eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
64هزار عکس
9هزار ویدیو
159 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی فارغ تحصیل از دانشگاه شهدا #جزیره_مجنون فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی ارتباط با ادمین https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 میخای جواب خدا رو چی بدی؟ 🇮🇷 همسر شهید پلیس در برنامه خاطراتی از همسرش را می گوید.
🌷شهید روز، احمد مددی امروز ۲۶ اردیبهشت ماه، سالروز ولادت ۳۳ نفر از شهدای ارتش جمهوری‌ اسلامی‌ ایران می‌باشد. در چنین روزی ۱۰۰ نفر به شهادت رسیدند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عکس با گنبد 🕌 📸این اولین عکس منه اقا جون تو مشهد 💚 🍃چهارشنبه های امام رضایی🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌧 باران تو بر سرزمینم رنگ و بو بخشید.... ساعتی قبل، حال و هوای زائران زیر باران در حرم‌مطهر رضوی...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روایت همسر شهید بابایی از ضربات روحی به فرزندانش 🔹شهید روح‌الله بابایی به همراه ۲۶ نفر دیگر سال ۹۷ در حمله انتحاری گروهک تروریستی جیش الظلم به اتوبوس حامل افسران سپاه پاسداران به شهادت رسید.
این اشتباهات را در زمان سیل انجام ندهید!
🔸زندگینامه شهید عبدالله حافظی 🟠این شهید والا مقام یک الگوی خوب برای دوستانش بود و همگان را تحت تاثیر رفتار و کردار نیکوی خود قرار می‌داد. وی قبل از انقلاب اسلامی در جلسات مخفیانه‌ای که علیه رژیم پهلوی برگزار می شد شرکت می نمود. 🟠 عبدالله حافظی در راه به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی تلاش خستگی ناپذیری داشت. در برابر گروهکهای ضد انقلاب بسیار سرسخت و قاطع عمل می کرد و از انقلاب اسلامی دفاع می نمود. ایشان با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، با اینکه می توانست به علت فوت پدر و سرپرستی خانواده خود را از سربازی معاف کند، ولی احساس مسئولیت نسبت به انقلاب اسلامی او را بر آن داشت که برای انجام خدمت مقدس سربازی از طریق ارتش جمهوری اسلامی و لشکر ۷۷ ثامن الائمه (ع) عازم جبهه های حق علیه باطل شود.
تنها خواسته شهید استیری از مادرش 🔹این شهید والامقام علاقمند به خاندان عصمت و ائمه اطهار (ع) بود. در مجالس و مراسمات مذهبی حضور پررنگی داشت. وی بعد از پیروزی انقلاب در تظاهرات و راهپیمایی های مردمی شرکت می کرد. در تشییع جنازه شهدا حضور فعال داشت. 🔹 غلام حسن استیری از طریق ارتش جمهوری اسلامی ایران برای خدمت سربازی اقدام کرد و پس از پایان دوره آموزش نظامی از طریق تیپ 55 هوابرد راهی مناطق عملیاتی شد. مسئولیتش در دوران خدمت انباردار تسلیحات بود. هر بار که مرخصی می آمد از فعالیت ها و جان نثاری های دلاور مردان و رزمندگان در جبهه نور سخن می گفت و از مادرش می خواست که فقط دعا کند. به مادرش می گفت: اگر شهید شدم، گریه نکن. بلکه افتخار کن زیرا که من در راه اسلام و دفاع از وطنم به شهادت رسیده ام.
🔸شهیدی که جانش را پای معرفتش گذاشت 🔹هوا گرگ‌ومیش و اول تاریکی است که سر‌وکله قاچاقچیان، لابه‌لای نیزار‌ها پیدا می‌شود. صدای ممتد تیراندازی به گوش می‌رسد. " سعید رحمانی " برای کمک به هم رزمش از محل خدمت پایین می آید. هرقدر نیرو و توان دارد، در دستانش جمع می‌کند تا هرکه را می‌بیند، از پای دربیاورد، اما همه‌چیز خوب پیش نمی‌رود. گلوله در خشاب اسلحه گیر می‌کند و تا خم می‌شود که دوباره سلاحش را برای تیراندازی آماده کند، یک تیر به گردنش اصابت می‌کند و او را از پای درمی‌آورد. 🔹خانواده دیدار بعدی را گذاشتند برای روز تولدش. قرار بود ۱۳ شهریور بیاید. اگرچه محرم بود و قرار جشنی نبود، مادر برایش از شلیل‌های باغ کنار گذاشته بود. سعید به خانه برگشت، اما با تابوت. تازه بیست‌ساله می‌شد. مادر هنوز هم آرام است و مادر شهید بودن، سزاوار اوست.
