#لعنت_بر_عمر
از ازل بال و پرم گفت که لعنت به عمر
چه خنک شد جگرم گفت که لعنت به عمر
مادرم درس تبری ز عمر یادم داد
بس که بالای سرم گفت که لعنت به عمر
خاطرم هست که تا نام عمر میآمد
با چه بغضی پدرم گفت که لعنت به عمر
یاعلی گفت به همراه اذان در گوشم
و به گوش دگرم گفت که لعنت به عمر
اولین بار که این ذکر به لب بردم، گفت؛
شکر لله ، پسرم گفت، که لعنت به عمر
بین ایوان نجف لعن عمر میچسبد
ای خوش انکس به حرم گفت که لعنت بر عمر