مناظره امام جواد(ع)
📖 بنا به نقل طبرسی (قرن ۶) یحیی بن اکثم در مجلس مأمون از امام #جواد(ع) پرسید نظر شما درباره این روایت چیست که خدا به پیامبر فرمود من از #ابوبکر راضیام، بپرس آیا او هم از من راضی است؟
🎤 امام فرمود من منکر فضل او نیستم اما این مطلب با #قرآن سازگار نیست.
خدایی که فرموده ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم (نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيد) چگونه ممکن است از رضایت کسی خبر نداشته باشد تا بخواهد از خود آن شخص بپرسد!؟ این عقلاً محال است.
↩️ یحیی دوباره نظر امام را درباره خبری مربوط به خلیفه دوم پرسید. امام باز هم فرمود منکر فضل او نیستم و سپس پاسخ محکمی به او داد.
✍️ برخی این خبر را به دلیل اینکه به فضل خلفا اشاره دارد، نپذیرفته و آن را بدون سند میدانند.
❇️ ضمن اینکه روایت تنها در کتاب احتجاج طبرسی آمده و بسیاری از اخبار این کتاب قابل نقد است،
بخصوص روایاتی که در منابع دیگر وجود ندارد و به اصطلاح منفرد است.
@Mostabin
🟣 اما اگر به رغم منفرد بودن خبر، آن را سخن امام جواد(ع) بدانیم (اعم از اینکه بر #تقیه حمل کنیم یا ظاهر آن را بگیریم)، درسی مهم در آن هست که در مواجهه و #گفتگو با مخالف، همراهی ابتدایی لازم است.
🌙 حضرت #ابراهیم در محاجه با #مشرکان، خورشید و ماه را پروردگار خود دانست و با آنان همراهی کرد و بدین طریق آنان را به خطایشان رهنمون شد.
🏴 صلی الله علیک یا اباجعفر یا محمد بن علی(ع)
10.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کشفیات جدید حاج آقای روحبخش در عربستان
توی عربستان همه سایتهای ایرانی فیلتره به جز سایتهای اصلاحطلب
⏪ بن سلمان این جماعت رو دوست داره ؟؟؟
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚫️ شهادت مظلومانه جوانترین شمع هدایت و نهمین بحر کرامت، امام جواد(ع) تسلیت و تعزیت باد.
انسان در نشستن و خوابیدن نیازمند بالش و متکاست. آرامش و بهره وری استراحت و خواب با نازبالش است. زندگی فردی و اجتماعی با انواع رنجها و سختیها و درگیریها و چالشها و محرومیتها آمیخته است. باید با صبر از این دریای مشکلات عبور کرد و به ساحل نجات رسید. بی صبر و بدون پایداری نمیتوان به اهداف عالی رسید. موانع پیش رو در راه رشد و پیشرفت و تکامل بسیار است و سنگلاخها و سرعتگیرها و بحرانها و خاکریزها و میدانهای مین فراوان است. این راه تنها با تکیه بر صبر هموار میگردد. بیصبری و کمصبری و عدم تحمل، ریشه بسیاری از درگیریهای خیابانی و زد و خوردهای درون خانواده و حتی طلاق هاست. صبر، خویشتن داری در تنگناهاست. صبر خود نگهداری است بر آن چه که مقتضای عقل و شرع است. پس پیروزی و سرافرازی و عزت و کرامت انسان در گرو صبر است.
💠 السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ الْبَرَّ التَّقِيَّ الْإِمامَ الْوَفِيَّ، السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَ رَحْمَةُ الله وَ بَرَكَاتُهُ.
🔸 قال الامام الجواد علیه آلاف التحية و الثناء :
اعْلَمْ أنَّكَ لَنْ تَخْلُو مِنْ عَیْنِ اللهِ، فَانْظُرْ كَیْفَ تَكُونُ .
بدان كه تو از ديد خدا بيرون نيستي پس بنگر كه چگونه اي.
📚 رجوع كنيد به :
تحف العقول ص ۴۵۵.
شهادت امام جواد (ع) تسليت باد.
http://eitaa.com/nokaterjalie
➖نامه امام جواد علیه السلام به والی سیستان
🛑ِّ عَنْ رَجُلٍ مِنْ بَنِي حَنِيفَةَ مِنْ أَهْلِ بُسْتَ وَ سِجِسْتَانَ قَالَ: رَافَقْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع فِي السَّنَةِ الَّتِي حَجَّ فِيهَا فِي أَوَّلِ خِلَافَةِ الْمُعْتَصِمِ فَقُلْتُ لَهُ وَ أَنَا مَعَهُ عَلَى الْمَائِدَةِ وَ هُنَاكَ جَمَاعَةٌ مِنْ أَوْلِيَاءِ السُّلْطَانِ إِنَّ وَالِيَنَا جُعِلْتُ فِدَاكَ رَجُلٌ يَتَوَلَّاكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُحِبُّكُمْ وَ عَلَيَّ فِي دِيوَانِهِ خَرَاجٌ فَإِنْ رَأَيْتَ جَعَلَنِيَ اللَّهُ فِدَاكَ أَنْ تَكْتُبَ إِلَيْهِ كِتَاباً بِالْإِحْسَانِ إِلَيَّ فَقَالَ لِي لَا أَعْرِفُهُ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّهُ عَلَى مَا قُلْتُ مِنْ مُحِبِّيكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ كِتَابُكَ يَنْفَعُنِي عِنْدَهُ فَأَخَذَ الْقِرْطَاسَ وَ كَتَبَ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ مُوصِلَ كِتَابِي هَذَا ذَكَرَ عَنْكَ مَذْهَباً جَمِيلًا وَ إِنَّ مَا لَكَ مِنْ عَمَلِكَ مَا أَحْسَنْتَ فِيهِ فَأَحْسِنْ إِلَى إِخْوَانِكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَائِلُكَ عَنْ مَثَاقِيلِ الذَّرِّ وَ الْخَرْدَلِ قَالَ فَلَمَّا وَرَدْتُ سِجِسْتَانَ سَبَقَ الْخَبَرُ إِلَى الْحُسَيْنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ النَّيْسَابُورِيِّ وَ هُوَ الْوَالِي فَاسْتَقْبَلَنِي عَلَى فَرْسَخَيْنِ مِنَ الْمَدِينَةِ فَدَفَعْتُ إِلَيْهِ الْكِتَابَ
فَقَبَّلَهُ وَ وَضَعَهُ عَلَى عَيْنَيْهِ ثُمَّ قَالَ لِي مَا حَاجَتُكَ فَقُلْتُ خَرَاجٌ عَلَيَّ فِي دِيوَانِكَ قَالَ فَأَمَرَ بِطَرْحِهِ عَنِّي وَ قَالَ لِي لَا تُؤَدِّ خَرَاجاً مَا دَامَ لِي عَمَلٌ ثُمَّ سَأَلَنِي عَنْ عِيَالِي فَأَخْبَرْتُهُ بِمَبْلَغِهِمْ فَأَمَرَ لِي وَ لَهُمْ بِمَا يَقُوتُنَا وَ فَضْلًا فَمَا أَدَّيْتُ فِي عَمَلِهِ خَرَاجاً مَا دَامَ حَيّاً وَ لَا قَطَعَ عَنِّي صِلَتَهُ حَتَّى مَاتَ....
🔰احمد بن زكريا صيدلانى نقل كرد:
از شخصى اهل سيستان كه از بنى حنيفه بشمار ميرفت آن مرد گفت من هم سفر بودم با حضرت جواد در آن سالى كه بحج رفته بود اول خلافت معتصم سر سفره نشسته بوديم گروهى نيز از مأمورين سلطان هم بودند.
عرض كردم آقا فدايت شوم فرماندار شهر ما ارادتمند بشما خانواده است من در دفتر مالياتى او مقدارى مقروضم اگر صلاح بدانى نامهاى بنويسى كه بمن كمك كند.
فرمود او را نميشناسم.
عرضكردم همان طورى كه توضيح دادم او از ارادتمندان بشما خانواده است نامهى شما براى من سودمند است كاغذى بدست گرفته چنين نوشت:
بسم اللّٰه الرحمن الرحيم آوردنده نامه من نقل كرد كه داراى مذهبى پسنديده هستى،بدان آنقدر از اين مأموريت براى تو بهره خواهد بود كه بمردم نيكى كنى،نسبت به برادران خود نيكوكار باش بدان كه خداى عزيز از تو بازخواست خواهد كرد حتى از يك ذره كوچك و دانه سپنجى.
گفت وارد سيستان كه شدم حسين بن عبد اللّٰه نيشابورى كه والى و فرماندار بود قبلا از جريان نامه اطلاع حاصل كرده بود دو فرسخ باستقبال من آمد نامه را به او دادم بوسيد و روى چشم گذاشت گفت چه حاجت دارى.
گفتم يك مالياتى دارم كه در دفتر تو مبلغ آن يادداشت شده دستور داد آن را از بين ببرند و گفت تا وقتى من فرماندار باشم ماليات از تو نخواهم گرفت بعد پرسيد چقدر زن و فرزند دارى،تعداد آنها را گفتم مقدارى كه مخارج من و آنها را تأمين مينمود باضافه مبالغ ديگري بمن بخشيد تا وقتى او زنده بود از من خراج نگرفت و از لطف و عنايت و بخشش او بىبهره نبودم تا از دنيا رفت.
📚:الكافي ج5، ص: 112
🗯
🔳 توهین به حضرت جواد الائمه علیهالسلام
الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي الْحَسَنِ علیه السلام فَقَالَ يَا مُحَمَّدُ حَدَثَ بِآلِ فَرَجٍ حَدَثٌ فَقُلْتُ مَاتَ عُمَرُ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ حَتَّى أَحْصَيْتُ لَهُ أَرْبَعاً وَ عِشْرِينَ مَرَّةً فَقُلْتُ يَا سَيِّدِي لَوْ عَلِمْتُ أَنَّ هَذَا يَسُرُّكَ لَجِئْتُ حَافِياً أَعْدُو إِلَيْكَ قَالَ يَا مُحَمَّدُ أَ وَ لَا تَدْرِي مَا قَالَ لَعَنَهُ اللَّهُ لِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ أَبِي قَالَ قُلْتُ لَا قَالَ خَاطَبَهُ فِي شَيْءٍ فَقَالَ أَظُنُّكَ سَكْرَانَ فَقَالَ أَبِي اللَّهُمَّ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنِّي أَمْسَيْتُ لَكَ صَائِماً فَأَذِقْهُ طَعْمَ الْحَرْبِ وَ ذُلَّ الْأَسْرِ فَوَ اللَّهِ إِنْ ذَهَبَتِ الْأَيَّامُ حَتَّى حُرِبَ مَالُهُ وَ مَا كَانَ لَهُ ثُمَّ أُخِذَ أَسِيراً وَ هُوَ ذَا قَدْ مَاتَ لَا رَحِمَهُ اللَّهُ وَ قَدْ أَدَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْهُ وَ مَا زَالَ يُدِيلُ أَوْلِيَاءَهُ مِنْ أَعْدَائِهِ.
📚الكافي؛ ج۱؛ ص۴۹۶
محمد بن سنان گويد: خدمت امام على النقى عليهالسلام رسيدم، فرمودند: اى محمد! براى آل فرج پيش آمدى شده است؟ گفتم: آرى، عمر (بن فرج كه والى مدينه بود) وفات كرد، حضرت فرمودند، الحمد لله و تا ۲۴ بار شمردم (كه اين جمله را تكرار كرد)
عرض كردم: آقاى من؟ اگر مي دانستم اين خبر شما را مسرور ميكند، پا برهنه و دوان خدمت شما مىآمدم. فرمودند: اى محمد! مگر نميدانى او- كه خدايش لعنت كند- به پدرم محمد بن على چه گفته؟ عرض كردم: نه، فرمودند: در باره موضوعى پدرم با او سخن مى گفت، او در جواب گفت: به گمانم تو مستى!
پدرم فرمود: خدايا اگر تو ميدانى كه من امروز را براى رضاى تو روزه داشتم، مزه غارت شدن و خوارى اسارت را به او بچشان. بخدا سوگند كه پس از چند روز پولها و دارائيش غارت شد و سپس او را به اسيرى گرفتند و اينك هم مرده است.
- خدايش رحمت نكند- خدا از او انتقام گرفت و همواره انتقام دوستانش را از دشمنانش ميگيرد.