eitaa logo
نردبان بهشت
1.3هزار دنبال‌کننده
7.4هزار عکس
3.2هزار ویدیو
81 فایل
دعاها و.. تنظیم شده برا مدیرانی که بخوان گروهی دعایی روختم کنن🌺 کپی با ذکر ۳ صلوات😊
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نکته از مناجات شعبانیه : 🍂 اِلهي هَبْ لي كَمالَ الإِنْقِطاعِ اِلَيْكَ.... ⚡️برای عبد شدن، باید از همه ی تعلقات و دلبستگیها جدا شد. باید به کمال انقطاع رسید. یعنی بریدن از هرچه که غیر خداست. یعنی پرشدن قلب از خدا. 🍁 علامت انقطاع هم این است که بتوانیم در راه خدا از هرچه که داریم و به آن وابسته ایم، بگذریم. ‼️ در صورتی میتوانیم از داشته ها و تعلقاتمان بگذریم، که آنها را از خدا بدانیم نه از خودمان. ⭐️فرض کنید امام زمان علیه السلام به شما انگشتری هدیه دهند. و پس از مدتی، بخواهند آن انگشتر را از شما بگیرند. اگر بتوانید انگشتر را به امام بدهید، معلوم میشود که به آن وابسته نشده اید. اما اگر ندهید، یعنی انگشتر را بیشتر از امام دوست دارید! ☘ما نیز هرچه داریم، از خداست. پس به هیچ چیز وابسته نشویم. الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
🔰امیرالمومنین حضرت علیه السلام: ✍ إنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اَللَّهَ فَأَخْرِجُوا مِنْ قُلُوبِكُمْ حُبَّ اَلدُّنْيَا. ❇️ اگر خدا را دوست داريد، پس محبّت دنيا را از دلهايتان بيرون كنيد. 📚غرر الحکم، ص259 الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
🔰 من گُلی دارم که عالم را گلستان می‌کند ... اميرمومنان علیه‌السلام بر فراز منبر بودند، که فرمودند: 🌼 از فرزندان من در آخرالزّمان فرزندى ظهور كند كه رنگش سفيد متمايل به سرخى و سينه‏اش فراخ و ران‌هايش سطبر و شانه‏هايش قوى است. 🌼 در پشتش دو خال است . يكى به رنگ پوستش و ديگرى مشابه خال پيامبر خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و دو نام دارد؛ يكى نهان و ديگرى آشكار؛ امّا نام نهان «احمد» و نام آشكار «محمّد» است. 📋 إِذَا هَزَّ رَايَتَهُ أَضَاءَ لَهَا مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ 🌺 و چون پرچمش به اهتزاز درآيد از مشرق تا مغرب را روشن می‌كند و دستش را بر سَر بندگان می‌نهد. 📋 فَلَا يَبْقَى مُؤْمِنٌ إِلَّا صَارَ قَلْبُهُ أَشَدَّ مِنْ زُبَرِ الْحَدِيدِ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ تَعَالَى قُوَّةَ أَرْبَعِينَ رَجُلًا 🌺 و دل مؤمنان از بركت او چون پارهٔ آهن استوار گردد و خداوند توانايى چهل‏ مرد به وى دهد. 📋 وَ لَا يَبْقَى مَيِّتٌ إِلَّا دَخَلَتْ عَلَيْهِ تِلْكَ الْفَرْحَةُ فِي قَلْبِهِ‏ وَ هُوَ فِي قَبْرِهِ وَ هُمْ يَتَزَاوَرُونَ فِي قُبُورِهِمْ وَ يَتَبَاشَرُونَ بِقِيَامِ الْقَائِمِ 🌺 هر مؤمنى گر چه در گور باشد، از ظهور او خوشحال می‌شود و به ديدار هم می‌روند و مژده ظهور قائم "صلوات‌الله‌علیه" را به يك ديگر می‌دهند. 📚کمال الدین، ج۲ ص۶۵۳ ✍ جلوهٔ گُل، عندلیبان را غزل‌خوان می‌کند نام «مهدی» صدهزاران درد درمان می‌کند مدعی گوید که با یک گل نمی‌گردد بهار من گُلی دارم که عالم را گلستان می‌کند. الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
#شهیدعباس‌دانشگر #راستی_دردهایم_کو ؟ 124 ساعتی از ظهر گذشته که از قراصی خبرهای نگران‌کننده‌ای می‌آ
