🔹 با آنکه جز سکوت جوابم نمیدهی
در هر سٶال از همه پرسیدهام تو را...
#قیصر_امینپور
@kalemaat
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب هماکنون در دیدار خانوادههای معظم شهدا: خاطرههای شهدا باید با زبان هنر زنده نگه داشته شود
🔹 من یک خطابی بکنم به کسانی که اهل هنرند، اهل رسانهاند، اهل نگارشند، قلم به دستند، شاعرند، نقاشند، هنرمندند. این خاطرهها را با زبان هنر بایستی نگه دارند. البته کارهای خوبی در این سالهای آخر اتفاق افتاده است، انجام گرفته است، خوب است این کتابها و بعضی از فیلمها، بعضی از کارهای هنری که انجام گرفته با ارزش است باید سپاسگزاری کنیم اما نسبت به آنچه که باید اتفاق بیفتد کم است ما تعداد شهدایمان زیادند هر کدام از اینها یک دنیایی هستند، هر کدام از اینها موضوع یک کار هنری با ارزشند، یا موضوع کار چند کار هنری؛ میشود فیلم ساخت، میشود کتاب نوشت، میشود نقاشی کرد دربارهی اینها، اینها را معرفی کرد به نسل جوان. این وظیفهی ماست. شما همسران شهید، پدر شهید، مادر شهید، اگر مراجعه کردند و خواستند که شما مصاحبه کنید امتناع نکنید.
💻 Farsi.Khamenei.ir
▪️ باقر الأسرار
غم شبگریهها را، داغ صحرا را تو میفهمی
غم سجادهی دلخون بابا را تو میفهمی
اگرچه کودکی اما میان دامن این دشت
پیام ظهر عاشورای زیبا را تو میفهمی
نگاه بیقرار کودکان را سوی نخلستان
دلیل گریهها و بغض دریا را تو میفهمی
شجاعت را، شهامت را، غم تلخ اسارت را
به روی نیزهها فریاد سرها را تو میفهمی
خروش خطبهی پرشور بابا را میان شام
غریبی را، غم یک مرد تنها را تو میفهمی
سلامی جابرانه میدهم یا باقرالأسرار
که اسرار زمان را، سرّ دنیا را تو میفهمی
#ماهرخ_درستی
@kalemaat
هدایت شده از شهرستان ادب
و اسماعیل میدانست آن چاقو نمیبرّد
که صیادی که من دیدم دل از آهو نمیبرّد...
عید سعید قربان بر عموم مسلمانان ایران و جهان مبارک باد.
#عید_قربان
#مهدی_جهاندار
@shahrestanadab
نام او: ابر
شهرت: بهاری
درس مربوطه: باران
موعد امتحان بود
حوزهٔ امتحان: آسمان بود
هیچ
یک قطره ننوشت
روی برگ زمین
صفر شد
نمرهٔ امتحانش چه بد شد
ابر تنبل نبارید و رد شد!
#حنظله_ربانی
@kalemaat
🔹 مولای ما
به فرزندت بگو مولای ما یک پهلوان بوده
بگو در جنگ با دشمن همیشه قهرمان بوده
بگو مولای ما با اینکه جنگآورترین مرد است
ولی با دوستان خیلی کریم و مهربان بوده
همیشه روی دوشش گرم بازی بودهاند، آری
به فرزندت بگو مولا رفیق کودکان بوده
بگو مولای ما با این که حاکم بوده، هروعده
غذای سفرهاش تنهای تنها شیر و نان بوده
بگو هر شب به شانه میکشیده نان و خرما را
فقیران را غذا میداده، فکر دیگران بوده
برای خادم خود میخریده رخت نو ، اما
عبای وصلهدارش آبروبخش جهان بوده
بگو وقتی پیمبر با خدا صحبت نمود آن شب
صدای صحبت مولای ما، در آسمان بوده
شبی که مشرکان در نقشهی قتل نبی بودند
بگو مولای ما در خواب حتی جانفشان بوده
به فرزندت بگو نقل مسیحیهای نجران را
که مولا طبق قرآن بر پیمبر همچو جان بوده
بگو مولای ما بر قلب این مردم حکومت کرد
بگو مولای ما تنها امیر مٶمنان بوده
#سعیده_کرمانی
#شعر_غدیر
@kalemaat
💢 ۲۲مین جلسهی انجمن ادبی کلمات
(ویژه بانوان)
📝 ارائهی مباحثی پیرامون شعر کهن و معاصر
💡 شعرخوانی و نقد شعر
🔆 سهشنبه ۱۳ تیرماه ۱۴۰۲
⏰ از ساعت ۵ونیم تا ۷ونیم عصر
🏛 طبقهی دوم حسینیهی هنر اصفهان
@kalemaat
🌿 إنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة
یاد تو آیینه و نام تو نور
ذکر تو خیر است و کلام تو نور
آینه در آینه مات توام
محو مرور کلمات توام
شعر بخوان ای نفس آسمان!
«إِنَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِكمَة»، بخوان
شعر بخوان معجزه نازل شود
آتش جان متوکل شود
لرزهای افتد به دلش، پیکرش
مستی دنیا بپرد از سرش
ماه تمامی و کلام تو نور
ذکر تو خیر است و سلام تو نور
باز از آداب زیارت بگو
باز هم از شأن امامت بگو
سورۀ لبخند خدا جامعهست
جامع اوصاف شما جامعهست
باز دلم نور خدایی گرفت
شور «وَ کُنتُم شُفَعائی» گرفت...
#سیدمحمدجواد_شرافت
#امام_هادی_علیهالسلام
@kalemaat
🔹 اصفهان-نجف
بریز دمدمهی "یا علی مدد" به دفم
ببخش بارشی از ضرب عشق را به کفم
بچرخ و گیسوی خود را به شانه افشان کن
بیار شربتی از شور و پر کن از شعفم
خوشا به حال دل عاشقم که عشق علی
نشانده گوهر خود را به سینهی صدفم
هزار موج دلم را هزار سو بکشند
کفی از آبم و غرق شماست هر طرفم!
به پیشگاه شما تا مرا به خط کردند
به سینه دست ادب دارم و میان صفم!
خدا کند که به دست خودت رزرو شود
بلیط لحظهی پرواز اصفهان-نجفم!
#بهجت_فروغی_مقدم
@kalemaat
🔹 ورد زبان
اگر نوبهارم، اگر زمهریرم
اگر آبشارم، اگر آبگیرم
اگر تیره مانند شبهای ابری
اگر مثل خورشید، روشنضمیرم
تپشجوش اگر مثل امواج دریا
عطشنوش اگر مثل خاک کویرم
اگر هرچه هستم، سحر، شب، طرب، غم
فقیرم، فقیرم، فقیرم، فقیرم
همینم که هستم، همین روح خاکی
اگر بر گلیمم، اگر بر حریرم
رها از حصار نفسگیر حرصم
مگیرید خرده اگر بر حصیرم
لبالب ز شعرم، لبالب ز آتش
اگر لب گشایم، اگر گُر بگیرم...
گزیر و گریزی مرا نیست از عشق
«که بر عهد و پیمان روز غدیرم»
علی بوده تا بوده ورد زبانم
«شناسند مردان، صغیر و کبیرم»
اگر خفتهام، با علی همخیالم
اگر میروم، با علی هممسیرم
مرام علی را فقط دوست دارم
کلام علی را فقط میپذیرم
اگر بیعلی شاد باشم، بگریم
اگر بیعلی زنده هستم، بمیرم
علی بوده در بیقراری، قرارم
علی بوده در گمشدن، دستگیرم
اگر از کلامم نظر برندارد
به ششگوش گیتی نیابی نظیرم
علی عزّتم داده گر عزّتی هست
اگرنه حقیرم، حقیرم، حقیرم
#مرتضی_امیری_اسفندقه
#عید_غدیر
@kalemaat
🔹 درس بزرگ
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی!
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجدهی عالم بر آستان علی
کدام رأیِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیهای؟ کدام دلیل
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگیست، درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
#عید_غدیر
@kalemaat
هدایت شده از رستا
💠اینگاه
نشستهای تاریخ شفاهی و امروز
نشست اول؛
قصههای مردمی، درمانگری فرهنگی
نقش تاریخ شفاهی در اثربخشی فعالیتهای فرهنگی
🗣️ با حضور: دکتر محمدرضا کائینی
همراه با رونمایی از کتاب فاخر "خانهتاب"
🗓️ زمان: چهارشنبه ۲۱ تیر، ساعت ۱۷
🏛️ مکان: خیابان استانداری، گذر سعدی، عمارت تاریخی سعدی
☘رستا، روایتسرای تاریخ شفاهی اصفهان
☘حوزه هنری قلب تپنده فرهنگ و هنر نصف جهان
💢@rasta_isf_1401
💢 ble.ir/artesfahan
💢 ۲۳مین جلسهی انجمن ادبی کلمات
(ویژه بانوان)
🔰 با حضور آقایان مدعو
💡 شعرخوانی و نقد شعر
📝 همراه با ارائهی مباحثی پیرامون شعر کهن و معاصر
🔆 پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲
⏰ از ساعت ۵ونیم تا ۷ونیم عصر
🏛 چهارباغ خواجو، کتابخانه ابنمسکویه
@kalemaat
🔹 مباهله
با خود آورد به هنگامه عزیزانش را
بر سر دست گرفتهست نبی جانش را
عرش تا عرش ملائک همه زنجیره شدند
به صفآرایی آن پنج نفر خیره شدند
پنج تن، پنج تن از نور خدا آکنده
آفتابان ازل تا به ابد تابنده
دفترم غرق نفسهای مسیحایی شد
گوش کن، گوش کن این قصه تماشایی شد
با طمانیۀ خود راه میآمد آرام
دست در دست یدالله میآمد آرام
دست در دست یدالله چه در سر دارد
حرفی انگار از این جنگ فراتر دارد
ایها الناس من از پارۀ تن میگویم
دارم از خویشتن خویش سخن میگویم
آنکه هر دم نفسم با نفسش مأنوس است
آنکه با ذات خدا «عزّوجل» ممسوس است
من علی هستم و احمد من و او خویشتنیم
او علی هست و محمد من و او خویشتنیم
نه فقط جسم، علی روح محمد باشد
یکتنه لشکر انبوهِ محمد باشد...
#سیدحمیدرضا_برقعی
@kalemaat
Homaye_Rahmat(www.irtanin.com).mp3
916.6K
🌿 علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهی هما را...
#استاد_شهریار
#کتاب_صوتی_شعر
@kalemaat
💢 ۲۴مین جلسهی انجمن ادبی کلمات
(ویژه بانوان)
📝 ارائهی مباحثی پیرامون شعر عاشورایی
💡 شعرخوانی و نقد شعر
🔆 سهشنبه ۲۷ تیرماه ۱۴۰۲
⏰ از ساعت ۵ونیم تا ۷ونیم عصر
🏛 طبقهی دوم حسینیهی هنر اصفهان
@kalemaat
🔹 آب حیات
کاش تا لحظۀ مردن به دلم غم باشد
محفل اشک برای تو فراهم باشد
روضهات آب حیات است برایم، ای کاش
در دلم تا نفسی هست محرم باشد
آبرویی بده آنقدر که تا آخر عمر
تا سری هست فقط پیش شما خم باشد
مرگ صدبار مبارکتر از آن روزی که
در دلم ذرهای از مهر شما کم باشد
خاکِ نفرین شده آن است که در ماتم تو
خالی از نام تو و روضه و پرچم باشد
#زهرا_نظری
@kalemaat
#معرفی_ده_کتاب_نثر_عاشورایی
۱. حسینِ علی (درود خداوند بر او)
کتاب «حسینِ علی» تنها کتاب غیرشعری استاد محمدحسین مهدویسعیدی (م.موید) است که اول بار توسط شرکت چاپ و نشر بینالمللی در سال 1386 منتشر شد.
محمدحسین مهدوی سعیدی که با تخلص شعریِ م. مؤیّد شناخته میشود، متولد 1322 در نجفِ اشرف است و از شاعران مدرن و موج نو به حساب میآید. شعرهای او از دهه 40 در مجلات ادبی به چاپ رسیده، اما نخستین مجموعه شعرش با نام «مگر با لبخنده ماه» در سال 1373 روانه بازار کتاب شده است. «گلی اما آفتابگردان» دومین دفتر از شعرهای منتشرشده اوست که جایزه شعر امروز ایران (کارنامه) را به دست آورده است. «تو کجاست؟»، «سیمابهای سیمین» ، «پروانه بیخویشیِ من»، «نرگسِ هنوز»، «بیخوانشِ پرندگان»، «سهبار میگویم گل سرخ»، «دستاسِ هنوز میچرخد»(مجموعه شعر فاطمی)، «به سپیدیِ تاجمحل» ، «پندار آبی» (طرحوارهها) ،«زیر درختِ آفتاب» و «درخشش شبانه سیب سایه» از دیگر دفتر شعرهای م. مؤید به شمار میروند.
موید در کتاب «حسین علی» در فصلهایی متعدد و کوتاه به روایت واقعه عاشورا میپردازد کتاب از حرکت امام از مدینه آغاز می شود و با شهادت حضرت اباعبدالله الحسین به پایان می رسد. کتاب «حسینِ علی» در مقایسه با کتابهای دیگر در این زمینه دارای ویژگیهای منحصر به فرد زیادی است. مهمترین ویژگی کتاب مستند بودن روایات آن است. کتاب در عین حال که از لحاظ ادبی اثری ارزشمند و قوی است ولی از لحاظ روایات تاریخی نیز متکی بر منابع متعدد و موثقی است و در پایان هر فصل از این منابع نام برده شده است. دیگر ویژگیهای کتاب « حسینِ علی» نثر منحصر به فرد موید است. موید که خود دارای تحصیلات حوزوی است و بر زبان عربی تسلطی کامل دارد در این کتاب کمتر از لغات عربی استفاده کرده است و سعی نموده در این مقتلگونهی فارسی، جایگزینهای مناسب و هنرمندانهای برای لغات و عبارات عربی بیاورد و ترجمهای بدیع از احادیث و روایات ارائه کند و آخرین نکته این که در بعضی از فصلهای کتاب شعرهایی در قالب های کلاسیک نو از موید در رثای سالار شهیدان و یارانشان آورده شده است که خواندنشان خالی از لطف نیست.
کتاب «حسینِ علی» (درود خداوند بر او) در ششصد و ده صفحه در اختیار علاقمندان ادبیات عاشورایی قرار دارد.
بخش ابتدایی فصل شصت وهفت با عنوان «کربلا، چرایی گزینش» :
«کربلا، همان جای که حسینِ علی در آن کشته شد -خداوند پذیره اش گردد- در سوی خشکیِ سرزمینِ کوفه است
حُر آن گروه را واداشت در همان جا فرود آیند، بی آب و آبادی. و این بیست و سومین جایِ فرودِ او بود.
و آن روز، روز پنج شنبه بود؛ روزِ دوم محرّم سالِ شصت و یک.
و حُر با سپاهیانش کنار او فرود آمد.
سیّد* فرماید: و چنین شد که هرگاه رفتن میآغازید، بازش میداشتند گاهی، و هم پایش میشدند گاهی دیگر؛ تا به کربلا رسید. و این دوّمِ محرم بود. و چون بدان جا رسید، فرمود: «نام این سرزمین چیست؟»
گفتند: «کربلا»
فرمود: «فرود آیید؛ به خدا سوگند! اینجاست جای فرودمان و جایِ فروریختنِ خونمان. به خدا سوگند! اینجاست نگارههای گورهایمان. به خدا سوگند! اینجاست شکنجگاهِ به بند گرفتار آمدنِ بانوانِمان. نیایم -درود خداوند بر او- چنین مرا فرمود.
پس فرود آمدند و توش و بُنه در سویی از فرات نهادند و خرگاهِ حسین برای خاندان و پسران و دخترانش برپا شد. همچنین خرگاهِ برادران و عموزادگان برپاشد کنارِ خرگاهِ او؛ و خرگاهِ یاران و همراهان نیز.
و حُر فرود آمدِ حسین را در کربلا، برای عبیدالله نوشت.
——————————————————-
* سید بن طاووس، مؤلف مقتل لهوف »
@kalemaat
#معرفی_ده_کتاب_نثر_عاشورایی
۲. پدر،عشق، پسر
کتاب « پدر،عشق، پسر» داستان کوتاهی است به قلم سید مهدی شجاعی نویسنده معاصر که سی و پنجمین چاپ آن توسط انتشارات کتاب نیستان روانه بازار نشر شده است.
کتاب « پدر عشق پسر» دربردارنده فرازهایی از زندگی حضرت علی اکبر علیهالسلام است. نکته جالب در رابطه با این کتاب راوی آن است، «پدر، عشق، پسر» از دید عقاب، اسب حضرت علیاکبر(ع) روایت می شود و مخاطب راوی در داستان، لیلیبنتابیمرّه مادر گرامی حضرت علیاکبر(ع) است. فصول کتاب با عنوان «مجلس» نامگذاری شده و داستان متشکل از ده مجلس است که در هر مجلس، عقاب با زبانی عاطفی و دلنشین، صحنهای از زندگی حضرت علیاکبر(ع) را روایت میکند و مجالس پایانی، به شهادت حضرتش در کربلا اختصاص دارد. گفتنی است که هر برش از زندگی حضرت که در مجالس دهگانه نمایانده میشود، در انتهای هر مجلس به گونهای به واقعهی کربلا مربوط و منتسب میشود و بدین ترتیب، تمام مجالس رنگ عاشورایی خود را حفظ میکند.
سید مهدی شجاعی در زمینه نثر و داستان آئینی و به خصوص عاشورایی از پیشتازان این عرصه محسوب می شود و کتابهای زیادی در این زمینه منتشر کرده است که از این میان میتوان به کتابهای : «کشتی پهلو گرفته» (فرازهایی از زندگی حضرت فاطمه زهرا سلاماللهعلیها)، «آفتاب در حجاب» (فرازهایی از زندگی حضرت زینب علیهاسلام)، «سقای آب و ادب» (زندگی حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام) اشاره کرد.
«پدر، عشق، پسر» در هشتاد و هشت صفحه منتشر شده است.
بخشی از کتاب :
«و... اما حسین (ع)، نزدیکترین، محبوبترین و دوست داشتنیترین هدیه را برای معاشقه با خدا برگزیده بود. شاید اندیشیده بود که خوبترهایش را اول فدای معشوق کند و شاید این کلام علیاکبر(ع) دلش را آتش زده بود که: «یا ابة لا ابقانی الله بعدک طرفه عین.» «پدر جان! خدا پس از تو مرا به قدر چشم به هم زدنی زنده نگذارد. پدر جان! دنیای من، آنی پس از تو دوام نیاورد. چشمهای من، جهان را پس از تو نبیند»
چه خوب شد که نبودی لیلا!
کدام جان میتوانست در مقابل این مناسبات عاشقانه دوام بیاورد؟ تو میخواستی کربلا باشی که چه کنی؟ که برای علیاکبر مادری کنی؟ که زبان بگیری؟ گریبان چاک دهی؟ که سینه بکوبی؟ که صورت بخراشی؟ که وقت رفتن از مهر مادری سرشارش کنی؟ که قدمهایش را به اشک چشم بشویی؟
یادت هست لیلا! یکی از این شبها را که گفتم: «به گمانم امام، دل از علیاکبر نکنده بود.» به دیگران میگفت دل بکنید و رهایش کنید اما هنوز خودش دل نکنده بود! اگر علیاکبر این همه وقت تا مرز شهادت رفت و بازگشت، اگر از علی اکبر به قاعدهی دو انسان خون رفت و همچنان ایستاده ماند، همه از سر همین پیوندی بود که هنوز از دو سمت نگسسته بود. پدر نه، امام زمان دل به کسی بسته باشد و او بتواند از حیطه زمین بگریزد؟! نمیشود. و این بود که نمیشد. و... حالا این دو میخواستند از هم دل بکنند.
امام برای التیام خاطر علیاکبر، جملهای گفت. جملهای که علی اکبر را به این دل کندن ترغیب کند یا لااقل به او در این دل کندن تحمل ببخشد: «به زودی من نیز به شما میپیوندم.» آبی بر آتش! انگار هر دو قدری آرام گرفتند.»
@kalemaat
#معرفی_ده_کتاب_نثر_عاشورایی
۳. فتح خون
کتاب «فتح خون» اثری است روایی از وقایع عاشورا شصت و یک هجری از سید شهیدان اهل قلم سید مرتضی آوینی است که توسط انتشارات واحه تجدید چاپ شده است.
این کتاب یکی از متفاوت ترین کتاب های نویسنده سری کتاب های «آینه جادو» است. کتاب های که تا به حال از شهید آوینی منتشر شده است بیشتر در حوزه رسانه و تحلیل مسائل اجتماعی جهان معاصر است آوینی در این کتاب با فرم و بیانی جدید به روایت و همچنین تحلیل حرکت امام حسین از مدینه به سمت کربلا پرداخته است و در بسیاری از موارد به مسائل جهان امروز نقبی زده است. متن كتاب، از دو قسمت كلي تشكيل شده است. قسمت اول كه متن اصلي كتاب است، به شرح و بيان وقايع و توصيف ماجراهای پيشآمده از رجب سال 60 تا محرم سال 61 هجري ميپردازد؛ و پاره دوم كه از زبان «راوي» روايت ميشود، تحليل و رازگشايي همان وقايع و ماجراهاست و در واقع بخش برجستة كتاب نيز همين است.
«فتح خون» در ده فصل روايت ميشود: آغاز هجرت عظيم، كوفه، مناظرة عقل و عشق، قافلة عشق در سفر تاريخ، كربلا، ناشئةالليل، فصل تمييز خبيث از طيّب (اتمام حجت)، غربال دهر، سيارة رنج و تماشاگه راز. و نکته دیگر آنکه شهيد آويني بخش اعظم «فتح خون» را در محرم سال 1366 به رشتة تحرير درآورد و در سالهاي بعد، آن را ويرايش و تكميل كرد. اما فصل دهم كتاب كه بايد به وقايع ظهر عاشورا ميپرداخت، ناتمام ماندهاست. گويي آويني اين فصل را در عمل و با شهادت خويش به پايان رسانده است.
«فتح خون» در صد و چهل و چهار صفحه و با قیمت هشت هزار تومان توسط انتشارات واحه منتشر شده است.
بخشی از کتاب «فتح خون» به روایت راوی:
« راوی: قافله عشق در سفر تاریخ است و این تفسیری است بر آنچه فرموده اند: کل یوم عاشورا و کل ارضٍ کربلا... این سخنی است که پشت شیطان را می لرزاند و یاران حق را به فیضان دائم رحمت او امیدوار می سازد.
... و تو ، ای آن که در سال شصت و یکم هجری هنوز در ذخایر تقدیر نهفته بوده ای و اکنون ، در این دوران جاهلیت ثانی و عصر توبه بشریت ، پای به سیاره زمین نهاده ای ، نومید مشو ، که تو را نیز عاشورایی است و کربلایی که تشنه خون توست و انتظار می کشد تا تو زنجیر خاک از پای اراده ات بگشایی و از خود و دلبستگی هایش هجرت کنی و به کهف حَصینِ لازمان و لامکان ولایت ملحق شوی و فراتر از زمان و مکان ، خود را به قافله سال شصت و یکم هجری برسانی و در رکاب امام عشق به شهادت رسی... یاران! شتاب کنید ، قافله در راه است . می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند ؟ آری ، گناهکاران را در این قافله راهی نیست ... اما پشیمانان را می پذیرند . آدم نیز در این قافله ملازم رکاب حسین است ، که او سرسلسله خیل پشیمانان است ، و اگر نبود باب توبه ای که خداوند با خون حسین میان زمین و آسمان گشوده است ، آدم نیز دهشت زده و رها شده و سرگردان ، در این برهوت گمگشتگی وا می ماند.»
@kalemaat