.
دوستان عزیز 💫
ان شاء الله امشب ساعت 20 منتظــر
خبرای خوب در مورد دوره فوقالعاده
لجـــبازی باشید. 🎉
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
▪️شهادت کبک
↩️ روایت یک داســــــتان زیبا و
یک نکته ی مهم!
با ارســـــال این پسـت برای عــزیزانتون
یک هدیـ🎁ـه معنوی زیبا تقدیمشون
کــنــــید🌹
┈┈••••✾•🍃💎🍃•✾•••┈┈
✒ استاد کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
شاید کسی نباشه که با این سریال قشنگ
خاطره نداشته باشه.
اما اگه بخوایم محتـــــوای فیلم رو در
یک کلمه خلاصـــه کنیم ، اون کلمه یک
رفتار فوق العاده اشتباه پدرسالار بود.
و اون رفتار چیزی نبود جز...
شما بگین 👇👇👇
@kamransahebii_admin4
.
.
اجازه بدین اول یه نگاهی به سرفصلای
این دوره فوقالعاده بندازیم. 👇👇👇
1 👈 دلایل لجبازی
2️⃣👈 سن شروع لجبازی
3️⃣👈 انواع لجبازی
4️⃣👈 تکنیکهای مقدماتی درمان لجبازی
5️⃣👈 درمان لجبازی ( لجبازی نوع اول )
6️⃣👈 درمان لجبازی ( لجبازی نوع دوم )
7️⃣👈 درمان لجبازی ( لجبازی نوع سوم )
8️⃣👈 تکنیک ثبت لجبازی
9️⃣👈 تکنیک توجه ویژه
🔟👈 تکنیک الگو تراشی
.
.
⚠️ هزینه و زمان دوره لجبازی؟؟؟
هزینــه واقعی دوره یک میلیون تومانه
که با تخفـیف جشـنواره فـقـط و فقـط
490 هزار تومان تقدیم می کنیــــــد.
زمان شروع ثبت نام :
پنج شنبه 4 آبان ساعت 14
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🎨 نام اثر : آرایشگر لجـــــباز
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
حالا که بحث آرایشگر شد. اینم ببینید
ممکنه بعضی آرایشگرا لجــــــباز باشن.
اما از حق نگذریم بعضیـــاشون نه تنها
لجــــــباز نیستن اونقدر دقیقن که عین
مدلی که بهشــون نشون میدی می زنن.
خودتون ببینید 👆👆👆
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
🍃 بسم الله الرحمن الرحیم 🍃
⚜ طرح قرائت صوتی قرآن کریم
⚜ هر روز یک صفحه
✅ قرائت صفحه 146
. ┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
✒ کامران صاحبی | روانشناس دینی
https://eitaa.com/joinchat/932249763C5c3c99a941
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
صبـــ🌞ــح تون به خیر و نیکی 🎊😍
.
.
▪️یه طـرف طـناب دست شماست
یه طرف طناب هم دست فرزندتون
هم شما می کشید...هم فرزندتون
هر دو با هم درحال کشیدن طنابین
ولی در نهایت کسی که بازنده میشه
قطعاً شما هستی ⚠️🌵
.
.
البته ‼️‼️‼️🌱
قســمت جـذاب ماجـــرا اینه که
این داستان از خاطرات مشاوره
خود استاد هست 😍
حالا موافقین داستان رو
براتون تعریف کنیم ؟؟؟
اونایی که مـوافـقـین 😍👇
سه تا گل قرمز 🌹🌹🌹 بفــــــرســتین!
@kamransahebii_admin4
.
⊹
👈 داستان محمود 👉
. 1
هوای امـروز مـشـهـد، خیلی خوبه ☺️
قشــنـگ میشه جدال پرتوهای کم توان
آفتاب رو که در مقابل سوز سرما تلاش
میکنن تا گرمای خودشون رو به کرسی
بنشونن، دید.
از پـشــت پنجـره اتاقــم خــیابون رو نگـاه
می کردم...
رفت و آمد آدم ها رو زیر نظر داشتم و از
روی رفتار بعضیا داشتم برخــی مشکلات
روانـشـناسی شـون رو حدس مـی زدم... .
یهـو یه پـدر و پسـر نگاه کنجکاوانه منو به
خودشون جلب کردن... 🍁
پـدر که مـعلـوم بود ناراحت بود، داشـت با
پسرش دعوا می کرد و پسر هم با ناراحتی
کنار باباش قدم می زد و هرازگاهی ســرش
رو بالا میاورد و چندکلمه ای می گفت...🌱
یاد یه جریان مشاوره ای خودم که حدود
13 سال پیش اتفاق افتاده بود، افتادم..
.
⊹
. 2
جریان مربوط میشه به یکی از روزای زمستان
سال 1388 که مـن تو یـکی از دبیـرستان های
تیزهوشان مشهد مشاور بودم...!
اون روز هوا سرد و برفی بود... ❄️
هیچکس نمی تونست برای چند لحظه هم تو
حیاط مدرسه وایسه... 🥶
اون روز هم از پنجره اتاق مشاوره داشتم حیاط
مدرسه رو نگاه می کردم...
یه وقت دیدم یکی از دانش آموزان همراه پدرش
وارد حیاط مدرسه شدن... 🔛
گویا ادامه دعواشون رو آورده بودن داخل مدرسه
حدود ده دقیقه ای گذشت... ⏰
درب اتاق من زده شد، معاون آموزشی دبیرستان،
همراه پدر همون دانش آموزی که چند دقیقه قبل
دیده بودمشون وارد اتاق من شدند 🌿
معاون مدرسه به من گفت، آقای..... با فرزندشون
یه مشکل دارن که مـن گفتم بیان با شما صحبت
کنن بهتره 🌱
رفـتم جـلو و با ایـشون دسـت دادم و از مـعـاون
مدرسه تشکر کردم 🤝
به سمت صندلی های اتاقم راهنمایی شون کردم
روی یکی از صندلی ها نشست...!
.
⊹
. 3
آقای... ظاهرا روی صـندلی نشـسته بود و سعی
می کرد آرامش خودشو حفظ کنه، اما مشخص
بود که آروم و قرار نداره... 💔
بریـده بریـده شروع کرد به حرف زدن و هر از
گاهی هم اشک می ریخت 😔
هرچند می خواست جلوی من خودش رو کنترل
کنه، اما خب دست خودش نبود...
من شروع به صحبت کردم و بدون اینکه متوجه
بشه دارم از تکنیک های تن آرامی استفاده می
کنم، یه کم حال اون رو خوب کردم و آرومــش
کردم 🌿
حــالا راحـت تر مـی تونست صحبت کنه. گفت:
با پسـرش که کلاس دهـم هسـت مشکلات جدی
داره
می گفت: پسرم خیلی خوب بود ولی مدتیه دیگه
به حـرفـم گوش نمی کنه و باهام لجبازی می کنه
الان کار رو به جایی رسونده که دیگه نماز نمی
خونه...
با همه لجبازیاش کنار اومدم! امّــا هنوز با نمــاز
نخوندنش نتونستم کنار بیام ⚠️
هر وقت یاد این موضوع میفتم قلبم میخواد از
جاش کنده بشه... 💔
.
⊹
. 4
آقای... گفت:
هرکاری که فکر کنید، کردم!
نصیحتش کردم!
قسمش دادم!
حتی کتکش هم زدم!
اما هیچ فایده ای نداشته!!!
دیـــگــــــه کــــــم آوردم...!
امروز اومدم مدرسه، از مدیر یا معاون مدرسه
کمک بگیرم که مـن رو به شـما معرفی کردن.🌱
تو رو خدا کـمـکم کنین دارم دیـوونه مـیشم 😔
.
⊹
. 5
بهـش گفـتم توکـل به خـدا مـن تمام تلاشم رو
می کنم تا مساله شما حل بشه... 🤝
ایشـون بلـند شد...! رفت...!
من هم از اتاق اومدم بیرون
اولیـن نفـری رو کـه دیدم حـاج آقای پرویزی
( روحانی جوان مدرسه ) بود❤️
بعد از سـلام و احـوالپرسی گفتم: دانش آموز
محمود.... کـلاس دهـم رو چـقدر مــیشناسی؟
گفت: چطور؟ 🤔
گفتم باباش اومده بود و یه سری مطالب در
مورد پسرش گفت...
می خواسـتم بیشـتر پسـرش رو بشـناسـم...
-گفت:
اتفاقاً من در جـریان ریز کارای مـحـمود هسـتم
گفتم این که عالیه و خیلی به من کمک می کنه
قرار گذاشتیم بعد از اقامه نماز ظهر و عصر بیاد
اتاق من و در مورد محمود با هم صحبت کنیم...
🔴 داستان محمود ادامه دارد....⚠️
.