eitaa logo
«کلمه های من»
82 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
77 ویدیو
2 فایل
‌-سلام. شمایلت چه نیکوست. (✿ ◠‿◠)   روزمره نویسی 𖥸 -نوشته‌های دختری که گاهی نوشتنش گُل می‌کند. - علاقه‌مند به ادبیات ˘˘ 📻🪴🛋️📽️ ✍🏻 ‌« یک جور دفترچه خاطرات » -مطالب اینجا غالباً ابراز بیرونی ندارد و شما در واقع ؛ در ذهن من زندگی می‌کنید. ‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
تلاش کردن من مامان رو راضی کرده ، صبح روز بهم گفت من ازت راضیم مامان ، تو تلاش کردی. دلش روشنه ، حتی اگر اون چیزی که می‌خوام قبول نشم. امروز هم به دکتر و پرستار می‌گفت دخترم کنکور داشته ضعیفه شده . ^^ ذوقم رو می‌کنه. :)))))
بعد از عین از قحطی زدهٔ رسیده به محصول رفتم روی چهارپایه و از کمد دیواری هرررچی کتاب غیردرسی داشتم آوردم پایین . جاشون توی کمدم نمیشد ، روهم رو هم چیدم تا سقف! بعد هی می رفتم در کمد رو باز میکردم نگاشون میکردم چشمام برق میزد :) امروز که چشمم از دیدن شون سیر شد نشستم همه رو از کمد آوردم بیرون دسته بندی شون کردم ، چند تاش رو که تصمیم داشتم تابستون بخونم جدا کردم . بقیه رو هم الان می‌خوام بذارم کمد دیواری. خیلی کتاب هام رو دوست دارم. ♡
🥲🥲🥲 خدایا وقتی برای درس میخوندم ، درباره‌ مرور کردن مسئله داشتم ؛ یه جلسه درباره همین موضوع شرکت کردم و از کل اون جلسه همین جمله رو نوشتم رو کاغذ که بچسبونم به میزم و حواسم بهش باشه و رعایتش کنم ؛ « تو دور اول فقط لازمه بفهمی ؛ تو مرور دوم و سوم حفظ میشی» یه وقتی که نبودم آبجی مرضیه پایین همین کاغذ با همون روان نویس مورد علاقم نوشته بود « تو دور اول بگو من میتونم ، من خیلی خوب این قسمت ها رو میفهمم» 🥲 این جمله و این حس تا آخر دنیا حال منو خوب میکنه.🏹♥️
منت خدای را که دیگه لازم نیست از این عکس ها تو گوشیم داشته باشم. 🤲🏼 یه صدایی ته ذهنم میگه: «نکنه نتیجه خوب نشه باز لازم شه بدی؟» و ناراحتم میکنه. محلش نمیذارم
که داشتم وقتی درس میخواندم چندین ساعت صدای تلوزیون را می‌شنیدم و فکر می کردم به اینکه چقـــــدر تلوزیون تماشا کردن لذت دارد. این روز ها تا دلم بخواهد وقت تلوزیون تماشا کردن دارم. لذت بخش است ؟ بله ، زیاد.
💌 چی میخوندی الان بهز میخوای بدی یا چی - کنکور دادم( تیر ۱۴۰۲ و دی ۱۴۰۱ ) منتظر اعلام نتایجم که متوجه شدم دانشگاه انصرافم رو ثبت سیستم نکرده و اگر نشه کاریش کرد کنکورم میره رو هوا ... :))))
کی دیگه جواب میاد ؟! منتظر ، مضطرب
فکر نمی‌کردم بتونم درباره این موضوع که احتمالش هست لازم باشه دوباره برای درس بخونم هرگز به پذیرش برسم! و اگر هم مجبور بشم دوباره بخونم اینقدر خودم رو عذاب بدم و سختش کنم که آخر این برهه زمانی ۵،۶ تا موی سفید توی سرم سبز بشه و یه دختر خیلی رنجور و غمین باشم.
مامان گفت درس ، شغل ، دانشگاه ، ؛ همش به درک! مهم اینه که تو گریه نکنی خوب باشی افسرده نباشی. اینا همش گذراست ، جزء زندگیه. خودم هم این مدت فهمیدم که کنکور تموم میشه ، اما "تلاش کردن" و "جنگیدن" و "حضور سختی ها و غم ها" تموم نمیشه . فهمیدم سختی ها و غم ها قابل حذف نیستند ، اون ها همه جا هستند ، همیشه. بعضی هاش رو نمیتونم تغییر بدم ، باید تو زندگیم بگنجونم‌شون و در کنارشون به زندگی ادامه بدم. بعضی هاشون امکان تلاش برای تغییر دادن شون هست ، تلاش میکنم اون ها رو تغییر بدم.
من خودم٫ فکر میکنم میتونستم برای بهتر و بیشتر درس بخونم. الان این حس منفی و حسرت رو با خودم دارم. خیلی‌ عجیبه ، با اینکه از اون مرحله تقریباً عبور کردم حسرتش رهام نمیکنه. بعضی وقت ها به خودم حق میدم که تلاش هام همینقدر باشه. بعضی وقت ها هم میگم حالا که گذشته ، رها کن ، از این به بعد رو بچسب. میدونی ، دلم میخواد برای یه چیزی خیلی تلاش کنم و یک حالت خیلی منضبط از خودم برای کسب چیزی رو ببینم. باید نه ها ؛ دلم میخواد ، ته قلبم به چنین حالتی احتیاج دارم ؛ و از نبودش احساس کمبود و فقدان میکنم.
گاهی وقت ها ، اینقدر از این موضوع بهم برمیخوره که دلم میخواد باز بدم تا به خودم ثابت کنم من میتونم خیلی تلاش کنم و خیلی منضبط باشم و استمرار داشته باشم. !
امروز با همه دوست ها که داده بودیم و شده بودیم دور هم جمع شدیم ، کارگاهی برامون ترتیب داده بودند با موضوع ارتباط مؤثر در دانشگاه و خوابگاه. تجربه و دورهمی خوبی بود. شُکر💜 یکی از دوست هامون امروز رفت تهران.
اجازه غلبه سردرگمی و کلافگی رو ندادم و شروع کردم به تحلیل کردن احساس" ها و شرایطم" و تحقیق و پرس و جو. که کار درست کدومه؟ دوباره کنکور بدم؟ اگر دوباره کنکور بدم مسیر برام چطور خواهد بود ؟ نتیجه کنکورم چطور خواهد شد؟ اگر دوباره کنکور بدم ، نتیجه‌ش روی خودم چی خواهد بود؟