eitaa logo
کلام وحی
444 دنبال‌کننده
291 عکس
503 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
📜 جمعی از مسیحیان به همراه راهب خود به مدینه آمده به مسجد وارد شدند و همراه خود قطعات طلا و اموال گرانقیمتی آورده بودند. راهب در مسجد، خود را به جمعیتی که در مسجد در حضور ابوبکر نشسته بودند رسانید و پس از ادای احترام، گفت: کدام یک از شما خلیفه پیامبر و امین دین است؟ حاضران به ابوبکر نگاه کردند ... راهب به ابوبکر نگاه کرد و گفت: نام تو چیست؟ ابوبکر: نام من عتیق است. راهب: دیگر چیست؟ ابوبکر: نام دیگرم صدیق است. راهب: دیگر چیست. ابوبکر: نام دیگری ندارم. راهب: مقصود من تو نیستی، شخص دیگری است. ابوبکر: منظور تو چیست؟ راهب: من همراه جمعی از روم آمده ام و بار شتر من، طلا و نقره است، منظور من از پیمودن راه طولانی و آمدن به اینجا این است که مسائلی از خلیفه پیامبر صلی الله علیه وآله بپرسم، که اگر پاسخ صحیح داد، آئین اسلام را بپذیرم و از امر خلیفه رسول خدا صلی الله علیه وآله اطاعت نمایم، و ضمنا اموالی را با خود آورده ام تا آن را بین مسلمین تقسیم کنم. و اگر خلیفه نتوانست پاسخ دهد، به وطن باز گردم. ابوبکر گفت: مسائل خود را بپرس. راهب : شما باید به من امان و آزادی بدهی که مورد آزار قرار نگیرم. ابوبکر: در امان هستی بپرس. راهب: به من خبر بده 1- آن چیست که برای خدا نیست، 2- و در نزد خدا نیست 3- و خدا آن را نداند؟! ابوبکر در پاسخ این سه سؤال متحیر شد، پس از سکوت طولانی، به بعضی از اصحاب گفت که عمر را حاضر کنید. به عمر اطلاع دادند و به مجلس آمد، راهب رو به عمر کرد و سؤالات خود را مطرح کرد، او نیز از پاسخ درمانده شد، سپس عثمان را خبر کردند و به مسجد آمد، راهب از او پرسید، تا او نیز در جواب درمانده شد (همهمه در مسجد افتاد و می گفتند خدا همه چیز را می داند و همه چیز در نزد او هست، این چه سؤالهای نامناسبی است که راهب می پرسد؟!) راهب گفت: اینها پیروان بزرگواری هستند ولی متاسفانه به خود مغرور شده اند، سپس تصمیم گرفت تا به وطن باز گردد. در این هنگام سلمان با سرعت به حضور امام علی (ع ) آمده و جریان را به او خبر داده و از آن حضرت استمداد نمود تا آبروی اسلام را حفظ کند. امام علی علیه السلام با دو فرزندش حسن و حسین علیه السلام وارد مسجد شد، وقتی که جمعیت مسلمین او را دیدند، شادمان شدند و تکبیر گفتند، برخاستند و با احترام، آن حضرت را به پیش خواندند. ابوبکر به راهب گفت : کسی که تو می خواستی حاضر شد هر چه سؤال داری از او بپرس. راهب به آن حضرت رو کرد و گفت: نام تو چیست؟ حضرت فرمودند : نامم نزد یهود الیا و نزد مسیحیان ایلیا و نزد پدرم علی و نزد مادرم حیدر است. راهب: چه نسبتی با پیامبر داری؟ حضرت فرمودند : او برادر و پسر عموی من است و من داماد او هستم، راهب: به حق عیسی علیه السلام مقصود و گم شده من تو هستی، اکنون به من خبر بده : آن چیست که برای خدا نیست، و در نزد خدا نیست، و خدا آنرا نمی داند؟! حضرت فرمودند : آنکه برای خدا نیست، فرزند و همسر است، و آنکه در نزد خدا نیست، ظلم است که در نزد او نسبت به بندگان نیست، و آنکه خدا آن را نمی داند، شریک است که در ملک خود آن را برای خود نمی داند. راهب تا پاسخ های علی را شنید برخاست و سر امام علی علیه السلام را در آغوش گرفت و بین دو چشم آن حضرت را بوسید و گفت: گواهی می دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست، و محمد صلی الله علیه و آله رسول خدا است و تو جانشین رسول خدا صلی الله علیه وآله و امین امت و معدن حکمت و این دین و سرچشمه علم و برهان هستی، نام تو در تورات الیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است، من تو را وصی به حق پیامبر صلی الله علیه وآله یافتم، و بعد از پیامبر صلی الله علیه وآله سزاوار است که تو در این مجلس بنشینی، بگو بدانم سرگذشت تو با این قوم چیست؟ امام علی علیه السلام در پاسخ خلاصه ای به او داد. آنگاه راهب برخاست و همه اموال خود را به آن حضرت تقدیم کرد، امام علی علیه السلام آن را گرفت و در همان مجلس بین مستمندان مدینه تقسیم نمود، راهب و همراهان در حالی که مسلمان شده بودند به وطن باز گشتند 📚 الغدیر جلد 7 ص 178
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥☝️ شخصی به پیامبر گفت پولم برکت نداره چیکار کنم ...؟ لینک کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalaameva
10.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهادت امام هادی(ع) تسلیت...🥀🖤
پادکست صوتی «داستان پیرمرد خادم حوزه».mp3
10.36M
🎙استاد عالی 🔸"داستان زیبای پیرمرد خادم حوزه" 👌بسیار شنیدنی حتما بشنوید و نشر دهید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌿 ✨ ذکری عالی برای بچه دار شدن و برکت مال ✨ 🎙حجت الاسلام عالی لینک کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalaameva
8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍁 در تربیت از ملامت کردن استفاده نکنید ... 🎙 استاد رفیعی لینک کانال کلام وحی https://eitaa.com/kalaameva
11.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱 باز شدن گره های زندگی با امام جواد (ع) ✨ اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ بِحَقِّ وَلِيِّكَ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ السَّلامُ إِلّا جُدْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِكَ، وَتَفَضَّلْتَ بِهِ عَلَىَّ مِنْ وُسْعِكَ، وَوَسَّعْتَ عَلَىَّ رِزْقَكَ، وَأَغْنَيْتَنِى عَمَّنْ سِواكَ، وَجَعَلْتَ حاجَتِى إِلَيْكَ، وَقَضاها عَلَيْكَ، إِنَّكَ لِمَا تَشاءُ قَدِيرٌ؛ ✨ خدایا! از تو می‌خواهم به حق ولیت محمّد بن علی (درود خدا بر او) که بر من از احسانت ببخشی و از فراخی لطف و محبتت روزی‌ات را بر من فراوان سازی و از غیر خودت مرا بی‌نیاز گردانی و حاجتم را در بارگاه خود قرار دهی و برآوردنش را به عهده خود گذاری، همانا تو بر آنچه بخواهی توانایی... 📚در مفاتیح الجنان متن کامل این دعا را بنام «دعای توسل دیگر» حتماً بخوانید. 🎙 استاد عالی میلاد امام جواد علیه السلام بر همه شیعیان و مسلمانان جهان مبارک باد🌷
21.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📣 دوربین نه چندان مخفی/قراردادی با مردم 🔸خم شد کمرش،تا خم نشود خنده‌ی تو!
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋 ✨برای باز شدن گره های کور، چه کنیم✨ 🎙 استادعالی 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 از دین نبی شکفته جان و دل من با مهر علی سرشته آب و گل من گر مهر علی به جان نمی‌ورزیدم در دست چه بود از جهان حاصل من میلاد مظهر علم و عزت و عدالت و سخاوت و شجاعت علی بن ابیطالب (ع)، مبارک باد 🌱
📜 پادشاهی دستور داد تا چند سگ وحشی تربیت کنند تا هر کسی که از او اشتباهی سر زد را جلوی آنها انداخته تا با درندگی تمام او را بدرند. روزی یکی از وزرا رأیی داد که موجب پسند پادشاه نبود دستور داد که او را جلوی سگ‌ها بیندازند. وزیر گفت : « من ده سال خدمت شما را کرده‌ام و ده روز تا اجرای حکم از شما مهلت می‌خواهم.» پادشاه گفت این هم ده روز مهلت ... وزیر رفت پیش نگهبان سگ‌ها و گفت : «می‌خواهم به مدت ده روز خدمت این سگ‌ها را بکنم.» نگهبان پرسید : «از این کار چه فایده‌ای می‌بری..؟» وزیر گفت : « به زودی خواهی فهمید .» نگهبان گفت : «پس چنین کن.» وزیر شروع به فراهم کردن اسباب راحتی برای سگ‌ها کرد و دادن غذا ، شستشوی آن‌ها و هر کاری که لازم بود را انجام داد.» ده روز گذشت و وقت اجرای حکم فرا رسید دستور دادند که وزیر را جلوی سگ‌ها بیندازند. مطابق دستور عمل شد و خود پادشاه هم نظاره‌گر ماجرا بود ولی با صحنه‌ی عجیبی روبرو شد. همه‌ی سگ‌ها به پای وزیر افتادند و تکان نمی‌خوردند..! پادشاه پرسید : « با این سگ‌ها چه کرده‌ای ..!؟» وزیر پاسخ داد : « ده روز خدمت این سگ‌ها را کردم فراموش نکردند ولی ده سال خدمت شما را کردم همه را فراموش کردید.» پادشاه سرش را پایین انداخت و دستور به آزادی وزیر داد. احتمال دارد در زندگی شما کسانی باشند که خطای کوچکی کرده‌اند و مدت‌هاست به خود اجازه نمی‌دهید آنها را ببخشید ، فقط کافی‌ است امروز به روزهای خوبی که با آنها داشتید فکر کنید ... مطمئن هستم آنها را خواهی بخشید ✨ 🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃 مولی امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمودند : اگر کسی به شما بدی کرد شما چشم‌پوشی کنید و گذشت داشته باشید همان‌طور که دوست دارید دیگران هم نسبت به شما گذشت داشته باشند. 📚 تحف‌العقول، ص ١٤٧