یادی از شهید علی اکبر دهقان 🔹شهيد علی‌اکبر دهقان در رشته علوم تجربی و رياضی ، فوق ديپلم گرفت و علاقه او به مطالعه در مسائل اسلامی مانع ادامه تحصيل او گرديد و از اين پس به تدريس درس دينی و تشكيل جلسات و انجمن‌های مذهبی مشغول شد . او برای همه مردم شهرش یک چهره مشخص مذهبی و پايبند به مكتب بود و در تمام ساعات روز با انبوهی از مشتاقان كه به‌دور او جمع بودند به اشاعه شريعت حقه اسلام اشتغال داشت . 🔹علی اکبر دهقان دست به تشكيل صندوق قرض الحسنه زد و با اعتمادی كه به او داشتند كليه كارهای اداره آنرا به عهده گرفت و خانه محقرش محل شكل گرفتن اين سنت پسنديده اسلامی شد و همان قدم‌های اوليه او كه حقاً شایستگی برداشتن آن را داشت ، امروز به صورت صندوق قرض الحسنه المهدی سرمايه قابل توجه و محلی بسيار آبرومند ، در تربت جام با همكاري ياران و شاگردان صمیمیاش اداره می‌شود.
شهیدی که سرباز گمنام امام زمان(عج) بود 🔹شهید رامین عقدایی در اولین اعزام به جبهه با اینکه با مسؤول تبلیغات در منطقه همکاری می کرد، آنجا را ترک کرده و به خط مقدم «فاو» رفت و همراه بسیجی‌ها مشغول مبارزه شد. 🔹این شهید والا مقام در اسفند ۱۳۶۵ دو سه روزی از جبهه برگشته بود، که پدرش برای خرید لباس عید طبق معمول او را دعوت به خیاطی و پارچه فروشی کرد، ولی او نپذیرفت. 🔹رامین عقدایی از مصادیق سربازان امام زمان (عج) بود. وی در عنفوان شباب، جلوه های دنیایی را نمی‌پسندید و اصلاً به ظواهر توجه نداشت و بيشتر به مطالعه، طراحی و گرافیک علاقه‌مند بود، گه گاه که چیزهایی می نوشت، عمیق و منتقدانه و موشکافانه می‌نوشت.
معلم شهیدی که درس شهادت را در کلاس‌های شهامت تدریس کرد 🔹شهيد محمد رمضانی از نظر اخلاقی بسيار مهربان و رئوف بود و مقيد به انجام واجبات الهی و تکمحرمات و حدالامكان انجام مستحبات و ترک مكروهات بود. 🔹رمضانی فردی فعال و پركار بود و لحظه‌ای از كار و كوشش دريغ نمی‌كرد و به موازات تحصيل به كار و كوشش مشغول بود. 🔹این شهید والامقام در حين تحصيل فردی كوشا و نمونه و با شهامت بود و با معلمين و همكلاسی‌هايش الفت و انس زيادی داشت و هميشه لبخند دوستی بر لبانش بود. 🔹نقل قول همرزمان شهید آمده است: " محمد درس را رها كرد و گفت: دانشگاه جبهه است و به دانشگاه جبهه روی آورد. او در نمازهای جماعت شركت می‌کرد و به همسايه‌ها سركشي و از احوالشان جويا می‌شد.
فرازی از زندگینامه شهید محمد رضایی زال 🔹شهید محمد رضایی زال از وقار و سنگینی زیادی برخوردار بود و تا لازم نمی‌شد لب به سخن نمی‌گشود. او در مطالب و یافته‌های خود آن قدر عمیق بود که دوستان و برخی از خویشان، مسائل علمی را با وی مطرح می‌کردند. هوش سرشار، پشتکار در فراگیری علوم گوناگون، به ویژه علوم عربی و قرآنی و را از دیگر همسالانش متمایز می‌ساخت. 🔹سال ۱۳۶۲ با پایان تحصیلات متوسطه، سرنوشت محمد به گونه‌ای دیگر باید رقم می‌خورد. او که در رشته «دندانپزشکی » دانشگاه مشهد و همچنین در آزمون ورودی « دانشگاه امام صادق(ع) » موفقیت لازم را کسب کرده بود، در انتخاب میان این دو دانشگاه امام صادق(ع) را برای تحصیل برگزید. 🔹این شهید والا مقام در دانشگاه امام صادق(ع) نیز ممتاز بود؛خودش می‌گفت من اخبار ایران را به زبان عربی گوش می‌کنم و در دانشگاه سعی می‌کنیم به زبان عربی سخن بگوییم.
🔸شهید والامقام مهدی خانی تلخ آبادی 🔹شهید مهدی خانی تلخ آبادی از همان ایام کودکی از ذوق و استعداد فوق‌العاده‌ای برخوردار بود.ضمن تحصیل نیز برای تأمین مخارج خانواده کار می‌کرد. و فرائض دینی را به نحو احسن انجام می‌داد. 🔹وی اول دبیرستان بود که انقلاب اسلامی شروع شد و در تظاهرات شرکت فعال و در پخش اعلامیه‌ها نقش عمده‌ای داشت. 🔹این شهید والامقام وارد ارتش شد و پس از اینکه فنون نظامی و رزمی را فرا گرفت به درجه‌ی گروهبان دومی مفتخر گردید. پس از چهار ماه به تیپ ۸۴ پیاده خرم‌آباد منتقل و از آنجا به عنوان خدمه‌ی تانک راهی جبهه گردید.
نگاهی بر زندگی دانشجوی شهيد جلال شادكام تربتی 🔹این شهید والامقام در دوران بیماری‌اش دست از فعاليت‌های خود بر نداشت و ضمن انجام امور محوله از سوی مسجد، در منزل نيز به ادامه تحصيل می‌پرداخت و به اين ترتيب موفق به اخذ مدرک ديپلم شد. 🔹جلال شادکام در كنكور سراسري سال ۱۳۶۳ موفقيتی به دست نياورد اما همچنان به تلاش خود ادامه داد و ضمن پرداختن به امور جاری مسجد محل از هرگونه خدمتی به اسلام و انقلاب دريغ نكرد. 🔹در سال ۶۵ سال موفقيت او در كنكور سراسری و قبولی در رشته فيزيک كاربردی دانشگاه فردوسی بود، اما هنوز يک ترم را پشت سر نگذاشته بود كه از طريق برادرش از آغاز عمليات كربلای ۴ مطلع گرديد؛ بدين ترتيب مجددا عازم منطقه عملياتی شد. برادرش مسعود در همان تاريخ مفقود گرديد؛ او می‌گفت: «مفقود شدن برادرم مانعی براي شركت من در عمليات نخواهد بود».
🔸شهید ابراهیم قائمی 🔹در شب شروع عملیات رمضان، نیرو‌های خط شکن زیر آتشبار‌های دشمن حرکت کردند. یکی از بسیجی‌ها به نام «شاپور» آخرین کسی است که ابراهیم قائمی را زنده دیده است. 🔹️ او بعد‌ها برای پدر و مادر ابراهیم نقل می‌کند: «شب حمله به سه دسته تقسیم‌مان کردند؛ گروه اول ساعت ۹ شب رفت، گروه دوم ساعت ۱۰ و گروه آخر ساعت ۱۱. ابراهیم و من جزو گروه اول بودیم و بنا بود خط را بشکنیم. 🔹️ساعت ۱۰ صبح فردا (۲۱ رمضان) روی پلی بودیم که یکباره از زمین و آسمان آتش بارید. یک عده داخل آب افتادند. تا قبل از آن، ابراهیم با فاصله چند قدم کنارم بود، اما به هوش که آمدم، در بیمارستان شیرازی و مجروح شده بودم. بعد از آن دیگر نه ابراهیم را دیدم و نه خبری از او شنیدم. شنیدم عده‌ای که از پل عبور کردند، همه اسیر شدند و گروهی هم که پشت پل بودند، یا مجروح شدند یا شهید. شهدا و مجروحانی هم که داخل رودخانه افتادند، اغلب مفقود شده بودند.
نگاهی به زندگی شهید کمیلیان 🔹شهید محمد کمیلیان پس از پایان دوران دبیرستان، بعنوان راننده تاکسی مشغول بکار شد و با فرا رسیدن زمان خدمت مقدس سربازی خود را مهیا خدمت نمود. 🔹وی فردی متدین و مذهبی که همه افراد خانواده به او علاقه زیادی نشان می‌دادند. در زمان اوج گیری انقلاب همچون دیگر دانش آموزان در تظاهرات شرکت می کرد. 🔹این شهید بعد از پیروزی در تظاهرات مقابل ضد انقلابیون شرکت می‌نمود با فرا رسیدن خدمت سربازی به خدمت سربازی رفت و پس از دوره آموزشی به جبهه‌های حق علیه باطل اعزام شد.
🔸شهید محمد علی پورعلی 🔹محمدعلی به امام رضا (ع) متوسل شد تا از دام اعتیاد رها شود. با تولد فرزندش رضا از اعتیاد فاصله گرفت و مصمم شد راهی جبهه شود، اما به دلیل شرایطی که پیش از آن داشت، اعزامش به جبهه کار راحتی نبود. 🔹شهید پورعلی برای آزادسازی مهران همراه با همرزمانش راهی عملیات کربلای یک شد. در مرحله‌ای از عملیات حجم سنگین آتش دشمن شرایط را به قدری سخت کرد که لازم بود یکی از تیربارچی‌ها خودش را به ارتفاعات برساند. وی داوطلب شد و آرپی‌جی‌اش را هم برداشت و راهی شد. ناگهان تیری به قلبش اصابت کرد، یکی از دوستانش که هم‌محلی محمد بود، فریاد می‌زد ممدعلی تیر خورد! ممدعلی تیر خورد، اما او بلند شد و دوباره شروع به تیراندازی کرد... بعد محمدعلی به هم‌محلی‌اش گفت آرام باش چیزی نشده؛ اما ناگهان بر زمین افتاد.
