#پارت_62
عمه_ قربونت عزیزم کاری نداری؟
_سالم برسونین خداحافظ
با خداحافظی عمه گوشی رو گذاشتم سرجاش...از جا بلند شدم رفتم سمت آشپزخونه برای
صحبتهای مادر دختری که آخرش ختم میشد به نصیحتهای مامان!
پوست دور گوجه فرنگی رو مارپیچ می گرفتم تا بتونم شکل گلش کنم برای تزیین ساالد!
_باز حس کدبانو بودن تورو گرفت؟
نگاهی به عطیه که با کتاب قطور دستش وارد آشپزخونه شده بود کردم و عمه به جای من جواب
داد_دخترم یک پا کدبانو هست
برای عطیه چشم ابرو اومدم که چشم غره ای به من رفت و به کلم هایی که سسی بود ناخنک زد
...آروم زدم پشت دستش
_یک ساعته دارم روش و صاف و تزئین میکنم
اخمی کرد_خب حاال باز تو یک کاری انجام دادی
عمه زیر برنجهاش رو که دمش باال اومده بود کم کرد_طفلکی محیا که از وقتی اومده داره کار
میکنه ...توچیکار کردی؟ چپیدی تو اتاق به بهونه درس خوندن!
خندیدم که کوفت زیرلبی به من گفت و بلندتر ادامه داد_نه خیر مثل اینکه توطئه عمه و برادرزاده
است علیه من
گل گوجه ایم رو وسط ظرف گرد ساالد و روی کلم های بنفش گذاشتم وزیرلب گفتم: حسود
پشت چشمی نازک کرد و کتابش رو انداخت روی سنگ کابینت_ چه خبره مامان دومدل خورشت
کم تحویل بگیر این امیرمحمدت رو!
عمه گره روسریش رو مرتب کرد_نگو مادر بچه ام دیر به دیرمیاد نمی خوام کم و کسر باشه
میدونم خورشت کرفس دوست داره برای همین کنار مرغ درست کردم براش
لحن مادرانه عمه دلم رو لرزوندو عطیه هم کنار من روی زمین نشسته بود با پوف بلندی پوست
خیار سبز دستش رو پرت کرد توی سینی و اخمهاش سفت رفت توی هم!
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
#پارت_63
با آرنجم زدم توی پهلوش تا باز کنه اون اخمهایی رو که عمه رو دمغ تر می کرد...با اخم به من
نگاه کرد که ل*ب زدم_اونجوری قیافه نگیر
بعد هم به عمه که به ظاهر خودش رو سرگرم کرده بود و به غذاش سرکشی می کرد اشاره کردم
بلندشدم و ظرفهایی رو که کثیف کرده بودم و گذاشتم توی ظرفشویی و مشغول شستن شدم
_ به به سالم به خانومای خونه خسته نباشید
همه به عمو احمد سالم کردیم و عطیه بلند شدو میوه ها رو از عمو گرفت
عمو احمد نزدیک اومدو روی موهام رو بوسید_تو چرا دخترم مگه عطیه چیکار میکنه؟
غرق لذت شدم از این ب *و*س*ه* پدرانه و خودم رو لوس کردم_کاری که نمی کنم که!
وظیفمه عموجون!
عطیه که حرص می خورد گفت: راست میگه وظیفه اشه مهمون نیست که وقتی بهش میگین
دخترم!
عمو احمد با اخم ظریفی نگاهش کرد که عمه گفت: پس امیرعلی کجاست؟
_سالم
قبل جواب دادن عمو... امیرعلی واردآشپزخونه شد و همه جواب سالمش رو دادیم نگاهش کمی
بیشتر روی من موند و لبخند زد _خوبی؟
همونطور که لیوان رو آب میکشیدم گفتم: ممنون
نزدیکم اومدو دستش رو زیر شیر آب خیس کردو کشید روی لباس کرمی رنگش و من هم با
بستن شیر آب نگاهی به لباسش که یک لک روغنی بزرگ افتاده بود انداختم!
بدونی اینکه من سوالی بپرسم و امیرعلی سربلند کنه گفت: لباس عوض کرده بودم تعطیل کنیم...
یک آقایی اومد روغن ماشینش رو عوض کنه لباسم کثیف شد.
آروم گفتم: فدای سرت اینجوری که پاک نمیشه ...برو لباست رو دربیار بده برات بشورم لکش
نمونه
وقتی دید واقعا لکه با یک مشت و دو مشت آب نمیره سرش رو بلند کرد_نه ممنون خودم میشورم
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
ܩِیگُفت:
وَقتِـےعاشقامامزمان(عج)
میشـے،دیگہهیچگناهـےبهتحالنمیـבه
خیلـےراستمِیگُفت...
بسـم رب الحسـین🌔✨'
شدیدانیـازدارمآقایِامامحسینازمبپرسہ:
ـ کیفَحٰالـُك؟!
منمبگـم:هَلۡيمكنكاَنۡتَعٰانقني..!
«میشہبغلـمکنے؟💔🚶♀️»
گمݩامـــ :):
گاهے یڪ نگاه حـرام شهادت را براۍ
ڪسیکـہ لیاقت دارد سالهـا عقب مۍاندازد…
چه برسد بہ ڪسیکہ هنوز لایق شهادت بودن
را نشان نداده !!!☝️🏼🌿🚶♂
|#شهیدحسینخرازۍ
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
میگفت كِ : گناه کاری كِ بعد از گناه به ترس و
اضطراب میفته به نجات نزدیك تره ..
تا کسی كِ اهل عبادتِ ؛ اما ترس از گناه نداره
- تو دعایِ جوشنِ کبیر یه قسمتی میگه :
‹ یا کریم الصَّفح › معنیش میشه . .
تو را جوری میبخشم که انگار نه انگار خطایی کردی !
اون بالایِ سری اینجوری میبخشه : )!'🧡'📖
『ڪَمۍٖټاٰشُھَداٰ』
⸤پَنـٰاهِهَردلِتَنهـٰاچـِرانِمـٖےآیٖۍ..؛💔!⸣
#امامزمانمهدی
#اللهمعجللولیکفرج
1_4110411131.mp3
3.49M
انا الحقــیر
من که از تو ناامید نمیشم:)
#مجتبیرمضانی
#مداحیتایم
#تباه
بخـاطـر مرگ یـڪ دخـتـر...
همـه روسـریـاشـونـو کشیدن!
اونوقـت بخـاطر مرگـ سیصـد شهیـد حاضر نشـدند یک سانـت روسریاشونـو جـلـو بـڪشـن...!':)🖤🗿༻
هدایت شده از حمید رسایی
.
♻️ این نمودار مقایسه یکسال آخر دولت روحانی با یکسال اول دولت رییسی را در شرایطی یکسان (بدون برجام و fatf و با تحریم) نشان میدهد. وقتی میگوییم حسن روحانی کشور را گروگان گرفته بود یعنی همین که میبینید.
🔺برای دیدن یادداشتهای حمید رسایی عضو کانال شوید🔻
https://eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
بـسمـ ربِّ مھد؎ فـٰاطمہ♥️🌿
﴿اَلـسَلامُعَلَیـکیـٰابَـقیَةاللّٰه﴾🖐🏻🌱
ܩِیگُفت:
وَقتِـےعاشقامامزمان(عج)
میشـے،دیگہهیچگناهـےبهتحالنمیـבه
خیلـےراستمِیگُفت...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نه کم بیار، نه ناامید شو؛
به وقتش خدا دستت رو میگیره:)♡
به دفتر گُمشدگـآن رَفت.
خآدم پرسید : مـۍتونم ڪُمڪتون ڪُنم؟
بآ بُغض گُفت : سآلهآست گُم شُدم..
ڪسۍ امآم زمآن‹ع› مَنو نَدیده؟💔