eitaa logo
«کلمه های من»
79 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
79 ویدیو
2 فایل
‌-سلام. شمایلت چه نیکوست. (✿ ◠‿◠)   روزمره نویسی 𖥸 -نوشته‌های دختری که گاهی نوشتنش گُل می‌کند. - علاقه‌مند به ادبیات ˘˘ 📻🪴🛋️📽️ ✍🏻 ‌« یک جور دفترچه خاطرات » -مطالب اینجا غالباً ابراز بیرونی ندارد و شما در واقع ؛ در ذهن من زندگی می‌کنید. ‌‌
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی به این فکر میکنم که دوستم اون اندازه ای که من دوستی مون رو دوست دارم ، اون دوست نداره ؛ دلم میگیره.
آشنایی با این دوستم ، به من یه چیزهای جدیدی یاد داد ؛ چیز هایی یاد گرفتم که نمی‌دونستم. احساساتی رو تجربه کردم که قبلاً تجربه نکرده بودم .‌ بزرگتر و محتاط تر شدم . ابعادی از خودم رو دیدم که ندیده بودم. دوست داشتن رو بهتر یاد گرفتم و فهمیدم. این نوع رنج رو ، به این شفافیت ، نیافته بودم. دوستیِ زهرا من رو غمیگن تر کرد.
تمام آدمی درون چشم هایش جاریست.
به روحم میگم دلت برای کی تنگ شده اینقد ناراحتی؟
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۱۱.بهترین اتفاقی که امسال واست افتاده ؟ بهترین اتفاق خوب امسال هنوز اتفاق نیفتاده. ولی اتفاق های خوب کوچیک کوچیک زیاد بوده.
💌 ۲۰.بزرگترین ترست؟ خانواده ام رو از دست بدم.
💌 ۸. آخرین بحثی که کردی کی بوده ؟ امروز غروب ؛ سر اینکه من دوست ندارم برم استخر ، ولی آبجی اصرار میکنه که من تنهام تو بیا، آخر سرم قهر کرد. غیر از این یادم نمیاد ؛ چند وقتی شده بود که بحث نکردم.
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۲۲. کجا بیشتر از همه احساس امنیت می‌کنی ؟ -بهمن ماه که با مامان رفتیم زیارت امام رضا علیه السلام، خیلی خیلی نزدیک به ضریح یه جایی برای نشستن هست که همیشه پره ؛ ما که رفتیم زیارت ، یهو اونجا خالی شد و ما نشستیم.‌ مثل رویا بود. باورم نمیشد. خیلی قشنگ بود . من اونجا نشستم و برای امام رضا علیه السلام نامه نوشتم ، بقیه زائر ها هم تو دفترچه من برای آقا نامه نوشتند و انداختیم داخل ضریح. من خیلی خوشحال بودم ، ذوق زلال و خواستنی داشتم و هیچ غمی احساس نمی‌کردم. - شب های غم داری که تو بغل مامان می خوابم و صدای نفس هاش رو گوش میدم. - بعضی وقت ها که بابا باهام حرفای خوب خوب میزنه.
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۹.چیزی یا کسی که همیشه یا بلااستثنا حالت رو خوب کرده؟ هیچ چیزی وجود نداره که همیشه و بلا استثنا حالم رو خوب کرده باشه. ولی در سال های رابطه ام با عزیزیم فقط یکبار ناراحت شدم که اون هم خیلی موضوعیت نداره.
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۱۵.اگر شرایطش رو داشته باشی دوست داری معروف بشی ؟ چرا؟ وقتی در خودم دنبال جواب این سوال میگردم ،در ۱ یا ۲ ثانیه اول ، جواب مثبته ؛ اما بعد از اون ، بیشتر که فکر میکنم ، نه. دوست ندارم معروف و مشهور باشم.
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۲۹.به نظرت چی در مورد شخصیتت خاصه؟ خب ، مهرورزی ذوق توجه
💌 https://eitaa.com/goshe_gir/2010 توعم مامان بابات زیاد دعوا میکنن؟:'( -بعضی وقت ها.
«کلمه های من»
۳۱.سوال دیگه ای که ممکنه در ذهن شما باشه.
💌 ۱.اسمت ، معنیش و اینکه اگر میدونی دلیل اینکه این اسم رو روت گذاشتن چیه؟ دوست ندارم اسمم رو بگم. اما علتش رو میدونم ؛ وقتی مامانم من رو باردار بودن و هنوز مشخص نبوده جنسیت من چیه ، بابا یهویی قسمت شون میشه و میرن کربلا. وقتی رفته بودن زیارت سرداب امام زمان ( عجل الله ) ، به دلشون میفته که بچه‌ت دختره و اسمش رو هم بذار ♡ .
💌 سلام ، الهی چشم های شما به بهترین صحنه های عالم روشن بشه. نمی‌دونم .
دلم روشن شد با خوندنش.
خجالت هم خوب چیزیه.
خیلی بابا رو دوست دارم.
چشم هام درد می‌کنه.
شب.
حرف ها می‌توانند معجزه کنند.
آبجی میگه: « مردم خواهر دارند ، منم خواهر دارم».
دوست دارم گلدوزی یاد بگیرم.
فردا تولد دوستمه.
صدای کولر ^^
هدایت شده از [مُحـآمـ]
"زیبایی" چشم‌ها رو پُر می‌کنه، "شخصیت" قلب‌ها رو آدم‌ها هم زود از چشم میوفتن ولی از قلب به سختی درمیان!
«کلمه های من»
چشم هام درد می‌کنه.
سلام. نه , دیروز هم ناراحت بودم هم خیلی با گوشی کار کردم هم مدت زمان طولانی بیرون از خونه بودم. به نظرم به خاطر این هاست. شماها همه خوبین
سلام از من , همین چیز هایی که اینجا می‌نویسم دیگه.
اون جایی که بالاخره زورت به بد حالیت میچربه.