🔮34.👈وَ أَعْطِنَا بِهِ فَوْقَ رَغْبَتِنَا یَا خَیْرَ الْمَسْئُولِینَ وَ أَوْسَعَ الْمُعْطِینَ اشْفِ بِهِ صُدُورَنَا وَ أَذْهِبْ بِهِ غَیْظَ قُلُوبِنَا وَ اهْدِنَا بِه
🔮35.👈ِ لِمَا اخْتُلِفَ فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِکَ إِنَّکَ تَهْدِی مَنْ تَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ وَ انْصُرْنَا بِهِ عَلَى عَدُوِّکَ وَ عَدُوّ ِنَا إِلَهَ الْحَقِّ [الْخَلْقِ] آمِینَ
🔮36.👈 اللَّهُمَّ إِنَّا نَشْکُو إِلَیْکَ فَقْدَ نَبِیِّنَا صَلَوَاتُکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ غَیْبَةَ وَلِیِّنَا [إِمَامِنَا] وَ کَثْرَةَ عَدُوِّنَا وَ قِلَّةَ عَدَدِنَا
🔮37.👈 وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنَا وَ تَظَاهُرَ الزَّمَانِ عَلَیْنَا فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ [آلِ مُحَمَّدٍ] وَ أَعِنَّا عَلَى ذَلِکَ بِفَتْحٍ مِنْکَ تُعَجِّلُهُ وَ بِضُرٍّ تَکْشِفُهُ وَ نَصْرٍ تُعِزُّهُ
🔮38.👈وَ سُلْطَانِ حَقٍّ تُظْهِرُهُ وَ رَحْمَةٍ مِنْکَ تُجَلِّلُنَاهَا وَ عَافِیَةٍ مِنْکَ تُلْبِسُنَاهَا بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .
@kanale_behesht
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
.
#دعای_روزانه_ماه_رمضان
#دعای_روز_9_ماه_رمضان
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
⚡️اللَّهُمَّ اجْعَلْ لِى فِیهِ نَصِیبا مِنْ رَحْمَتِکَ الْوَاسِعَةِ،
⚡️وَ اهْدِنِى فِیهِ لِبَرَاهِینِکَ السَّاطِعَة،ِ
⚡️وَ خُذْ بِنَاصِیَتِى إِلَى مَرْضَاتِکَ الْجَامِعَةِ
⚡️بِمَحَبَّتِکَ یَا أَمَلَ الْمُشْتَاقِینَ.
💢ای خدا مرا نصیبی کامل از رحمت واسطه خود عطا فرما
💢و به ادله و براهین روشن خود هدایت فرما
💢و پیشانی مرا بگیر و به سوی رضا
💢وخشنودی که جامع هر نعمت است سوق ده ،
💢به حق دوستی ومحبتت ای آرزوی مشتاقان
『💕』 @kanale_behesht
🔴 #نکاتی_از_جزء_9
1⃣هدف از بلاها هوشیار شدن انسان و توجه او به خدا عنوان شده است. حال اگر کسی پیشدستی کند و تضرع را برنامه روزانه خود قرار دهد، به خودی خود هوشیار است و لزومی ندارد گرفتار بلا شود.
2⃣ جامعه ای که فاقد اخلاق انسانی باشد، ناامنی مولود حتمی آن است.
3⃣ در آیه 145 مفهوم اتخاذ احسن احکام ، مدارا با مردم و با گذشت زندگی کردن است. مثلا مظلوم حق دارد قصاص کند یا گذشت کند، که عفو و گذشت خوبتر از قصاص است.
4⃣ فرقِ "رسول" با "نبی" این است که به هر دو وحی می شود منتها نبی مأمور به دعوت و تبلیغ نیست، اما رسول مأمور به تبلیغ است.
5⃣ روایاتی که می گویند حوا از دنده چپ آدم آفریده شده جعلی هستند. منظور از اینکه خدا زوج او را از وی قرار داد، یعنی از نوع و جنس او است.
6⃣ خداوند پیامبر خود را به سه چیز فرمان میدهد:
*عفو و بخشش و آسان گیری را پیشه خود سازد
*به نیکی امر کند
* از نادانان دوری کند
اینکه خدا میان انسان و قلب او حایل میشود،اشاره به نزدیکی خدا به انسان است.
8⃣قرآن مومنان را از هرگونه خیانت در امانت های یکدیگر بر حذر می دارد؛ حتی سپردن مسؤولیت های حکومت به اهلش، حفظ امانت تلقی شده است.
9⃣ در جنگ های اسلامی هدف آن نیست که جای قدرتها عوض شود بلکه مراد، اقامه عدل و حکم خدا و خشکاندن ریشه فتنه است تا مردم در سایه آزادی، راه خدایی انتخاب کنند.
🔟 فتنه در اینجا همان تسلط غیر مشروع و شرک و خضوع و تسلیم شدن در برابر چنین تسلطی است.
『💕』 @kanale_behesht
نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت3⃣1⃣ 🍃🍃...دستاش ميلرزيد. اشکي که توي چشماش جمع شده بود، نميذاشت شم
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت4⃣1⃣
🍃🍃احسان در رو محکم بست. کيفشو پرت کرد گوشه اتاق و
خودش رو انداخت روي تخت. احساس ميکرد تمام بدنش کوفتست.
ميدونست ديگه توان مقابله باسارا رو نداره اما با غيظ گفت:
کورخوندي سارا خانم...
اشک از گوشه چشمش جاري شد.
همينطور که به سقف اتاق خيره شده بود، نقششو مرور ميکرد. اما
به نتيجه نميرسيد.
ميخواست اسباب مختصري جمع کنه و فردا که به مدرسه ميره تا
دوهفته به خونه، برنگرده. اما نميدونست کجا.
خونه علي که قبلا يکبار پيشنهادشو داده بود و علي چون شرايط
خونشون فراهم نبوده، جواب رد بهش داده بود... هتل، يا خونه اقوام.
ذهنش پر از فکر بود. به خودش گفت، فقط مهمه که از اينجا برم تا
اين شيطان ناکام بمونه. حالا هرکجا که باشه.
اينو گفت و از جاش سريع پاشد.
چند دست لباس برداشت و براي اينکه سارا از نقشش باخبر نشه، به
زور همشونو توي کيف مدرسش جاداد.
وقتي لوازم مورد نيازش رو جمع کرد، انگار که خيالش راحت شده
باشه، روي تخت به خواب رفت.
بيدار که شد، مثل همیشه وضو گرفت و نمازشو خوند و باخدا راز و
نیاز کرد...
از خدا خواست تا راه حلی جلوش بذاره...
بعد هم بيسکوتي که از بيرون خريده بود، خورد تا نخواد از اتاق بيرون
بره.
این شام احسان بود...
لحظه شماري ميکرد تا صبح بياد و راحت بشه.
ساعت نزديکاي يک نصفه شب بود و احسان روي تخت دراز کشيده
بود. اونقدر اضطراب داشت که خوابش نميبرد.
تسبيحش دستش بود و مدام ذکر ميگفت و به ساعت نگاه ميکرد.
يه لحظه صدايي اومد، احسان گوششو تيز کرد.
اما صدا قطع شد.
مجدد ذکرشو شروع کرد.
همينطور که مشغول ذکر بود، دسته درب اتاق به سمت پايين کشيد
شد.
احسان چشمشو به در دوخت و قلبش تند تند ميزد.
در به آرومي باز ميشد و قلب احسان تندتر ميزد.
فکر نميکرد سارا اينقدر زود بخواد نقششو پياده کنه.
در کامل باز شد و سايه سارا توي چهارچوب در قرار گرفت.
احسان براي اينکه درست ببينه چند بار پلکاش رو باز و بسته کرد.
اما درست ميديد اونچه باورش برای احسان سخت بود....
👈👈ادامه دارد
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b
نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت4⃣1⃣ 🍃🍃احسان در رو محکم بست. کيفشو پرت کرد گوشه اتاق و خودش رو اندا
تو این داستان خودمونو محک بزنیم
چقدر تونستیم جلوی نفس سرکش خودمونو بگیریم؟؟؟
چقدر تونستیم مثل آقا احسان با نفس خودمون بجنگیم ؟
و چقدر مثل سارا به چنگ بدیها رفتیم و غرق شدیم؟
مداحی آنلاین - ام الزهرا نیمه جون بانوی من - مهدی رسولی.mp3
4.56M
🔳 #وفات_حضرت_خدیجه(س)
🌴ام الزهرا نیمه جون بانوی من
🌴یاور من مهربان بانوی من
🎧با نوای #مهدی_رسولی
『💕』@kanale_behesht
#زیارت_نامه_حضرت_خدیجه (ع)
زیارت نامه حضرت خدیجه
☀️بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ رَسُولِ اللَّهِ سَيِّدِ الْمُرْسَلينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا زَوْجَةَ خاتَمِ النَّبِيّينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَيْنِ سَيِّدَىْ شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ اَجْمَعينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْأَئِمَّةِ الطَّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ المُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا خالِصَةَ الْمُخْلِصاتِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا سَيِّدَةَ الْحَرَمِ وَ مَلائِكَةَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِيَّةِ حَقَّ الْوَفآءِ، وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَيِّدِ الْأَنْبِيآءِ اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا قَرينَةَ حَبيبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَةِ بِخُلاصَةِ الْأَصْفِيآءِ، يَا ابْنَةَ اِبْراهيمَ الْخَليلِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ سَلَّمَ عَلَيْها جَبْرآئيلُ، وَ بَلَّغَ اِلَيْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَليلِ،
🌸اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا حافِظَةَ دينِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا ناصِرَةَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكِ يا مَنْ تَوَلّى دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى رَحْمَةِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّكَ حَبيبَةُ اللَّهِ وَ خِيَرَةُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَكِ فى مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى قَصْرٍ مِنَ الْياقُوتِ وَ الْعِقْبانِ، فى اَعْلى مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكاتُهُ.
『💕』 @kanale_behesht
هدایت شده از نردبان بهشت
💌 #پیام های دعای روزدهم
🔋توکل ورفاقت خدا،برگ برنده مؤمن است!
تکیه گاهت که دیوار اوباشد، شیطان راتسلطی نیست برمرزهای قلبت!«لیس له سلطانٌ علی الذین آمنوا وعلی ربهم یتوکلون/حجر۹۹»
@kanale_behesht
.
#دعای_روزانه_ماه_رمضان
#دعای_روز_10_ماه_رمضان
✨ بسم الله الرحمن الرحیم ✨
⚡️اللَّهُمَّ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنَ الْمُتَوَکِّلِینَ عَلَیْکَ
⚡️وَ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنَ الْفَائِزِینَ لَدَیْکَ،
⚡️وَ اجْعَلْنِى فِیهِ مِنَ الْمُقَرَّبِینَ إِلَیْکَ،
⚡️بِإِحْسَانِکَ یَا غَایَةَ الطَّالِبِینَ.
💢خداوندا مرا در این روز از آنان که در
💢تمام امور بر تو توکل کنند
💢ونزد تو فوز وسعادت یابند
💢واز مقربان درگاه تو باشند قرار ده ،
💢به حق احسانت ای منتهای آرزوی طالبان .
『💕』 @kanale_behesht
🔴 #نکاتی_از_جزء_10
1⃣ خمس در هر گونه سودی که برای انسان فراهم می گردد واجب است.
2⃣ انسان سست ایمان اگر در صدد رفع شبهه برنیاید و از رفت و آمد دشمنان دین و القای شبهه آنان پروا نداشته باشد، کارش به کفر می کشد.
3⃣ قاعده این است که خدا وقتی نعمتی را به قومی عطا کرد، حاضر نیست آن را پس بگیرد مگر اینکه این قوم آن شرایطی را که موجب جلب آن نعمت شده را تغییر دهند، آنگاه خدا هم همینکار را می کند.
4⃣ اگر دشمن تمایل به صلح نشان داد، شما نیز آمادگی نشان دهید که صلح به صلاح نزدیکتر است.
5⃣ وابستگی دینی و مکتبی بر هر گونه رابطه ای حتی پیوند پدر و فرزندی مقدم است.
6⃣ هیچ حادثه ای برای ما رخ نمی دهد مگر آنچه خدا برایمان مقرر داشته است؛ خدایی که مولا و سرپرست ماست.
7⃣ مؤمنان مردم را به نیکی دعوت می کنند و از زشتی باز می دارند، نماز به پا می دارند، از انفاق سر باز نمی زنند و زکات مال خود را می پردازند و دائما در اطاعت خدا و رسول به سر می برند. خدا آنها را به زودی مشمول رحمت خود قرار خواهد داد.
8⃣ اسلام جنگ طلبی را محکوم می کند و برای مردم سعادت و رفاه و آرامش در سایه دین و توحید و خداپرستی می خواهد.
9⃣ اگر مشرکان آنچه را با شما پیمان بستند بعد از محکم کاری از هم بگسلند و دین شما را به استهزا بگیرند و بر آن عیب سازند و آن را تخریب کنند و از این طریق سد راه ایمان مردم شوند، پس با پیشوایان کفر و پرچمداران مخالفت بستیزید.
🔟 مسئله مهمی که در رابطه با اسیران جنگی وجود دارد موضوع ِ اصلاح و تربیت و هدایت آنهاست و خداوند به پیامبر می فرماید: به اسیران بگو اگر خدا در دلهایتان خیر و نیکی سراغ داشته باشد و شما مایل به ایمان آوردن باشید، بهتر از آنچه از شما گرفته شده به شما عطا می کند و گناهان گذشته تان را می بخشد .
『💕』 @kanale_behesht
نردبان بهشت
. #داستان_زندگی_احسان قسمت4⃣1⃣ 🍃🍃احسان در رو محکم بست. کيفشو پرت کرد گوشه اتاق و خودش رو اندا
.
#داستان_زندگی_احسان
قسمت5⃣1⃣
🍃🍃فضاي اتاق تاريک بود.
فقط يه نور ضعيف از بيرون، باعث شده بود سايه سارا پيدا باشه و
گرچه واضح نبود اما احسان فهميد که سارا لباسي نپوشيده...!!!!!!
احساس کرد قلبش داره مي ايسته و بدنش کامل سست و سرد شد.
وقت فکرکردن نداشت، اما نميدونست بايد چه عکس العملي نشون
بده. باصداي سارا که خيلي آروم حرف ميزد، به خودش اومد.
بيداري؟
نگاهش مجدد به سايه افتاد، احساس کرد سارا دستش رو دراز کرده
تا پريز رو بزنه و چراغ رو روشن کنه.
ديگه نتونست خودشو کنترل کنه.
مثل برق از جاش پريد و به طرف سارا دويد. دستش رو به سمت
قفسه سينه سارا جلو برد و با تمام توانش اونو به سمت بيرون اتاق پرت کرد.
و سريع درب رو بست.
اونقدر محکم که خودش هم بدنش لرزيد.
به در اتاق تکيه زد و چون کليدي براي قفل کردن نبود، محکم با کمک
پاهاش درب رو گرفت.
سارا که انگار با پرتاب احسان، به نرده هاي طرف مقابل اتاق احسان
خورده بود، ناله اي کرد و از جاش بلند شد. به طرف درب اتاق اومده
بود و مدام دستگيره در رو فشار ميداد و فرياد ميزد، بازکن درو. بهت
ميگم بازکن....
بعد از ده دقيقه اي که نااميد شده بود، که نه زورش به احسان
ميرسيد و نه احسان در رو باز ميکرد و جواب هم نميداد...شروع کرد
به ناسزا گفتن:
ديوونه، رواني، بي لياقت....
احسان از پشت در ميشنيد و هيچ نميگفت.
بعد از ده دقيقه اي سارا ساکت شده بود و به اتاقش رفته بود؛
اما احسان که هنوز قلبش آروم نشده بود، پشت درب نشسته و حدود
يکساعتي همونجا موند.
وقتي مطمئن شد سارا توي اتاقش خوابش برده.
به سمت سجادش رفت.
سرش رو روي مهر گذاشت و با ذکر
الهي و ربي من لي غيرک شروع کرد.
محبوب من
گناه من چيه که بايد به همچين بلايي مبتلا بشم.
خدايا فکر کردي اين بندت دل نداره که اينطور سخت ازش امتحان ميگيري.
ميترسم کم بيارم.
خيلي خستم.
توانم تموم شده. خودت کمکم کن....
درددلهاي احسان تموم نميشد. سجادش از اشک چشمش خيس شده
بود. يکساعتي توي همين حال بود تا کم کم حالش بهتر شد. ديگه
تصميم نداشت نقشه ترک خونه رو عملي کنه. فکر کرد اين آخرين تير
ترکش سارا بود که باز به هدف نخورد.
لذا ديگه لازم نبود براي بيرون خونه موندن، خودش رو به زحمت
بندازه.
انگار احساسي تو قلبش ميگفت بايد کاري بکنه.
فکري به ذهنش خطور کرد و براي عملي کردن فکرش تصميم گرفت
فردا به مدرسه نره....
👈👈ادامه دارد.
🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅
💭کانال نردبان بهشت 👇
http://eitaa.com/joinchat/2531000340Cef121ea16b