🌹🕊👆🌷👆🕊🌹
🌹 #پیامکی_از_بهشت 🌹
عزیزانی که حسینی هستید و در زیارت عاشورا میخوانید که ای حسین جان ، کاش با تو بودیم و در روز عاشورا تو را یاری میکردیم ، اکنون تاریخ تکرار شده و نبردی دیگر بین اسلام و کفر به وقوع پیوسته است . پس باید با مال و جان در این میدان نبرد شرکت کنید تا حسینی بوده باشید و نباید دنبال راحتی دنیا بروید چون بفرمودۀ رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) دنیا زندان است برای مؤمن و بهشت است برای کافر.
🕊 #شهید_والامقام 🕊
🌹 #سیف_اله_جمشیدیان🌹
✋ #سلام_به_دوستان_شهداء ✋
🌺 #روزتان_شهدایی 🌺
🌷 🍀🌷
و من میدانم بانو... اشک هایت کلماتی هستند که قلب نمی تواند بگوید... هر چه گفتم که بمان فایده انگار نداشت
رفتنت، رفتنِ جان است، خودت میدانی😭
#شهید_مرتضی_عطایی #شهید_مهدی_موحد_نیا
#هدیه_به_روح_پاکشون_صلوات
نبودنت
درد است و درد را از هر طرف بنویسی
درد است
و تو از هر طرف که بیایی درمانی ...
#دلتنگی #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی_ایران #همسران_شهدا #شهید
#شهید_گمنام
#کربلای۵ #شلمچه#سوریه #بوکمال
#فاطمیون#صالح#پاسدار_شهید
شهید مدافع حرم محمد تاجبخش
🌱ولادت: ۱۳۶۸/۰۴/۱۶ گتوند
⚘شهادت: ۱۳۹۶/۰۵/۱۶ تدمر
#سالروز_ولادتت_مبارک_دلاور🌱🌱🌱 .
دوتا از دایی های محمد هم شهید هستند. برادر کوچکتر خودم که همنام محمد است، اواخر جنگ داوطلبانه به جبهه رفت و در تاریخ ۱۵ مهر ۱۳۶۸ شهید شد.
محمد در ۱۶ تیر ۶۸ به دنیا آمد و و من دقیقا به خاطر زنده نگهداشتن یاد و نام برادر شهیدم اسم پسرم را محمد گذاشتم. محمد برازنده ترین نام برای این پسر است. خانواده ما هیچوقت از فضای دفاع مقدس دور نبود و محمد هم در همین فضا رشد کرد.
.
محمد بچه خاصی بود و انگار این خاص بودن باید در سرنوشتش هم دیده می شد. از همان دوران کودکی هم این خاص بودن در رفتارش مشخص بود. مثلا یکی از ویژگی هایش که او را زبانزد کرده بود پایبندی اش به نماز صبح بود. حتی قبل از رسیدن به سن تکلیف یعنی از وقتی ۱۱، ۱۲ ساله شد اگر نماز صبح بیدارش نمی کردیم، زمین و زمان را بهم می ریخت. وای به اینکه ماه رمضان برای سحری بیدارش نکنیم.یعنی از نظر ایمان و اعتقاد از همان دوران خیلی قوی بود. وقتی که کمی بزرگتر شد ، همیشه در کانون قرآن پایگاه محل فعال بود. از سن تکلیف دیگر بصورت مستمر در این پایگاه حضور داشت. البته یک اخلاق خاص دیگرش هم این بود که هیچوقت کاری را که انجام می داد، در بوق و کرنا نمی کرد. همیشه بدون سروصدا کارهایش را انجام می داد چون معتقد بود اگر یک کاری برای رضای خداست ضرورتی ندارد بندگان خدا از آن مطلع شوند و ما تازه بعد از شهادتش متوجه شدیم که چقدر کار خیر انجام می داد...
.
تازه میخواستم برای محمد خواستگاری برم که بحث اعزامش پیش آمد بهش گفتم حداقل صبر کن ببینیم مساله ازدواجت چه می شود؟ گفت ازدواج تکلیفی است که باید انجام بدهم اما اول می روم سوریه. بعد برمی گردم .
.
روزی که می خواست اعزام شود، نماز صبح را که خواندم دیدم محمد هم نمازش را تمام کرده. بعد آمد جلوی من پای سجاده زانو زد. دست هایم را گرفت بوسید، صورتم را بوسید. من همین جا یک حال غریبی شدم. گفتم مادرجان تو هر دفعه می رفتی تهران ماموریت، هیچوقت اینطوری خداحافظی نمی کردی. گفت این دفعه ماموریتم طولانی تر است دلم برای شما تنگ می شود. من دیگر چیزی نگفتم ، بلند شدم قرآن آوردم و از زیر قرآن ردش کردم ، بعد که محمد رفت برگشتم سر سجاده و ناخودآگاه گریه کردم. انگار همان موقع همان خداحافظی به من الهام کرده بود که این دیدار آخرمان است.
محمد در روز ۱۶ تیر ماه، روز تولدش به سوریه اعزام شد. و ۱۶ مرداد ۹۶ آسمانی شد.
راوی مادر شهید
#شهیدان_زنده_اند_و_در_نزد_خدا_روزی_میخورند
#شهید_مدافع_حر