؟ 125 منطقه در هجوم مسلحین و نیروهای تکفیری قرار دارد. می‌خواهم هرطور شده، کاری بکنم. به ابتدای روستا که رسیدیم، اصرار کردم که جلو بروم اما فرمانده فوج نمی‌گذاشت. در همین حین، چند نفر از نیروهای افغانستانی و عراقی را دیدیم که از روی تپه فرار می‌کردند. هرچه پرسیدیم کسی جوابمان را نداد؛ وحشت‌زده بودند و انگار صدایمان را نمی‌شنیدند. بالاخره فرمانده‌، جلوی چند نفر از نیروهای افغانستانی را گرفت تا بپرسد دقیقا چه اتفاقی افتاده. وسط صدای انفجارها و تیربار دشمن، یکی‌شان گفت نیروهای تکفیری دارند به سرعت به روستای قراصی نزدیک می‌شوند. دل تو دلم نبود که زودتر بروم جلو. اما هرچه اصرار می‌کردم، فرمانده اجازه نمی‌داد. فرمانده، گروهی از نیروهای نجباء را به سمت تپه‌ای فرستاد که تروریست‌ها از آن ناحیه در حال پیشروی بودند. فرصت را غنیمت شمردم و دوباره اصرار کردم که من هم بروم بالای آن تپه. فرمانده گفت فقط برو و ببین بچه‌های عراقی در چه حالی هستند و برگرد. بال درآوردم. آن‌قدر خوشحال بودم که یادم رفت بیسیمم دست فرمانده جا مانده!.. ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ @kanale_behesht
؟ 126 شرایطِ آن سوی تپه، شرایط خوبی نبود. تیر و ترکش‌ها در میان درختان صلح، زیتون، آتش جنگ را شعله‌ور کرده بودند. نیروهای عراقی، آرام‌آرام در منطقه توزیع می‌شدند. تا من بروم و برگردم، سیدغفار و مصطفی و امیر هم آمده بودند. رحیم و چند نفر از نیروهای عراقی توی روستا در خطر بودند. نگرانشان بودم. وسط نگرانی‌هایم سروکله رحیم پیدا شد. از دور او را می‌دیدم که به نیروهای فاطمیون نزدیک می‌شود. در حال رصد کردن اوضاع بود. من از پشت سر به سمتش می‌رفتم. منطقه را زیرنظر داشتم و شب‌هایی را به یاد می‌آوردم که با علی آمده بودیم برای مین‌گذاری در نزدیکی همین منطقه. بخشی از خاکریزهای از قبل مهیاشده حالا کمک‌کننده بودند. آرام به سمت رحیم حرکت می‌کردم. مشغول صحبت با یکی از نیروهای فاطمیون بود. می‌گفت این نیرویی که روی خاکریز ما ایستاده، خودی است؟ جواب داد آخر روی خاکریز ماست، حتما خودی است! دوباره سوالش را تکرار کرد؛ این‌بار یکی دیگر از نیروها گفت، خودی نیست، تکفیری است! رحیم کفری شد که کدام‌تان درست می‌گویید؟ خوب نگاه کنید؛ دارند توی سنگرهای شما را می‌گردند! تا این صحنه را دید به یکی از نیروها گفت به سمتش تیراندازی کن! تعلل کرد؛ رحیم فریاد زد که بزن! تیراندازی همان و فرار و تیراندازی متقابل آن نیروها همان؛ خودی نبودند! رحیم، سرش را که برگرداند و مرا پشت سرش دید. لابد فکر می‌کرد برگشته‌ام عقب. گفت خدا خیرت بدهد! حالا که مانده‌ای بیا کاری بکن! تو از سمت راست برو به خانه‌ای که چند نفر از نیروهای فاطمیون آن‌جا هستند؛ برایت نیرو می‌فرستم. خودم هم از سمت چپ خانه‌ها می‌روم؛ بیسیمت را هم روشن بگذار. و من بیسیم نداشتم!... ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ @kanale_behesht
🔴 افسوس از عدم تقرب به امام زمان 🟠 مرحوم شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی: 🌕 کاش به جای ریاضت، عمرم را در راه تقرب به امام زمان ارواحنا فداه صرف کرده بودم. 📚صحیفه مهدیه؛ ص ۵۰ الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢منقلب شدن آیت الله امامی کاشانی لحظه ی وصف (عجل‌الله) ◽️مرد بزرگی بود، روح لطیفی داشت و طنین صدایش دلنشین و کلام اخلاقی اش بر دل می‌نشست. آیت الله ره شادی روحشان صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
