توزیع ۱۱ میلیارد تومان لوازم ضروری زندگی بین مددجویان خراسانشمالی
🔹الهیراد، مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) خراسانشمالی گفت: بهار امسال ۲ هزار و ۱۲۸ لوازم ضروری زندگی به ارزش ۱۱ میلیارد و ۲۸۳ میلیون تومان بین خانوادههای نیازمند تحت حمایت استان توزیع شد.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📸 «زاکانی» از شهرداری تهران نمیرود
🔺سخنگوی شهرداری تهران:
🔹آقای زاکانی به دولت نمیرود بلکه ۲ سال است که به دولت رفته! شهردار تهران هماکنون عضوی از کابینه و همراه رئیسجمهور است.
🔹خبری هم که منشاء شایعه رفتن دکتر زاکانی از شهرداری شده است، تصمیم خوب دولت در حوزه کاهش آسیبهای اجتماعی پایتخت است که پس از بررسیها از سوی دولت اعلام میشود.
🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📲🎨
موجسواری دشمن به روایت تصویر...
پ.ن. اثر کمال شرف کاریکاتوریست سرشناس یمنی با موضوع شعار دروغین زنزندگیآزادی
#حجاب
#ثامن
#خراسان_شمالی
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 245
💠سوره يوسف: آیات 79 الی 86
#قرآن #طرح_ختم_قرآن
#تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن
@ahlolbait_story
Bar MAdare Ahd 15.mp3
1.34M
🤝 بر مدار عهد
نکاتی پیرامون عهد با امام عصر علیه السلام
🎵قسمت پانزدهم
#بر_مدار_عهد
#عهد_با_حضرت
💚 اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج 💚
🆔 @Gole_Narges_emam_zaman
𝓐.𝓜:
قسمت :3⃣5⃣1⃣
شینا وقتی حال و روز مرا می دید، غصه می خورد. می گفت: «این همه شیر غم و غصه به این بچه نده. طفل معصوم را مریض می کنی ها.»
دست خودم نبود. دلم آشوب بود. هر لحظه فکر می کردم الان است خبر بدی بیاورند.
آن روز هم نشسته بودم توی اتاق و داشتم به مهدی شیر می دادم و فکرهای ناجور می کردم که یک دفعه در باز شد و صمد آمد توی اتاق، تا چند لحظه بهت زده نگاهش کردم. فکر می کردم شاید دارم خواب می بینم. اما خودش بود. بچه ها با شادی دویدند و خودشان را انداختند توی بغلش.
صمد سر و صورت خدیجه و معصومه را بوسید و بغلشان کرد. همان طور که بچه ها را می بوسید، به من نگاه می کرد و تندتند احوالم را می پرسید. نمی دانستم باید چه کار کنم و چه رفتاری در آن لحظه با او داشته باشم. توی این مدت، بارها با خودم فکر کرده بودم اگر آمد این حرف را به او می زنم و این کار را می کنم. اما در آن لحظه آن قدر خوشحال بودم که نمی دانستم بهترین رفتار کدام است. کمی بعد به خودم آمدم و با سردی جوابش را دادم.
زد زیر خنده و گفت: «باز قهری!»
خودم هم خنده ام گرفته بود. همیشه همین طور بود. مرا غافلگیر می کرد. گفتم: «نه، چرا باید قهر باشم، پسرت به دنیا آمده.
قسمت :4⃣5⃣1⃣
خانمت به سلامتی وضع حمل کرده و سر خانه و زندگی خودش نشسته. شوهرش هفتم پسرش را به خوبی راه انداخته. بچه ها توی خانه خودمان، سر سفره خودمان، دارند بزرگ می شوند. اصلاً برای چی باید قهر باشم. مگر مرض دارم از این همه خوشبختی نق بزنم.»
بچه ها را زمین گذاشت و گفت: «طعنه می زنی؟!»
عصبانی بودم، گفتم: «از وقتی رفتی، دارم فکر می کنم یعنی این جنگ فقط برای من و تو و این بچه های طفل معصوم است. این همه مرد توی این روستاست. چرا جنگ فقط زندگی مرا گرفته؟!»
ناراحت شد. اخم هایش توی هم رفت و گفت: «این همه مدت اشتباه فکر می کردی. جنگ فقط برای تو نیست. جنگ برای زن های دیگری هم هست. آن هایی که جنگ یک شبه شوهر و خانه و زندگی و بچه هایشان را گرفته. مادری که تنهاپسرش در جنگ شهید شده و الان خودش پشت جبهه دارد از پسرهای مردم پرستاری می کند. جنگ برای مردهایی هم هست که هفت هشت تا بچه را بی خرجی رها کرده اند و آمده اند جبهه؛ پیرمردهای هفتاد هشتاد ساله، داماد یک شبه، نوجوان چهارده ساله. وقتی آن ها را می بینم، از خودم بدم می آید. برای این انقلاب و مردم چه کرده ام؛ هیچ! آن ها می جنگند و کشته می شوند که تو اینجا راحت و آسوده کنار بچه هایت بخوابی؛ وگرنه خیلی وقت پیش عراق کار این کشور را یکسره کرده بود.
ادامه دارد......
تو ایام فتنه کوی دانشگاه هستیم ی عده جوون که اون موقع ۲۵ یا ۲۶ سالشون بود به تحریک برخی عناصر معلوم الحال میگفتند ی شبه کار نظام تمومه!! هنوزم بعضیهاشون معتقدند کار نظام تمومه الان تقریبا ۵۰ سالشونه !! مگه براندازی نظام شب اول قبره انقدر طول کشیده، تمومش کنید این مسخره بازیارو خدایی😐😅
#وحید_محبی
[ #زمانه: پویشی برای همه مردم ایران ]✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 @zamanehh