تلاش کردن من مامان رو راضی کرده ، صبح روز #کنکور بهم گفت من ازت راضیم مامان ، تو تلاش کردی.
دلش روشنه ، حتی اگر اون چیزی که میخوام قبول نشم.
امروز هم به دکتر و پرستار میگفت دخترم کنکور داشته ضعیفه شده . ^^
ذوقم رو میکنه. :)))))
بعد از #کنکور عین از قحطی زدهٔ رسیده به محصول رفتم روی چهارپایه و از کمد دیواری هرررچی کتاب غیردرسی داشتم آوردم پایین . جاشون توی کمدم نمیشد ، روهم رو هم چیدم تا سقف!
بعد هی می رفتم در کمد رو باز میکردم نگاشون میکردم چشمام برق میزد :)
امروز که چشمم از دیدن شون سیر شد نشستم همه رو از کمد آوردم بیرون دسته بندی شون کردم ، چند تاش رو که تصمیم داشتم تابستون بخونم جدا کردم . بقیه رو هم الان میخوام بذارم کمد دیواری.
خیلی کتاب هام رو دوست دارم. ♡
🥲🥲🥲 خدایا
وقتی برای #کنکور درس میخوندم ، درباره مرور کردن مسئله داشتم ؛ یه جلسه درباره همین موضوع شرکت کردم و از کل اون جلسه همین جمله رو نوشتم رو کاغذ که بچسبونم به میزم و حواسم بهش باشه و رعایتش کنم ؛ « تو دور اول فقط لازمه بفهمی ؛ تو مرور دوم و سوم حفظ میشی»
یه وقتی که نبودم آبجی مرضیه پایین همین کاغذ با همون روان نویس مورد علاقم نوشته بود « تو دور اول بگو من میتونم ، من خیلی خوب این قسمت ها رو میفهمم» 🥲
این جمله و این حس تا آخر دنیا حال منو خوب میکنه.🏹♥️
منت خدای را
که دیگه لازم نیست از این عکس ها تو گوشیم داشته باشم. 🤲🏼
یه صدایی ته ذهنم میگه: «نکنه نتیجه خوب نشه باز لازم شه #کنکور بدی؟»
و ناراحتم میکنه.
محلش نمیذارم
#کنکور که داشتم
وقتی درس میخواندم چندین ساعت صدای تلوزیون را میشنیدم و فکر می کردم به اینکه چقـــــدر تلوزیون تماشا کردن لذت دارد.
این روز ها
تا دلم بخواهد وقت تلوزیون تماشا کردن دارم. لذت بخش است ؟ بله ، زیاد.
💌 #پیام_ناشناس
چی میخوندی الان بهز میخوای #کنکور بدی یا چی
- کنکور دادم( تیر ۱۴۰۲ و دی ۱۴۰۱ ) منتظر اعلام نتایجم که متوجه شدم دانشگاه انصرافم رو ثبت سیستم نکرده و اگر نشه کاریش کرد کنکورم میره رو هوا ...
:))))
فکر نمیکردم بتونم درباره این موضوع که احتمالش هست لازم باشه دوباره برای #کنکور درس بخونم هرگز به پذیرش برسم! و اگر هم مجبور بشم دوباره بخونم اینقدر خودم رو عذاب بدم و سختش کنم که آخر این برهه زمانی ۵،۶ تا موی سفید توی سرم سبز بشه و یه دختر خیلی رنجور و غمین باشم.
مامان گفت درس ، شغل ، دانشگاه ، #کنکور ؛ همش به درک!
مهم اینه که تو گریه نکنی
خوب باشی
افسرده نباشی.
اینا همش گذراست ، جزء زندگیه.
خودم هم این مدت فهمیدم که کنکور تموم میشه ، اما "تلاش کردن" و "جنگیدن" و "حضور سختی ها و غم ها" تموم نمیشه .
فهمیدم سختی ها و غم ها قابل حذف نیستند ، اون ها همه جا هستند ، همیشه. بعضی هاش رو نمیتونم تغییر بدم ، باید تو زندگیم بگنجونمشون و در کنارشون به زندگی ادامه بدم. بعضی هاشون امکان تلاش برای تغییر دادن شون هست ، تلاش میکنم اون ها رو تغییر بدم.
من خودم٫ فکر میکنم میتونستم برای #کنکور بهتر و بیشتر درس بخونم. الان این حس منفی و حسرت رو با خودم دارم. خیلی عجیبه ، با اینکه از اون مرحله تقریباً عبور کردم حسرتش رهام نمیکنه. بعضی وقت ها به خودم حق میدم که تلاش هام همینقدر باشه. بعضی وقت ها هم میگم حالا که گذشته ، رها کن ، از این به بعد رو بچسب.
میدونی ، دلم میخواد برای یه چیزی خیلی تلاش کنم و یک حالت خیلی منضبط از خودم برای کسب چیزی رو ببینم.
باید نه ها ؛ دلم میخواد ، ته قلبم به چنین حالتی احتیاج دارم ؛ و از نبودش احساس کمبود و فقدان میکنم.
گاهی وقت ها ، اینقدر از این موضوع بهم برمیخوره که دلم میخواد باز #کنکور بدم تا به خودم ثابت کنم من میتونم خیلی تلاش کنم و خیلی منضبط باشم و استمرار داشته باشم. !
اجازه غلبه سردرگمی و کلافگی رو ندادم و شروع کردم به تحلیل کردن احساس" ها و شرایطم" و تحقیق و پرس و جو. که کار درست کدومه؟
دوباره کنکور بدم؟ اگر دوباره کنکور بدم مسیر برام چطور خواهد بود ؟ نتیجه کنکورم چطور خواهد شد؟ اگر دوباره کنکور بدم ، نتیجهش روی خودم چی خواهد بود؟
#کنکور