eitaa logo
شهید کمالی
909 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
5.1هزار ویدیو
586 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
۲ نامزد برای کرسی خراسان شمالی در مجلس خبرگان رهبری رقابت می‌کنند 🔹️ صلاحیت ۲ داوطلب ششمین دوره انتخابات خبرگان رهبری در حوزه انتخابیه خراسان شمالی از سوی شورای نگهبان تایید شد. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
رییس و سخنگوی ستاد انتخابات خراسان شمالی : ۴ نفر دیگر از داوطلبان مجلس شورای اسلامی با نظر شورای نگهبان در استان تایید صلاحیت شدند. به گفته ناهیدی در این اسامی نام نمایندگان سابق و چهره هایی از سلایق سیاسی مختلف دیده می شود. ۳ تن از این افراد از حوزه انتخابیه بجنورد هستند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
۲۱ روز مانده تا برگزاری انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری ⏪برنامه زمانبندی انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی: ابلاغ نتیجه بررسی شکایت داوطلبانی که صلاحیت آنها تایید و یا احراز نشده است و اعلام نظر در خصوص داوطلبانی که در مراحل قبل مورد تایید قرار گرفته اند از سوی شورای نگهبان به هیئت نظارت استان تا به نحو مقتضی به فرمانداری مرکز حوزه انتخابیه یا ستاد انتخابات کشور اعلام نمایند(۱۴۰۲/۱۱/۲۰) ⏪برنامه زمانبندی انتخابات ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری: تغییر حوزه احتمالی نامزدهای تایید صلاحیت شده(۱۴۰۲/۱۱/۲۰ تا ۱۴۰۲/۱۱/۲۲ به مدت سه روز) 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🗳 انتخابات، سیلی به چهره‌ی دشمنان حقیقتاً انتخابات، سیلی به چهره‌ی دشمنان این ملت است. آنچه مهم است، این است که مردم حضور پیدا کنند؛ البته این هم مهم است که به نامزدهای صالح رأی بدهند. هر دو مهم است، لیکن حضور در درجه‌ی اول است. ۱۳۹۰/۱۲/۱۰ 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
AudioCutter_بریده‌ای از کتاب درگاه این خانه بوسیدنی‌ است ۱.mp3
9.34M
🎙 بریده صوتی کتاب درگاه این خانه بوسیدنی‌ است ۲۶ دی ماه که شاه فرار کرد، تا ۱۲ بهمن و ورود امام به ایران، مردم هر روز در خیابان‌ها بودند. روز ورود امام، به خیابان انقلاب رفتیم... 🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
⁉️ آیا رای ندادن نشانه اعتراض به حاکمیت است؟ 🔴 🔸 _____________________ آیا در طول تاریخ، در یک انتخابات، صدای آراء خاموش و آراء نداده شده، شنیده شده است؟! مثلا در انتخابات آمریکا، سال ۱۹۹۶ مشارکت بسیار پایین بود. تقریبا ۴۹ درصد مردم آمریکا رأی دادند و از بین ۴۹ درصد حدود ۲۵ درصد به کلینتون رأی دادند؛ یعنی در واقع ۷۴ درصد مردم آمریکا به کلینتون رأی نداده بودند. یعنی عملا کلینتون رئیس‌جمهور اقلیت بود. در مقابل، انتخابات مربوط به انتخاب اوباما و انتخابات مربوط به انتخاب بایدن، جزء بالاترین مشارکت‌ها بود. حال سوال اینجاست که آیا کلینتون کمتر از بایدن رئیس‌جمهور آمریکا بود؟! در عمل افرادی که رأی ندادند، تاثیری در رئیس‌جمهور نداشتند. مردم برای تغییر، می‌توانند پای صندوق بیایند و شرایط را آن طور که می‌خواهند تغییر دهند. پس اینکه کسی بگوید من رأی نمی‌دهم که صدایم شنیده شود، درست نیست! ____________________ 📚 برگرفته از کتاب اثر 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷 دعوت آیت‌الله جوادی آملی به شرکت در راهپیمایی ۲۲ بهمن 🔺آیت‌الله جوادی آملی با مهم دانستن گرامیداشت سالروز پیروزی انقلاب اسلامی خاطرنشان ساخت: سعی کنید این پرچم را تا زمان ظهور حضرت حجت (عج) حفظ کنید و به دست او بدهید و در مراسم ۲۲ بهمن کاملاً شرکت کنید.
✅ محمدرضا خباز درگذشت 🔹محمدرضا خباز، سیاستمدار اصلاح‌طلب و استاندار اسبق سمنان ساعاتی پیش به علت عارضه قلبی درگذشت. 🔹خباز زاده ۲۸ تیر ۱۳۳۳ در کاشمر، سیاستمدار اصلاح‌طلب، استاندار خراسان شمالی در دولت دوازدهم و استاندار سمنان در دولت یازدهم بود. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
41.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنامه شاد و جذاب روایتگری از اتفاقات دوران نه چندان دور انقلاب اسلامی برای نسل جدید بمناسبت ایام الله دهه فجر 🇮🇷❤️ توسط بازیگر و هنرمند مطرح استان ؛وحید حسن پور معروف به عمو رجب در روستای باباامان
🔴💭 | نظر حاج مهدی رسولی درباره معجزه‌‌ی مشارکت 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📷 افشای سند بکلی سری از حقوق شاه سابق افغانستان و یونان، از جیب مردم فقیر ایران! 🔸 دستور شاه به هویدا جهت اختصاص حقوق ماهیانه ۱۰ هزار لیره و ۲۰ هزار دلار برای پادشاه سابق یونان و حقوق ماهیانه ۱۰ هزار دلار، خرید یک دستگاه اتومبیل ۸ هزار دلاری و خانه‌ی یک و نیم میلیون تومانی برای پادشاه سابق افغانستان. 🔸این سند بکلی سری دربار شاهنشاهی در سال ۱۳۵۳ است. @jahaannews jahannews.com
📸"تونل وحشت تاریخ ایران" 🔹ساختمانی در محوطه باغ ملی تهران است که از سال ۱۳۱۶ در زمان حکومت پهلوی توقیفگاه، زندان موقت شهربانی، زندان زنان و بعد زندان کمیتهٔ مشترک ضد خرابکاری نام گرفت و توسط ساواک برای بازجویی و شکنجه مخالفان حکومت پهلوی مورد استفاده بود. 🔹با علم به اینکه اکنون تبدیل به موزه "عبرت" شده، از ابتدای مسیر بازدید چنان وحشتی بر بیننده حاکم است که تحمل جو وحشتناک این زندان قابل تحمل نیست. @jahaannews jahannews.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 452 💠سوره صافات: آیات 154 الی 182 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی به نیت سلامتی فرج آقا امام زمان ۵ شاخه گل صلوات ویک مرتبه آیه امن یجیب را قرائت میکنیم روایت دلدادگی قسمت ۸۶🎬: کریم با یادآوری دیده ها و شنیده هایش که همه حاکی از این بود که سهراب بزرگ زاده ایست که از قِبَلش او هم می تواند به نان و نوایی برسد ، آرام دستهایش را روی دستهای مردانه و پر قدرت سهراب که یقه اش را چسپیده بود گذاشت و با لحنی مهربان گفت : بس کن پسرم ، من بد تو را نمی خواهم ، دوست دارم مال و منالی بهم بزنی و سری توی سرها درآوری... سهراب دندانی بهم سایید و دست کریم را به کناری زد و همانطور که خیره در چشمان ریز او شده بود با لحنی محکم گفت : مـن پـسر تو نیستم ، لطفاً اینقدر پسرم پسرم به دلم نبند ، اگر واقعاً خواستار پیشرفت و خوشبختی من هستی ،لطفاً دست از سر من بردار تا راهی را که تازه یافته ام و بی شک خوشبختی من در آن است را بروم.... کریم که حالا سهراب، یقه اش را رها کرده بود ،بر جای خود نشست و گفت : نکند تو خوشبختی را در دخیل بستن به ضریح و‌معتکف مسجد شدن و ریاضت کشی می دانی؟؟ من واقعاً سر از کار تو در نمی آورم ، همراه کاروان مشتی فلک زدهٔ آسمان جل شده ای و قصد زیارت کربلا نموده ای که مثلاً به کجا برسی هااا؟! سهراب با شنیدن این حرف ، کاملا متوجه شد که کریم با وجود تعقیب و مراقبت او ، هیچ از گنجینه ای که داخل گاری پنهان است نمی داند...