» کسی جواب نداد و پس از گذشت 30ساعت پیکر شهید در سنگر توسط شهید هریری از همرزمانش به عقب منتقل شد. 🔰شهید هریری از هیبت شهید عارفی گفته بود: مانند حضرت ابوالفضل دست در بدن نداشت و خون گرم تمام تنش را فراگرفته بود. لبخند بسیار زیبایی هم بر چهره داشت. 🔰قبل از شهادت خود آقا مصطفی خطاب به همرزمانش گفته بود: از این تعداد پنج نفری که با هم هستیم یکی‌مانوخمس این راه می‌شویم ولی آن کسی که به شهادت می‌رسد وقتی سرش در دامان حضرت امام حسین(ع) قرار گرفت لبخند بزند از تعداد شهدایی که به مشهد آورده بودند فقط آقامصطفی لبخند بر لب داشت. مادر شهید با دیدن پیکر فرزندش به جای ناراحتی خیلی خوشحال شد. 🌷 ولادت : ۱۳۵۹/۱۰/۱۴ مشهد شهادت ۱۳۹۵/۲/۱۲ تدمر ، سوریه
🌿آن شب،شب عجیبی بود. میهمانِ مشهد الرضا شده بود .هوا خنک بود ، نزدیک سی بار بود که با مسئول اعزام تماس گرفته بود ولی هربار به درِ بسته می خورد. مغرب و عشاء را که خواند دلش طاقت نیاورد .😥 . 🌿آن شب دل یک بسیجی حوالی حضرت عشق می‌چرخید و حاجتش را میخواست.🕊 . 🌿با همسر و فرزندش راهی حرم شدند ، ساعتی از نگذشته بود که با لبی خندان به سوی همسرش آمد.دلش آرام گرفته بود و گویی امید داشت این گره به دست باز میشود.💚 . 🌿میدانست که ضمانتش را پیش عمه اش میکند و او حتما راهی وادی عاشقی می‌شود. . 🌿شاید کمتر از ده روز گذشت که مسئول اعزام تماس گرفت و گفت ساکت را ببند، بسیجی آماده رزم شو.🎒 . 🌿او که دو سال تمام در پی راهی برای اعزام بود، حالا با ضمانت شاه خراسان کمتر از ده روز گره از کارش باز شد. . گفتی: «من برای یک زندگی عادی ساخته نشدم.» به گمانم برای همین مسئول اعزام را کلافه کردی ، را واسطه قرار دادی تا برای دفاع از حریم اهل بیت راهی شوی و درست در شب تولد حاجتت را گرفتی.📿 . 🌿همرزمت می‌گفت: با هم قرار گذاشتید که هر کدامتان زودتر شد و بال پریدن گرفت دست آن یکی را در بگیرد ، حتی گفته بودید شربت را هرکه نوشید، وقتی آقا بالای سرش آمد لبخندی بزند آن موقع است که ما میفهمیم مهمان شده است.😊 . 🌿همینطور هم شد. وقتی ابوطاها شربت شهادت را نوش جان کرد و این دیار و مردمانش را ترک کرد. به لب داشت ، لبخندی به شیرینی عسل و به زیبایی شهادت و به همین زودی مرد خانه شد.☺️ . 🌿در عجبم چطور از دل کندی و چگونه از شیرین زبانی های گذشتی؟😭 . 🌿به راستی که قدم گذاشتن در این راه دل شیر میخواهد و قلبی که برای بتپد ، کاش ما هم اینگونه بی قرارِ معشوق حقیقی مان باشد و در راه عشق ثابت قدم باشیم.❤ . ✍نویسنده: . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱۵ دی ۱۳۵۹ . 📅تاریخ شهادت : ۵ اردیبهشت ۱۳۹۵ تدمر سوریه . 📅تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار : بهشت رضا .