⁉️ چگونه توجه امام زمان را به خود جلب کنیم؟ 🔸وصیت سید بن طاووس به فرزندان خود: 🟣 در پیروی و وفاداری و دلبستگی به آنگونه باش که خدا و رسول خدا و پدران آن حضرت و خود او از تو می خواهند. 🔵 هنگامی که نمازهای حاجت را به جا می‌آوری، حوائج آن بزرگوار را بر خواسته های خود مقدّم بدار. 🟡 صدقه دادن از سوی آن جناب را بیش از صدقه دادن از سوی خودت و عزیزانت قرار بده. 🟢 دعا برای ایشان را بر خودت مقدم بدار. 🟠 خلاصه در هر کار خیری وفای به حق آن بزرگوار را مقدم بدار، زیرا اینکار سبب احسان و توجه بیشتر ایشان به تو میشود. 📚 کشف المحجه، ص۱۵۱ اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹 شرح #حکمت31 (4) 🔷 مصادیق "صَبْرٌ عَلَى مَا تَكْرَه" در نهج البلاغه (3
✨ بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح (5) 🔷 مصادیق صبر "صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ" 🔻درباره «صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ » ؛ یعنی صبر کردن در مقابل چیزی که نفس آن را دوست دارد اما به صلاح و مصلحت نیست، نکات خیلی زیادی را در نهج البلاغه می توانیم ببینیم. 1⃣ مثلا صبر کردن درباره انتقام 🔻 امیرالمؤمنین(علیه السلام) بارها در نهج البلاغه در قالب عنوانها و محتواها و بیانات مختلف به ما می آموزند که وقتی قدرت بر انتقام داری عفو کن و این یک نوع صبر بسیار بسیار سنگینی است، چون انسان دلش میخواهد از کسی که به او بدی کرده انتقام بگیرد و امکانش را هم دارد، اما جلوی نفس خودش را در مورد حتی همین حقّ قانونی خودش می گیرد و عفو می کند. 2⃣ آنجایی است که انسان نسبت به کسی خشم میکند و میتواند با ابراز خشمش در قالب الفاظ یا بعضی رفتارها خودش را آرام کند اما خشم خودش را فرو می خورد . 🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نامه ۳۱ نهج البلاغه فرمود: جرعه ای را مثل خشم فرو نخوردم که نتیجه اش اینقدر خوب باشد. 3⃣ آنجایی که انسان در یک مقام و منصبی قرار می گیرد از راه کاملاً مشروع حتی، امکان اینکه امکاناتی، رفاهی، تجملاتی برای زندگی خود‌ش راه بیندازد هست اما جلوی خودش را می گیرد، که در نهج البلاغه در دو وجه مثبت و منفی ورود دارد. 🔻 یعنی یک وقتی می بینید در نامه ۳ شریح قاضی رفته با پول خودش خانه اضافه خریده و سند زده و شاهد گرفته، حضرت به شدت توبیخش می کنند. از یک طرف در مقابل این سؤال در خطبه ۲۰۹ و حتی در حکمتها که شما چرا با اینکه حاکم جامعه هستید اینقدر ساده زندگی می کنید، لباس وصله دارید غذای خیلی ساده و سخت می خورید، آن موقع حضرت می فرمایند که اولاً خود نفس انسان رام می شود و ثانیاً چون من حاکم جامعه هستم الگویی می شوم برای دیگران در ساده زیستی و پرهیز از تجملات. و ثالثاً طبق خطبه ۲۰۹ وقتی مسؤولین حکومت اسلامی در عین حالیکه از اموال زیادی از حلال برخوردار هستند اما در دوران مسؤولیت خود در حدّ مردم ضعیف زندگی می کنند، این باعث می شود که در جامعه اغتشاش و طغیان شکل نگیرد. بنابراین کلیت داستان این است: 🔻آنجایی که انسان می تواند به چیزی برسد حالا یا در قالب تخلیه خشمش نسبت به کسی که به او بدی کرده، یا در قالب انتقام از کسی که به او ظلم کرده، یا در قالب به دست آوردن امکانات و رفاه مادی دنیا در روزگاری که در مقامی است که مردم به او نگاه میکنند و امثال این، اما جلوی خودش و میل و شهوت و خواسته خودش را میگیرد و مخالف میل خودش عمل می کند در واقع به مقام بالای صبر رسیده است. 🎙 حجت الاسلام مهدوی ارفع اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