دفاع از وطن تا آخرین توان 🔹پدر شهید محمدعلی چاهی با یادآوری خاطره‌ای از پسرش می‌گوید: " پسرم محمد قبل از اینکه به جبهه اعزام شود در اثر واژگون شدن موتور آسیب دیده بود و علاوه بر شکستن دستش ، سرش هم به شدت مجروح شده بود؛ در همان روزها تصمیم داشت به جبهه اعزام شود . هر چقدر اصرار کردم پدر جان بمان تا نتیجه عکسی که از سرت گرفته ایم بیاید تا خیالمان از بابت جراحت سرت راحت بشود و بعد به جبهه برو قبول نکرد و به من گفت: نه پدر، من باید بروم و خدمت خودم را به اسلام و انقلاب انجام دهم. الان جنگ است و ما آنچه در توان داریم باید برای کشورمان انجام دهیم". 🔹آخرین بار که محمدعلی چاهی می‌خواست به جبهه اعزام شود، هنوز مرخصی‌اش تمام نشده بود که خبر شهادت شهید کاوه را به او دادند و او هم بلافاصله و قبل از اتمام مرخصی‌اش دوباره به جبهه شتافت و باز هم، در سنگر دفاع از انقلاب حاضر شد و مدتی بعد هم خبر شهادتش را دادند.
زندگینامه سردار شهید داود گریوانی 🔹شهید داود گریوانی پس از انقلاب اسلامی و با شروع جنگ تحمیلی در سال ۱۳۵۹ به فرمان امام لبیک گفته و در سال ۶۰ برای اعزام داوطلبانه به جبهه با چند تن از دوستان از جمله پسر عمویش شهید زکریا گریوانی به عضویت بسیج در آمده و دوره آموزش مقدماتی را در پادگان شهید بهشتی بجنورد می‌گذراند. 🔹این شهید والا مقام به‌علت کم بودن سن‌اش، به دستور فرماندهان وقت با اعزامش به جبهه مخالفت می‌شود . دو برادر دیگرش در جبهه حضور دارند، او هم در سال ۱۳۶۱ به همراه شهید زکریا گریوانی به جبهه رسما اعزام و رسما وارد جنگ می‌شود. 🔹داود گریوانی پس از گذشت مدتی به واحد اطلاعات منتقل می شود و در همین زمان از او درخواست می شود که به عضویت رسمی سپاه درآید و داوود در جواب می گوید: فعلا وظیفه ما جنگیدن و بیرون راندن دشمن از خاک کشور است. فرقی نمی‌کند که ما، در سپاه ، بسیج و یا در چه سمت و پستی باشیم.
شهید هرگز به دنبال سهم‌خواهی از انقلاب نبود 🔹نقش شهید کاوه در سازندگی شهید علی‌اصغر حسینی محراب انکارناپذیر است. در یکی از همین سفرها بود که کاوه محراب را دید و بعد از کمی صحبت با او، او را توانا برای رهبری گردان تازه تأسیس شهدا دانست. محراب همان کسی بود که کاوه به دنبالش می ‏گشت. 🔹جنگ‏های مناطق کردستان منظّم نبود و آموزشِ صرف در تربیت رزمنده ‏ها نقش بسیار کمی داشت و ذوق و ذکاوت خدادادی می ‏خواست، و این همان چیزی بود که محراب در وجود خود داشت. در همین دوران بود که او اوج هنرش را نشان داد و در شرایطی سخت و با امکاناتی کم و مسیر دشوار به همراه یارانش عملیّات را پیروزمندانه انجام دادند. در این عملیّات ‏ها به دلیل نبود تجهیزات، محراب جلوتر از گروه پیش می ‏رفت و به شناسایی منطقه می ‏پرداخت. 🔹این شهید والامقام به مادیّات و مسائل دنیوی توجّه و علاقه ‏ای نداشت. یک‏بار که شنیده بود قرار است به پاسداران درجه اعطا شود، به همراه شهید کاوه و تعدادی پاسداران منطقه نامه‌‏ای تنظیم و اعلام نمودند: «اگر چنین کاری صورت پذیرد، ما سپاه را ترک می ‏کنیم.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢روایت همسر شهید بابایی از ضربات روحی به فرزندانش 🔹شهید روح‌الله بابایی به همراه ۲۶ نفر دیگر سال ۹۷ در حمله انتحاری گروهک تروریستی جیش الظلم به اتوبوس حامل افسران سپاه پاسداران به شهادت رسید.