«کلمه های من»
💌 #پیام_ناشناس
https://eitaa.com/goshe_gir/2119 این یعنی آقا ابیعبدالله و ماه قمر بنی هاشم حواسشون به گریه و بیقراریهات بوده و برات رزق فرستادن. چشمت روشن..
چه مبارک است این غم ، که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
بعد از #کنکور عین از قحطی زدهٔ رسیده به محصول رفتم روی چهارپایه و از کمد دیواری هرررچی کتاب غیردرسی داشتم آوردم پایین . جاشون توی کمدم نمیشد ، روهم رو هم چیدم تا سقف!
بعد هی می رفتم در کمد رو باز میکردم نگاشون میکردم چشمام برق میزد :)
امروز که چشمم از دیدن شون سیر شد نشستم همه رو از کمد آوردم بیرون دسته بندی شون کردم ، چند تاش رو که تصمیم داشتم تابستون بخونم جدا کردم . بقیه رو هم الان میخوام بذارم کمد دیواری.
خیلی کتاب هام رو دوست دارم. ♡
سلام عزیزم
ببخشید منتظر موندید
آخه ندیدمشون که اجازه بگیرم ، تلفنی هم نمیتونم باهاشون ارتباط بگیرم. ☹️
#پیام_ناشناس
«کلمه های من»
دلم روضه خونگی میخواد.
یه روضه خونگی اومدم الآن.
خانوم جلسهای با لهجه غلیظ شیرازی صحبت میکرد😃
یه فیلم از یه خانوم جلسهای پخش شده بود ؟ میگفت « دیر اومدی نخواه زود بری» ؟ عین اوشون بود.
💌 #پیام_ناشناس
09132270097
سلام ، انشاءالله برامون خیر داشته باشه
ممنون
اجرتون با اباعبدالله
باید خونه شون رو میدید
کوچیک ، ساده ، با صفا
با خودم فکر کردم اگر جای صاحبخانه بودم حتماً پیش خودم صد تا مانع میتراشیدم تا این مجلس رو برگزار نکنم.
خجالت کشیدم.