#حضرت_سلیمان #آصف_بن_برخیا
🔻 در جریان سلیمان -علیهالسلام- برای احضار تخت بلقیس، وقتی یک نفر به نام آصف که «عنده علم من الکتاب» (نزد او دانشی از کتاب بود/نمل ۴۰)، بتواند این کار را بکند، سلیمان هم میتواند؛ ولی خودش انجام نمیدهد و طبقات علم را دو مرحله میکند و میفرماید: «قال عفریت من الجن أنا آتیک به قبل أن تقوم من مقامک» (عفريتى از جن گفت: «من آن را پيش از آنكه از مجلس خود برخيزى براى تو مىآورم.»/نمل ۳۹)؛ ولی سلیمان گفت که نه، این را نمیخواهم. تخت را از یک کانال دیگر و طبقهای از معارف دیگر میخواهم.
🔸 حالا باید روشن بشویم که اینها چقدر فرق میکند؟ چرا؟ اگر او میآوَرد، چه میشد؟ آنان چقدر علم در اختیارشان است و چقدر قدرت در توانشان است؟ چرا جناب سلیمان -علی نبیّنا و آله و علیه السلام- به این یکی تن در داد؟ «قال الذین عنده علم من الکتاب أنا آتیک به قبل أن یرتدّ الیک طرفک» (كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مىآورم.»/نمل ۴۰).
🔹 از علم الکتاب، او «علم من الکتاب» (علمی از کتاب) را دارد. «فلمّا رآه کان مستقرّا عنده» (پس چون [سليمان] آن [تخت] را نزد خود مستقر ديد/نمل ۴۰)؛ یعنی رسید. با اینکه یک ماه فاصلهی جغرافیایی و فیزیکی بود.
🔸 هر جسمی را که در یک چشم به هم زدن بخواهی حرکت بدهی، با سرعت نور هم که بخواهد حرکت کند، شاید امکانش باشد؛ ولی قابلیّت آن وجود ندارد و ظرفیّت هر جسمی، هر حرکتی نیست و احتراق حاصل میشود.
🔹 چه کرد او با یک کلمهی «قال الذی عنده علم من الکتاب انا آتیک به قبل أن یرتدّ الیک طرفک» (كسى كه نزد او دانشى از كتاب [الهى] بود، گفت: «من آن را پيش از آنكه چشم خود را بر هم زنى برايت مىآورم.»/نمل ۴۰)؟
ادامه دارد...
┄┅═✧❁ااا❁✧═┅┄
🔺 حجتالاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری