eitaa logo
شهید کمالی
915 دنبال‌کننده
13.2هزار عکس
5.1هزار ویدیو
587 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 43 💠سوره بقره: آیات 257 الی 259 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(1).mp3
2.41M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه 🌸 در ۲۷۰ روز 🌺 سهم روز سی ویکم 🌸 حکمت ۲۷۴ تا ۲۸۴ https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۸۴ قسمت_هشتاد_چهارم فرمانده عزت با تعجب به ژنرال نگاهی کرد و گفت:ق.. قربان شما این خانم رو می شناسید؟! ابو معروف نگاه تندی به فرمانده عزت کرد و با اشاره به همه کسانی که آنجا حضور داشتند گفت: بفرمایید بیرون! می خواهم کمی با این خانم تنها باشم. هنوز باران سوال از نگاه های اطرافیان می بارید که مجبور به ترک اتاق شدند در اتاق که بسته شد ابومعروف قهقهه بلندی زد و همانطور که دستهایش را پشت سرش به هم قفل کرده بود چند دور دور محیا چرخید و نگاهی سر تا پای محیا را انداخت و گفت: با این که خیلی تغییر کرده ای اما من در نگاه اول تو را شناختم! چرا که یک عاشق بوی معشوقش را از دور می شنود. محیا از شنیدن سخنان ابومعروف چندشی سراسر وجودش را گرفت همانطور که با غضب به او نگاه می کردمتوجه نگاه هیز ابو معروف شد و ابو معروف سری تکان داد و گفت: نمی دانم چرا اینجایی و نمی خواهم که بدانم اینجا چه می کنی مهم این است که دست تقدیر تو را دوباره سر راه من قرار داده، تو اگر کمی عاقل باشی می فهمی که حتی آن خدای بالای سرت هم می خواهد تو در کنار عاشق دلشکسته ات باشی، بخدا هیچ کس به اندازهٔ من تو را دوست ندارد و هیچ کس نمی تواند مانند من تو را خوشبخت کند. ابومعروف نگاهی دوباره به سر تا پای محیا انداخت و گفت: با این که تو خطا کردی و اینک فرزند کسی دیگر را به شکم می کشی اما من تو را می بخشم و حاضرم از خطایت چشم پوشی کنم و دقیقا مانند قبل با تو برخورد می کنم به شرط آن که همراه من بیایی بدون اینکه لگد بپرانی و یا بخواهی دوباره فرار کنی. محیا با کینه و غضب به ابومعروف نگاهی کرد و گفت: خجالت بکش از خودت! تو جای پدر مرا داری، همان پدری که تو با همدستی عموی نامردم آن را کشتید و من حاضر نیستم حتی یک روز چشم در چشم تو شوم اگر شده خودم را می کشم اما نمی گذارم دست کثیف تو به من بخورد. ابومعروف قهقهه ای دیوانه وار زد و گفت: هنوز هم مانند قبل زبان تیزی داری، من از زنانی که مانند آهو گریز پا هستند بسیار خوشم می آید و سپس سرش را نزدیک گوش محیا آورد و آرام تر زمزمه کرد: من قول می دهم که تو را خوشبخت کنم و قول می دهم که تو از آن من بشوی، اصلا همین الان خودت را از آن من بدان و اینقدر تلاش بیهوده نکن و با زدن این حرف صدایش را بالا آورد. فرمانده عزت! زود بیا داخل.. محیا دستش را به طرف گردنش برد و ان یکادی را که آقای سعادت از طرف مهدی برایش آورده بود لمس کرد و سعی کرد فکرش را متمرکز کند و زیر لب ذکری می خواند. ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کامل - هفتاد روز.pdf
20.77M
🔰کتاب «۷۰ روز» منتشر شد 🔹نسخه الکترونیکی کتاب «۷۰ روز» منتشر شد. 🔹این کتاب حاوی گزارش‌های متعددی از خدمات و دستاوردهای دولتی است که رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار با اعضای آن، لقب دولت کار و امید به آن دادند و از رئیس‌جمهور شهید به رئیس‌جمهور الگو یاد کردند. ⚜️"زمانه خود را بشناس" _________________________ 🟡 | @zamanehh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کارشناس صهیونیست از فشار و ناراحتی لباس خود را در استودیوی شبکه عبری «کان» پاره کرد! 🔹‌این وضعیت اسرائیل است؛ اسرائیل ورشکسته شده؛ چقدر گفتیم و تذکر دادیم که اگر فشار نظامی بیاورید آن‌ها گروگان‌ها را خواهند کشت؟! 🔹‌اکنون ما در شرایطی قرار داریم که اگر مرده یا زنده گروگان‌ها هم برگردند، مشکل اسرائیل حل نخواهد شد! 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
📌شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی : اسرائیل هر طرف میچرخد ، علی خامنه‌ای را می‌بیند https://eitaa.com/westanews
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حاج شیخ علی اکبر برهان (ره) میفرمودند : آن قدر در قبر بخوابیم که استخوان هایمان بپوسد ، یك شب هم بلند شو ببین چه خبر است. پیامبر  (صلی الله علیه وآله) می فرمایند : وقتی بنده ای از خواب شیرینش و از رختخوابش برخیزد در حالی كه خواب آلود است، برای این كه به سبب نماز شبش می خواهد كه خداوند را راضی كند، خداوند متعال به سبب آن بنده ، بر ملائكه مباهات می کند و می گوید : این بنده ام را می بینید كه بلند شده و خواب شیرینش را ترك كرده تا كاری را انجام دهد كه بر او واجب نكرده ام؟ شاهد باشید كه من او را آمرزیدم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 44 💠سوره بقره: آیات 260 الی 264 #قرآن #طرح_ختم_قرآن #تلاوت_روزانه #تلاوت_قرآن @ahlolbait_story
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5868573739079174781.mp3
5.18M
سوره مبارکه بخش اول مفسر: استاد قرائتی
ختم نهج البلاغه در ۱۹۲ روز(2).mp3
3.68M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه 🍃🌸 در ۲۷۰ روز 🍃🌸 روز سی و دوم 🍃🌸 حکمت ۲۸۵ تا ۲۹۵ https://eitaa.com/kamalibasirat
بسم رب المهدی به نیت سلامتی وفرج آقا امام زمان ۵شاخه گل صلوات ویک مرتبه ایه امن یجیب را قرائت میکنیم دست_تقدیر۸۵ قسمت_هشتاد_پنجم ابو معروف بار دیگر با صدای بلندتر فریاد زد: فرمانده عزت الباردی! در همین حین در باز شد و فرمانده عزت خودش را هراسان به داخل اتاق انداخت او هم می خواست سر از کار محیا در آورد و ببیند فراری دادن اسیرها زیر سر اوست یا نه؟ و هم اینکه می خواست بداند چه رابطه ای بین محیا و ابومعروف هست که‌کاملا مشهود بود این دو نفر از قبل یکدیگر را می شناختند. بنابراین داخل شد و پایی به هم چسباند و گفت: بله قربان! امر بفرمایید. ابومعروف نگاه خشمگینی به فرمانده عزت الباردی کرد و گفت: ببینم با چه جرأتی این خانم محترم را اینجا اسیر نگه داشته اید؟ و با اشاره به شکم‌ برجسته محیا ادامه داد: آن هم با این وضعیت! فرمانده عزت به تته پته افتاد و می خواست بگوید که او را بین ایرانیان اسیر کرده و دو رگه است که، ابومعروف به او مهلت نداد و همانطور که با تهدید او را نگاه می کرد، گفت: مگر نمی دانی او از نزدیکان من است؟! او به شما نگفته که اهل تکریت است؟ به شما نگفته که نزدیکی زیادی با ابومعروف دارد؟! به چه جراتی او را نگه داشته اید؟! شما چطور کسی را که هموطنتان است اسیر می گیرید و از آن بدتر با وجود وضعیت جسمانی اینچنینی او را وادار می کنید در محیطی مردانه بماند و مانند یک خدمتکار برای تو و سربازانت کار کند؟! شما به خاطر این کارتان حتما توبیخ خواهید شد و بعد چند قدم‌ به فرمانده نزدیک شد و با اشاره دستش به درجه های روی شانه او گفت: من ترتیبی می دهم که این درجه ها را از شما بگیرند و همانطور که این خانم را اینجا اسیر کرده اید شما را در مخوف ترین زندان عراق زندانی کنند. فرمانده عزت که انگار شوکی بزرگ به او وارد شده بود گفت: به خدا من نمی دونستم از نزدیکان شماست و بعدم نمی دونم این خانم چه به شما گفته اما من سعی کردم به خاطر اینکه هموطن بود با احترام با او برخورد کنم، من حتی او را زندانی هم نکردم و همیشه خانه ای جدا تحت اختیارش می گذاشتم. ابو معروف چشمانش را از حدقه بیرون آورد و گفت: تو خیلی غلط کردی که این خانم را اینجا نگه داشتی، مگر جای زن در میدان جنگ است؟! و بعد صدایش را بلند تر کرد و‌ادامه داد: یکی از سربازان به این خانم کمک کند تا وسایلش را بسته بندی کند، من او را با خود میبرم. محیا با دیدن برخورد محکم و تند ابو معروف به خاطر او با یک فرمانده بعثی، تعجب از نگاهش می بارید و کمی گیج شده بود، دستش را روی قلبش گذاشت و‌ کمی خوشحال بود، چرا که می دانست بی شک عباس و آقای سعادت و دوستانشان بیرون این ساختمان، منتظر هستند تا محیا را نجات دهند. محیا با اشاره ابو‌معروف بیرون رفت تا وسایلش را جمع کند، او خنده اش گرفته بود، چرا که هیچ وسیله ای برای جمع کردن نداشت. در که بسته شد، ابو معروف سرتاپای فرمانده عزت را که از ترس مانند موشی در خود فرو رفته بود نگاه کرد و بعد سرش را به گوش فرمانده نزدیک‌ کرد و‌گفت: می خواهی نجاتت دهم و همه چیز را نادیده بگیرم؟! فرمانده عزت که باورش نمیشد این حرف را از ابو‌معروف که بین بعثی ها به خاطر غضبش به عزرائیل معروف بود، بشنود. آب دهانش را به سختی قورت داد و همانطور که سرش را تکان میداد گفت:ب...ب...بله قربان ابو معروف قهقه ای پیروزمندانه زد و گفت: راه حلش خیلی راحت است، اگر پیشنهادم را بپذیری، ترتیبی میدهم که نه تنها درجه هایت را از تو نگیرند بلکه ترفیع درجه هم بگیری و حتی از حضور در خط مقدم جنگ هم معاف شوی.. فرمانده عزت که همچی چیزی را بخواب هم نمی دید گفت: چکار باید بکنم، یعنی پیشنهادتون چیه ژنرال؟! ادامه دارد... 📝ط:حسینی 🌺🍂🌼🍂🌺🍂🌼
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ برای ثبت در تاریخ برسد به دست مسعود پزشکیان! دیدم بعضی مردم فراموشکارن، گفتم ثبتش کنم برای روز مبادا! ان شاءالله که لازم مون نشه... 🇮🇷 🇵🇸@siyasichanel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📸 اولین توییت میثم مطیعی از تایلند @jahaannews jahannews.com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♨️ سالروز شهادت آقا علی بن موسی الرضا علیه السلام، تسلیت باد. ◾️امام رضا علیه السلام فرمودند: اگر تو را خوشحال می کند که در درجات والای بهشت با ما باشی، پس در اندوه ما غمگین باش و در شادی ما خوشحال باش. (جامع احادیث الشیعه ج۱۲ ص۵۴۹) 🇮🇷 🇵🇸@siyasichanel