♥️ یارقیه خاتون 🌸درچهره خــود«هیبت زهرا» دارد بـردوش«ابوالفضلِ علی» جـادارد... 🌸با این که سه ساله است مانند عمو «در دادن حــاجـت یـد طـولا دارد»... ✨ایام ولادت بی بی سه ساله حضرت رقیه(سلام‌الله‌علیها)مبارک باد.💐 📌(به روایت‌هایی ۱۷ ویا ۲۳ شعبان سالروز ولادت حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) بوده است.) سلام الله الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 🌺🍃🌸🍃🌺 @kanale_behesht
دعای فرج جهت سلامتی و تعجیل در فرج اقا عجل‌الله 💎اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَبَرِحَ الْخَفاءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَِّةِ وَالرَّخاءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَریباً کَلَمحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةِ السّاعَةِ السّاعَةِ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَــ 💎"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَّةِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعةٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِیهَا طَوِیلا" 🦋💠🦋💠🦋💠🦋 کاش یک دانهی تَسـبیح تو بودم تا دَست کشی بَر سَر سودا زده ی مَـن الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 تهیه بسته‌های ارزاق ماه مبارک رمضان برای خانواده‌های نیازمند، در طرح کرامت حسنی بنیاد شهید پالیزوانی(رحمه‌الله‌علیه) 📦 در این طرح از مجموع صدقات اندیشه‌جویان و مخاطبین، بسته‌های شامل مواد غذایی و اقلام فرهنگی ویژه کودکان تهیه، و توسط خود آنان به خانواده‌های نیازمند توزیع می‌شود. 🔹 توضیحات بیشتر و سابقه این طرح را در کلیپ مشاهده می‌کنید. 🔹 شما عزیزان برای مشارکت می‌توانید مبالغ خود را به شماره کارت‌های ویژه هر بخش(صدقات، اقلام فرهنگی، هدیه به سادات) واریز نمایید. مشارکت شما لبخند خانواده و کودکی را به همراه خواهد داشت.🤗 🔸صدقات: زهرا رضايي 💳 ۶۱۰۴۳۳۷۹۰۹۳۷۴۵۳۸ 🔸هدیه به سادات: زینب سلوکی 💳 ۶۲۲۱۰۶۱۰۵۸۸۴۲۸۹۱ 🔸هدیه فرهنگی: فاطمه فرج نژاد 💳 ۵۰۲۲۲۹۱۳۰۵۳۴۹۲۲۵ (ره) 📲 بله | ایتا | تلگرام | روبیکا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
313-taha-ar-parhizgar.mp3
1.05M
سوره مبارکه قاری: اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
🌸بسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین🌸 صفحه 313 ✨تلاوت دسته جمعی قرآن کریم هدیه به روح پاک و مطهر همه برای سلامتی و تعجیل در فرج آقا عجل الله تعالی فرجه الشریف ان شاءالله الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ الّلهُـمَّ‌عَجِّــلْ‌لِوَلِیِّکَـــ‌الْفَـــرَج 『💕』@kanale_behesht
سلام ختم قرآن .روزه استیجاری .و اعمال عبادی که برای اموات در نظر دارین با هدیه ای کمتر از عرف و توافقی انجام خواهد شد جهت هماهنگی به این آیدی پیام بدین👇 @Labhkand98
به تو از دور سلام مــــا جمع گنه کار که در شور و نواییم جــــاروکــــش دربار غـــریب الغرباییم 🌟🌟🌟🌟 در حشر چه گویند ؟! این الــرضویون صدشکر که ما ریزه‌خور خوان رضاییم ┈┈•🌼•✾•🌷•┈┈ صلوات‌خاصه‌ علیه‌السلام: اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
✅ یک نکته از مناجات شعبانیه : 🍂 وَاَنْ تَجْعَلَني مِمَّنْ يُديمُ ذِكَرَكَ وَلا ويَنْقُضُ عَهْدَكَ.... 🟠 خدایا از تو می خواهم مرا از كساني قرار دهي كه: ١_ ذكرت را همواره بر زبان دارند، ٢_ و عهد و پيمانت را نمي شكنند، 💚عهد الهی، توحید و ولایت است. (براساس آیات ١٢۴ بقره و ۶٠ یس) ⭐️خدایا کمکم کن تا بر عهد تو باقی بمانم. تا فقط به تو توجه و تکیه کنم و برای رسیدن به تو، پشت سر ولیّت حرکت کنم. مبادا از امام زمانم غافل و دور بمانم! 💥انسان غافل، به ولایت نمیرسد. باید اولا اهل ذکر بشویم تا پس از آن بر عهد الهی پایدار بمانیم. ☘و بقای بر ولایت نیز، تثبیت کننده ی ذکر است. 🟡 عهد خود را با ولیّ خدا تجدید میکنیم و برای استقامت در راه خدا، از او مدد میجوییم. سلامتی و تعجیل در فرج عجل‌الله‌صلوات الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht
🔘 استاد 🔸 برای کسی که قصد کرده به مقام «معیّت امام زمان» برسد، «سرعت و سبقت در » شرط اول است. اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج 『💕』@kanale_behesht
نردبان بهشت
#شهیدعباس‌دانشگر #راستی_دردهایم_کو ؟ 126 شرایطِ آن سوی تپه، شرایط خوبی نبود. تیر و ترکش‌ها در میان
؟ 127 از سمت راست رفتم! علیکم بالیمین! نگرانی رحیم توی دلم بود که امیر اتفاقی مرا دید. شرایط وخیم بود. تا مرا دید گلایه کرد که معلوم هست کجایی؟ چرا بیسیمت را نیاورده‌ای؟ صدای انفجار و تیراندازی، مجبورمان می‌کرد که بلندبلند حرف بزنیم؛ اینطوری گلایه‌هایمان توی صدای بلند تیر و ترکش گم می‌شد! دستور عقب‌نشینی صادر شده بود. صدای فرمانده محور هم یک‌ریز از توی بیسیمِ امیر، حرف‌هایمان را قطع می‌کرد که برگردید!... هوا رفته‌رفته تاریک و تاریک‌تر می‌شد. اغلب نیروهای جناح راست و چپ ما عقب‌نشینی کرده بودند. امیر به تبع دستور فرمانده، اصرار می‌کرد که برگردیم عقب. از سمت خان‌طومان به خانه‌های ابتدایی قراصی حمله شده بود و عقب‌نشینی، به معنای از دست دادن روستا بود. گفتم این‌قدر اصرار نکن! نیروها را دلسرد می‌کنی! رحیم هم گفته بروم به یکی از خانه‌ها و تا خودش نگوید، عقب نمی‌روم! لابد خیلی با تندی گفته‌ام که بیسیمش را داد دستم و گفت محض رضای خدا از این جلوتر نرو تا خودم را به رحیم برسانم و بگویم که پشت بیسیم به تو بگوید عقب‌نشینی کنی! از من قول گرفت که هرچه رحیم بگوید را بپذیرم؛ اما نتوانسته بود رحیم را به عقب‌نشینی راضی کند! هم امیر توی روستا ماند و هم احمد خودش را رساند به او. بوی باروتِ آمیخته با رایحه تند برگ‌های سوخته زیتون، میزبانی‌مان می‌کند. رسیدم به خانه‌ای که رحیم نشانی‌اش را داده بود. نیروهای فاطمیون را آن‌جا دیدم. خانه، جایی در سمت چپ روستا و در نزدیکی خاکریز تکفیری‌ها بود. وراندازش کردم. از پنجره‌ی خانه، درختان درختانِ صلح، در غبار دیده می‌شدند. چیزی نگذشت که نیروهای کمکی خودشان را به رحیم رساندند؛ حمودی، آن‌ها را آورده بود. از حرف‌های پشت بیسیم فهمیدم که ده‌بیست‌نفر از بچه‌های نبل و الزهراء هم به ما اضافه شده‌اند. رحیم پشت بیسیم از من می‌خواست که مراقب جناح راستم باشم و همزمان خواست که بروم و نیروهای نبل و الزهراء را تحویل بگیرم. پشت بیسیم گفتم بگو بیایند! رحیم گفت راه را نمی‌شناسند؛ باید بیایی و ببری‌شان. ده دقیقه نشد که به دو، خودم را رساندم به رحیم. نیروها را که تحویل می‌گرفتم رحیم گفت تقسیم‌شان کن توی خانه‌ها. همین کار را کردم و چند نفر از نیروها را هم بردم به همان خانه‌‌ای که بچه‌های فاطمیون آن‌جا بودند. ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ @kanale_behesht
؟ 128 تا به خودمان بیاییم، آفتاب، آخرین موج‌های نورش را روی دشت پاشید و رفت. خانه‌های مخروبه قراصی، رفته‌رفته توی تاریکی گم شدند. قنداقه تفنگ را گذاشتم روی خاک‌های گرم جلوی خانه. چند دقیقه‌ای منتظر ماندم. به استقبال شب می‌رفتیم. خانه‌ی من، تقریبا آخرین خانه از سمت چپ روستا بود و رحیم، به موازات من، در انتهای سمت راست روستا در خانه‌ای آماده حرکت می‌شد. بین من و رحیم، 500 متری فاصله بود و نمی‌دانستیم که در خانه‌هایی که توی این فاصله واقع شده‌اند، تروریست‌ها لانه کرده‌اند یا نه. رحیم بیسیم زد: -کمیل! می‌توانی به سمت راست روستا حرکت کنی، من هم به سمت چپ بیایم و به هم دست بدهیم؟ تا بله را گفتم، رحیم گفت خدا خیرت بدهد! پس خانه به خانه، پاکسازی کنید و بیایید جلو! نیروهایی را دیدم که در تاریکی شب، لبشان به ذکر مترنم بود. می‌خواستم دلشان را قرص کنم. اغلب از شیعیان عرب بودند و زبان مشترکمان قرآن بود. هر لحظه امکان داشت از یکی از این خانه‌ها، نیروهای تکفیری به سویمان آتش بریزند. آیه‌ای را که رحیم برای نیروهایش خوانده بود به یاد آوردم. آرام برایشان نجوا کردم:«...هل تربصون بنا الا احدی‌الحسنیین؟» چه دشمن را شکست دهیم و چه شهید شویم، پیروز شده‌ایم... آرامش قرآن، رفت توی نهانخانه دل‌مان. خانه به خانه پاکسازی می‌کردیم و به سمت رحیم حرکت می‌کردیم. همه‌جا تاریک است. چک‌چک صدای پوتین‌ها سکوت شب را می‌شکند. صدای آرامِ رحیم از توی بیسیم آمد؛ حضورِ نزدیکش را احساس می‌کنم: -کمیل کجایی؟ -توی یکی از خونه‌ها -چراغ بیسیمت رو خاموش‌روشن کن! در آن ظلمات، چراغ بیسیمم به سختی دیده می‌شد. رحیم گفت چراغ بیسیم مرا می‌بینی؟ نمی‌دیدمش! گفت چراغ‌قوه‌ام را روشن و خاموش می‌کنم؛ بگو آن را می‌بینی یا نه! نور چراغ قوه رحیم را که دیدیم، صدای تکبیر بچه‌های مقاومت، رفت تا آسمان. رحیم پشت بیسیم اعلام کرد که قراصی تثبیت شد. شوقی در دلم بود که واژه‌ها در بیانش، کم می‌آوردند. حالا لابد فرماندهانی که می‌خواستند من و رحیم برگردیم، فهمیده‌اند که تصمیم درستی گرفته‌ایم. اگر نمی‌ایستادیم، ممکن بود دشمن تا حلب برسد و تمام زحمات جبهه مقاومت به هدر برود. چهاردهم خردادمان را این‌گونه گذراندیم! «هرجا مبارزه هست ما هستیم...» ادامه دارد یادشهداباصلوات اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج ─┅─🍃🌺🍃─┅─ @kanale_behesht
🌼 نميدونم چه کسی نیاز داره اینو بشنوه اما قلبی که خدا وعده داده از روح خودش بهش دَمیده،هیچوقت قرارنیست دلشکسته باقی بمونه اینو بدون که خدا صاحب قلب بی قرارت میشه🥺♥️ ☙✿‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌ 😍 الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج 『💕』@kanale_behesht