#داستان_شهدا #شهید_مصطفی_احمدی_روشن #شهید_هسته_ای
آن روز به یاد دارم مصطفی همیشه رشد میکرد. و دلیل این مسئله...
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#کلام_شهید♥️
ظهور اتفاق می افتد
ولی مهم این است که ما کجای این #ظهور باشیم⁉️
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌷
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada •┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
#داستان_شهدا 🌷
اذان گفته بودند.زود مهر 📿برداشتم و رفتم برای نماز. #مصطفی هنوز نیامده بود.برگشتم مثل همیشه کله اش را کرده بود داخل جا مهری و مهر ها رو زیر رو میکرد.فوت کرده و یکی را داد دستم🤗 .گفتم این چیه؟ بشکن زد.😍
گفت مهر کربلاست.بگیر حالشو ببر!😉
خیلی وقت ها روی مهر ها ننوشته تربت کربلا .
گفتم : از کجا فهمیدی مهر کربلاست⁉️🤔
گفت #مهر_کربلا از قیافش پیداست...
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن 💚
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
@kami_ta_shohada
•┈┈••✾•🍃🌸🍃•✾••┈┈•
.•🌿•.
#شهیدانه
…بہانہ زیاد بود براۍاینکہ کار را ول کنیم و بریم،ولۍمصطفۍخواب و خوراک نداشت.حاج آقا(آیت اللہ خوش وقت)گفتہ بود #رهبر چقدر پیگیر بحث هستہ اۍست.ورد زبان مصطفۍشده بود:)
بایــدڪارۍڪنیم
از دغدغہ هاۍآقـا
ڪم بشــہ...
پ.ن:
دغدغه ی #شهدا، این بود که از دغدغه های #حضرت_آقا کم بشه،
#دغدغه من و تو چیه رفیق؟!
🙌🏻#تلنگرانه
🌱#شهيد_مصطفی_احمدی_روشن
━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╮
@kami_ta_shohada
╰━━⊰•❀🍃🌹🍃❀•⊱━━╯