eitaa logo
انجمن ادبی کلمات
148 دنبال‌کننده
89 عکس
15 ویدیو
2 فایل
محفل شعر گروهی از بانوان شاعر اصفهانی عصرهای چهارشنبه نشانی و زمان دقیق جلسات را از ادمین کانال بپرسید: @Sepidar213
مشاهده در ایتا
دانلود
🎥 فیلم کوتاه داستانی "حیاتی‌تر از غذا" با بازی دو نفر از بانوان شاعر اصفهانی را می‌توانید از طریق لینک زیر در سایت جشنواره‌ی فیلم عمار تماشا کنید: https://ammaryar.ir/m/ni7ni @kalemaat
💢 انجمن ادبی کلمات (۴۳) 🌻 ویژه بانوان 💫 سبک‌شناسی شاعران معاصر 🔰 سرچشمه‌های مضمون‌آفرینی 💡 شعرخوانی و نقد شعر 🌐 چهارشنبه ۱۱ بهمن ۱۴۰۲ ⏰ از ساعت ۳ تا ۵ عصر 🏛 خیابان آیت‌الله کاشانی جنوبی، روبروی هلال‌احمر، نبش کوچه ۸، بنیاد فرهنگی امیرقلی امینی، طبقه دوم، حسینیه‌ی هنر اصفهان @kalemaat
🌙 توجه به دلیل نزدیک شدن به روزهای پایانی سال و نیز ماه مبارک رمضان و نیاز به نظرسنجی برای چگونگی تشکیل جلسات، اطلاع‌رسانی انجمن ادبی کلمات تا اطلاع ثانوی صرفاً از طریق گروه انجام می‌پذیرد. اگر از بانوان شاعر اصفهانی هستید و قصد عضویت در گروه و حضور فعال در انجمن را دارید، به ادمین کانال اطلاع بدهید. 👉 @Sepidar213
💐روز بزرگداشت پروین اعتصامی، شاعره نامدار معاصر ایران ✍ پروین اعتصامی در ۲۵ اسفند سال ۱۲۸۵ خورشیدی در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش یوسف اعتصامی آشتیانی (اعتصام الملک) اصالتا آشتیانی و از نويسندگان و مترجمان برجسته ايران معاصر و مادرش اختر فتوحی از اهالی آذربایجان بود. 🔸 پروین ادبیات را زیر نظر استادانی چون دهخدا و ملک الشعرای بهار آموخت. او درحالی که در راه رسیدن به اوج بلوغ شاعری بود، 🔸 در سال ۱۳۲۰ش، در سن ۳۵ سالگی در تهران دیده از جهان فرو بست و در حرم فاطمه معصومه به خاک سپرده شد. @kalemaat
هدایت شده از دعوت‌نامه
دل سرگشته ام کجایی بود؟ او که از اولش هوایی بود دل ايرانی ام هوس می‌کرد گاهی ای کاش نینوایی بود این دلِ تازه پر درآورده از ازل عاشق رهایی بود دل من مثل زائرانِ حرم مظهر عشق و باوفایی بود کار دل در حرم درست شده کار دل‌ها همه خدایی بود کاش این دل شناسنامه نداشت بی گذرنامه کربلایی بود... ۳ شهریور ۱۴۰۳ https://eitaa.com/maryam_karbasi_najafabadi
دریای‌جمعیت بود تاچشم کار می‌کرد تنهاییِ من آیا آنجا چه‌کار می‌کرد؟ می رفت در‌غباری ازجمعیت‌قطاری سیل‌پیاده‌ها را با‌خود سوار‌می‌کرد حتی به جرعه آبی یا شربت گلابی هر کس هر آنچه را داشت آنجا نثار می‌کرد می‌شد اگر که می‌خواست نادیده‌ام بگیرد اما مرا هم او داشت آنجا شمار می‌کرد هروقت خسته بودم، از‌پا نشسته بودم دل را برای رفتن امیدوار می‌کرد آن چشمهای زیبا در جزر و مد دریا جز عشق هر غمی را بی‌اعتبار می‌کرد هر کس که دست خالی می‌رفت‌از آن‌حوالی با سکه‌هایی از اشک سرمایه‌دار می‌کرد می رفتم ازمسیرش،دلداده و اسیرش دریای جمعیت بود تا چشم کار می کرد!
السلام علیک یا ، یا ... کلاغ کاج نشین بود و عندلیب غریب مشام شهر پر از بَنگ، و بوی سیب غریب چه سهمناک خطایی،چه بی‌دوا دردی! که دردها همه بودند با طبیب غریب کسی که حکم ولایت نداشت، والی شهر ولی‌ِامر ولی مانده بی نصیب... غریب... که گفته است که بر مسند ولایت عشق رقیب یک شبه مَحرم شود ،حبیب، غریب؟! برای این که بگیرند از امام، زَمام هزار قصه به هم بافتند عجیب‌غریب هزار شکر که هر مکر و حیله ای کردند نماند نام تو در اینهمه فریب غریب تو آشنایِ همه آهوان تنهایی چگونه نام تو را می‌نهد خطیب غریب؟!
🌿 انجمن ادبی کلمات 🍁 ثبت‌نام ترم پاییز و زمستان ۱۴۰۳ 🪴 ویژه بانوان شاعر ساکن اصفهان 🌹 با ارسال پیام به نشانی @kalemaaat در پیام‌رسان ایتا https://eitaa.com/kalemaat
این خانه ی ویران شده یک روز دری داشت دیواری و همسایه ای و دور و بری داشت این کوچه که در آن اثر از رد کسی نیست روزی همه ی شام و سحر رهگذری داشت این مطبخ خاموش که در کنج حیاط است از گرمی نان پختن مادر شرری داشت تنها دهه ای پیش تر از این بخدا عشق در باغچه خانه ما برگ و بری داشت از سیبی و انجیری و انگوری و توتی این باغچه شیرینی خوش طعمِ تری داشت تا هفت محل آن سر این باغچه می رفت عطر گل سرخی که دمادم ثمری داشت این خانه که هر گوشه آن ارث کسی شد روزی به سرش سایه مادر پدری داشت عیدی و بهاری، سمنویی و صفایی رسمی و رسومی، ادبی و هنری داشت خردادی و مردادی و آبانی و مهری گل دختر شیرین سخن و گل پسری داشت ذی حجه و ذی قعده و شوال و جمادی شعبان و محرم،رمضان و صفری داشت نذری و نیازی و رکوعی و سجودی ماه رمضانی و دعای سحری داشت ای وای از ایوان! وسط خواندن قرآن آنجا رمضان ها پدرم چشم تری داشت! مادر که دلش غرق دعا بود و توسل شور دگری داشت و حال دگری داشت می داد نشانم پدرم در دل افلاک هر وقت که ناهید به دورش قمری داشت روح پدر و مادر من شاد که یک عمر از برکتشان خانه ما شور و شری داشت رفتند از این خانه و از خانه ما رفت دستان دعایی که دمادم اثری داشت در اینهمه آوار بگویید به دیوار این خانه ویران شده یک روز دری داشت!