پس فکری مثل برق از سرش گذشت ، حال که به لطف کریم و فرار همسفرانش ، گنجینه مفت و مسلم در آغوش او افتاده بود ، باید به طریقی با کریم کنار می آمد ،بدون اینکه او را از وجود چنین گنج گرانبهایی آگاه کند و در موقعیتی مناسب ، همراه گنجش ،کریم و دار و دسته اش را قال می گذاشت و فرار می کرد به طرف خراسان.... کریم هم بی خبر از آنچه که در ذهن سهراب می گذشت ، دنبال راهی بود که این پسرک خیره سر را نرم کند و دوباره زیر بیرق خود درآورد که اگر در آینده به مال و منالی رسید ، او هم بی نصیب نماند... در همین حین که دو نفر داخل چادر هر کدام در افکار خود غرق بودند ، هیاهویی زیاد از بیرون چادر به گوش رسید و صدای پای سم اسبانی که به آنها نزدیک می شدند شنیده می شد... کریم هراسان از جا بلند شد و قبل از سهراب ، خود را به ورودی چادر رسانید و تا گوشهٔ چادر را بالا گرفت تا ببیند چه خبر است ، تیری که از چلهٔ کمان پرتاب شده بود ، بر بازویش نشست‌.. سهراب خود را به کریم رسانید و از بالای شانه های او ، بیرون را نگاه می کرد و از آنچه که میدید غرق شگفتی شده بود و یک آن ، فکری مانند برق از سرش گذشت و فی الفور و بی توجه به حال زار کریم خود را به بیرون چادر رساند... ادامه دارد... 🖊 به قلم :ط_حسینی روایت دلدادگی قسمت ۸۷🎬: سهراب متوجه شد ،گروهی که تعدادشان هم زیاد بود به مقر راهزنان حمله کرده است، او آرام آرام در پناه چادرها پیش میرفت و در حین رفتن ، اطراف را از نظر می گذراند تا گاری را پیدا کند. اما انگار نبود.... سهراب همانطور که دستارش را به صورت می بست تا رویش را بپوشاند ،مراقب بود ،تیرهایی که به سمت چادرها پرتاب میشد ،با او برخورد نکند، همهمه ای به پا بود و او مرادسیاه و افرادش را میدید که یکی تیر میخوردند و از اسب به زیر می افتادند.. جلوی چادرها که حمله به راهزنان از آنجا صورت می گرفت ، خبری از گاری و رخش و حتی شتر درویش رحیم نبود. سهراب خود را به پشت اردوگاه کریم رساند و متوجه شد که گاری اینجاست و انگار راهزنان در حال خالی کردن بار گاری بودند که به آنها حمله شده ،چون تعدادی گونی پایین گاری بود و یکی دو گونی هم ، همچنان روی گاری بود. حالا که جمع دزدان مشغول جنگ و گریز بودند ، بهترین فرصت بود که سهراب نقشه اش را عملی کند ، او نمی دانست که چه کسی به گروه کریم حمله کرده ، اما هر گروهی که بود، باعث خیر برای او شده بود. سهراب بی درنگ خود را به گاری رساند،چند گونی بافی مانده را به زمین انداخت و بر روی گاری سوار شد و همانطور که اسب و گاری را در خلاف جهت حملهٔ آن گروه ناشناس میراند، از زیر چشم اطراف را به دنبال رخش ، از نظر گذراند، اما هیچ خبری از رخش نبود. وقت تنگ بود و جای تعلل نبود ، سهراب دل از رخش کند و برای تصاحب گنجینه ای که در مشتش بود ، دل به صحرا و بیابان زد. سهراب با شلاق بر‌ گُرده اسب میزد و آن را با شتاب به پیش میبرد ،بدون اینکه نگاهی به پشت سرش بیاندازد، او می خواست از این مهلکه فرار کند ، اما متوجه نبود که پا به بیابانی بی آب و علف و سوزان میگذارد که شاید باعث مرگ او شود... با شتاب به پیش میرفت ، بعد از ساعتی گریز ، احساس کرد اسب بیچاره دیگر نفسی برای حرکت ندارد، پس حالا که مطمئن بود از خطر جسته، سرعت گاری را کم کرد و می خواست اندکی استراحت کند، که متوجه صدایی از پشت سرش شد.
تجربهٔ چندین سال راهزنی و بیابان گردی به او‌ می گفت که سواری به دنبال اوست، از صدا بر می آمد که یک نفر به تنهایی در تعقیب او بوده است. سهراب که نزدیک تپه ای شنی بود ، خود را به پشت تپه کشانید ، گاری را متوقف نمود و از آن پیاده شد ، شمشیر از غلاف بیرون کشید و آمادهٔ حمله بود. صدا به او نزدیک و نزدیک تر شد ، سهراب ، که از کمینگاه خود مطمئن بود ، شمشیر را بالا برد که بر فرق سواری که در پی اش بود فرود آورد که ناگهان.... ادامه دارد.... 📝به قلم :ط_حسینی
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🖼 از مهمترین افتخارات زمان پهلوی اینه که میگن ورزشگاه آزادی رو که پهلوی ساخت، شما چی ساختین؟! 🍃🌹🍃 | 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat